جلسات مشاوره دادگاهها قبل از طلاق سودی ندارد
در واقع طلاق توافقی راهی برای جدایی سریعتر، کمهزینهتر و بیدردسرتر زوجین است. البته این روال تا چند سال پیش راحتتر بود، اما از اوایل دهه ۹۰ مشاورههایی به منظور ایجاد سازش بیشتر میان خانوادهها و کاهش نرخ طلاق، پیش از طلاق توافقی پیشبینی شد. مشاورههایی که اجباری است و بدون طی این مسیر امکان طلاق حتی به صورت توافقی ممکن نیست.
یک حقوقدان و وکیل دادگستری:
واقعیت این است که کیفیت این مراکز مشاوره با فضاهای استاندارد مشاوره فاصله زیادی دارد. گاهی حتی فضا به لحاظ فیزیکی و مکانی هم نامناسب است و همین موجب میشود زوجین برای حرفزدن احساس راحتی نداشته باشند. خود مشاور هم معمولا کارایی و کارآمدی چندانی ندارد. بنابراین مشاورهها صرفا تشریفاتی و بیفایده پیش میرود و فقط پروسه طلاق طرفین را طولانیتر میکند.
«مقرر شده است در صورتی که زوجین متقاضی طلاق توافقی باشند، دادگاه الزاما باید موضوع را به مرکز مشاوره خانواده ارجاع دهد. به این صورت که طرفین ابتدا باید تقاضای طلاق توافقی را در این مراکز مطرح و در جلسات مشاوره شرکت کنند. در صورتی که این جلسات به صلح و سازش ختم نشد، با گزارش مراکز مشاوره به دادگاه مراجعه کرده و پرونده طلاق توافقی آنها ادامه پیدا میکند. چنانچه این قانون هم میگوید در صورت عدم انصراف متقاضی از طلاق، مرکز مشاوره خانواده موضوع را با مشخصکردن موارد توافق برای اتخاذ تصمیم نهایی به دادگاه منعکس میکند».
«طبق دستورالعمل نحوه تشکیل و فعالیت مراکز مشاوره در مورد طلاق توافقی، خود زوجین باید حتما برای انجام مشاورهها حاضر باشند. حتی اگر وکیل داشته باشند هم باز اصل بر این است که خودشان حاضر باشند؛ مگر در شرایطی خاص که وکیل بهجای آنها حضور مییابد. ضمن اینکه مراحل مشاوره باید حداکثر ظرف ۴۵ روز طی شده و نتیجهای که حاصل میشود به دادگاه ارائه شود».
به گفته او، حتی زمانی که دادگاه میخواهد برای حضانت، نگهداری یا نحوه ملاقات کودک با والدینش تصمیمگیری کند، ممکن است موضوع را به مراکز مشاوره خانواده ارجاع دهد. این مراکز میتوانند با کودک، والدین و دیگر اعضای خانواده صحبت کنند و نظرشان را دراینباره اعلام کنند.
به عقیده این وکیل دادگستری، مراکز مشاوره و ترغیب خانوادهها به حضور در این جلسات میتواند مثبت قلمداد شود، مشروط به اینکه کیفیت و کارآمدی مراکز احراز شده باشد؛ «معمولا وقتی زوجین به دادگاه خانواده مراجعه میکنند، یعنی پیش از آن تمام روشهای دیگر را امتحان کردهاند. بهویژه درباره طلاق توافقی اصل بر این است که انسانها عاقل و بالغ هستند و تصمیماتی که میگیرند، منطبق با منافع و مصالح خود و اعضای خانوادهشان است. درواقع آنها اگر تصمیم به مراجعه به مراکز مشاوره داشته باشند، معمولا پیش از مراجعه به دادگاه این کار را کردهاند و وقتی به دادگاه مراجعه میکنند، به تصمیمی قطعی در این زمینه رسیدهاند».
او میگوید: «میتوانم بگویم که تمایل افراد به حضور در جلسات اجباری مشاورهای که دادگاه تعیین میکند بسیار کم است. دیگر اینکه در خیلی از مواقع با مراجعه زوجین به این مراکز تنش و اختلافات میان آنها بیشتر میشود.
موضوع دیگر بحث کیفیت این مراکز است. واقعیت این است که چند جلسه مشاوره نمیتواند معجزه کند و این موضوع بیشتر به یک چیز فرمالیته و تشریفاتی تبدیل شده است. این نکته را هم باید در نظر گرفت که وقتی افراد مجبور به حضور در جلسات مشاوره باشند، اثرگذاری آن برای آنها میتواند کاهش یابد.
ضمن اینکه براساس آمار موجود، اثربخشی این جلسات بسیار کم اعلام شده است. این مراکز مشاوره که دادگاه معرفی میکند در نسبت با سایر مراکز مشاوره که وجود دارد هزینه کمتری دریافت میکنند اما طبیعتا خدمات کمتری هم ارائه میدهند. گاهی شاهد هستیم که مشاورهها در چارچوبهای منطقی پیش نمیرود و کیفیت بسیار کمی دارد».