شروع دیپلماسی پنهان با دولت جدید آمریکا
حمید ابوطالبی، مشاور حسن روحانی در زمان ریاست جمهوری او در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس با عنوان «دیپلماسی پنهان» نوشت:
نیویورک تایمز در خبری اعلام نموده است که ”ایلان ماسک و سفیر ایران در سازمان ملل به صورت محرمانه دیدار کردهاند“. تواترِ خبر ، وثاقتِ نیویورکتایمز، و سوابقِ تعاملات دو کشور نشان میدهد که این خبرْ قریب به یقین صحیح است؛ و این یعنی آغاز «دیپلماسی پنهان» با دولت جدید آمریکا.
حمید ابوطالبی، مشاور حسن روحانی در زمان ریاست جمهوری او در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس با عنوان «دیپلماسی پنهان» نوشت: نیویورک تایمز در خبری اعلام نموده است که ”ایلان ماسک و سفیر ایران در سازمان ملل به صورت محرمانه دیدار کردهاند“. تواترِ خبر ، وثاقتِ نیویورکتایمز، و سوابقِ تعاملات دو کشور نشان میدهد که این خبرْ قریب به یقین صحیح است؛ و این یعنی آغاز «دیپلماسی پنهان» با دولت جدید آمریکا.
بااین وجود، و با توجه به سوابق تعاملات دو کشور، و چنانچه این اقدامْ صرفا تکرار روشهای پیشین باشد، بیشتر نگرانکننده است تا امیدوارکننده. چرا که در گذشته و در زمان روی کار آمدن روسای جمهور پیشین آمریکا نیز اینگونه دیدارها صورت میگرفته، در هالهای از تایید و تکذیب باقی میمانده، و تاثیر مثبتی هم در روابط دو کشور ایجاد نمیکرده است. نگاهی به نخستین ملاقاتهای دورههای اوباما، ترامپ، و بایدن و خبرسازیها و چندپهلو سخنگفتنهای بعدی نشان میدهد که صرفا در سال ۱۳۹۲ تصمیمی راسخ برای تحولی روشن در روابط وجود داشته و مکالمهی دو رییس جمهور آن را نهایی نموده است.
اما گذشته از این احتمالات، اقدام هر دوطرف ستودنی است؛ اگرچه من حدسِ قریب به یقین میزنم که ایران هنوز در این رابطه به جمعبندی نهایی نرسیده است، بعید میدانم هنوز شهامت این اقدام ایجاد شده باشد، و باورم این است که تجربههای گذشته به همان صورت در حال تکرار شدن است. چراکه همچون گذشته، وزیر خارجه هم مکررا اعلام میدارد که ”چنانچه منافع ما تامین شود با آمریکا مذاکره خواهیم کرد، ما هیچگاه میز مذاکره را ترک نکردهایم، ما آماده آغاز مذاکرات هستهای هستیم“.که همان «ماندنْ در گذشته» و تلاش برای کنترل تنشهای روزافزون! است، و نه اتخاذ راهبردی نوین در امنیت ملی و راهی که ریشه در «عقلانیتِ دیپلماتیکِ رو به آینده» داشته باشد؛ همان سخنانی که وزیر خارجه دولت قبل هم دقیقا با همین جملات، و حتی بیش از آن، مطرح و اعلام موضع مینمود. زیرا باید مذاکره را آغاز، و از طریق مذاکره منافع ملی را تامین نمود؛ نه آنکه بگوییم اگر منافع ما تامین شود مذاکره را آغاز خواهیم کرد!! جملات و شروطی، که بیشتر رتوریک است تا دیپلماسی.
لذا باید هشیار بود که اگرچه «دیپلماسیِ پنهان» میان ایران و آمریکا تا اواخر ماه ژانویه ۲۰۲۵، تنها راه ممکن و البته صحیح است؛ لیکن دورانِ ماندن در روشهای «کجدار و مریز» و «پنهان» در روابط دو کشور، همچون گذشته، دیگر به سر آمده است. زیرا این روشِ ناپایدار، مانند قبل، در هر دوطرف یاس بسیار ایجاد خواهد نمود، مخالفان فراوانِ خارجیِ بازسازی روابط ایران و آمریکا را به شدت فعال خواهد کرد، مخالفان داخلی را به سمت لشکرکشی خواهد راند، مردم را دوباره میان امید و ناامیدی سرگردان میکند، اقتصادِ شرطی شده ایران را میان خوف و رجاء نگاه خواهد داشت، و… و در نهایت و در صورت توقف آن، آمریکا را به سمت دشمنی بیشتر و خسارت افزونتر ایران سوق خواهد داد.
بر این مبنا و به دنبال تحولات تعیین کنندهی منطقهای و جهانی و شرایط جدید ایران از یکسو و ارائهی دسترسیهای بیشتر به IAEA و احتمال صدور قطعنامه آژانس در هفته آینده از سوی دیگر، دوران «دیپلماسی پنهان» و «مذاکراتِ موردی» به سر آمده، و اعلام آمادگی برای مذاکرات هستهایِ صرفْ بیفایده است؛ چرا که نه ایران در شرایط پیشین خود است و نه آمریکا وضعیت دوران پیش از ترامپ را دارد. بنا بر این، باید با «طرحی جامع» برای مذاکرات همهجانبهی مستقیم و علنی با آمریکا گام برداشت؛ انتخابات آمریکا را تبریک گفت؛ و مسیر بازسازی روابط فیمابین را هموار نمود.