دلیل بچه گانه برای طلاق

سارا یک سال و چند ماه بعد از ازدواج برای طلاق به دادگاه مراجعه کرده ‌است. او بدون همسرش آمده و خواستار جدایی است.

من و پرهام به هم نمی‌آییم. من اشتباه کردم با او ازدواج کردم.

*مگر پرهام چه خصوصیاتی دارد که نتوانستید با هم کنار بیایید؟

پرهام به لحاظ ظاهری اصلا به من نمی‌آید. من قدم بلندتر از شوهرم است. اول فکر می‌کردم این مساله مهم نیست اما بعد فهمیدم واقعا مهم است. ضمن اینکه پرهام نمی‌خواهد برای بلند شدن قدش کاری بکند حتی حاضر نیست کفش‌هایی که قد را بلندتر می‌کند نشان دهد. البته این فقط یک نمونه است.

*اگر ظاهر تا این حد برایت مهم بود چرا از ابتدا این موضوع را در نظر نگرفتی؟

چون من در آن زمان خیلی تنها بودم و حضور پرهام در زندگی‌ام خیلی مهم بود از تنهایی نجات پیدا می‌کردم اما حالا که خانواده‌ام آمدند و دیگر تنها نیستیم. تازه مشکلات ازدواج با پرهام را فهمیده‌ام.

*چرا تنها بودی؟

پدر و مادر من ایران زندگی نمی‌کنند. من هم قرار بود بعد از دانشگاه از ایران بروم. وقتی هم با پرهام عقد کردم آنها نبودند اما وقتی پدر و مادرم آمدند و از تنهایی درآمدم، متوجه شدم عاشق پرهام نیستم چون تنها بودم به او علاقه‌مند شدم.

*نظر پرهام چیست؟

او پسر خوبی است. حرفم را قبول کرد و گفت خودت دنبال طلاق برو. البته خیلی ناراحت است دیگر جواب تلفن‌های من را نمی‌دهد اما حالا از هم جدا شویم بهتر است. من دوست ندارم او را به جمع‌های خانوادگی ببرم و به خاطر ظاهر شوهرم تحقیر شوم!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.