هدایتگری در اندیشه و عمل ائمه اهل بیت (ع) چه جایگاهی دارد؟
هدف خداوند از خلقت انسان، رساندن او به رشد و کمال حقیقی است. رسولان الهی مامورند تا انسان را به سوی این مسیر، هدایت کنند. ایشان در مسیر هدایتگری خویش، مامور به تلاش و برپایی حکومت الهی می باشند؛ چرا که حکومت، ابزار نیرومندی برای هدایتگری است. امام حسین(ع) در شرایطی دست به قیام و روشنگری زد که حکومت به ابزاری برای فساد مبدّل شده بود.
ایشان در جهت رهایی مردم از فساد اموی و هدایت مردم به سوی دین راستین، از بذل جان نیز فروگذار نکرد؛ و به همین دلیل ملقّب به «مصباح الهدی» گردیده است. حضرت مهدی(عج) نیز در شرایطی شبیه به شرایط امام حسین(ع) قیام می کند. وضعیت جامعه در آن روزگار، بصورتی وخیم و ناگوار در خواهد آمد که افراد فاسد با قرائت های خود خوانده و خود خواهانه به تحریف دین خواهند پرداخت.
گروهی از آنان به نام دین و گروهی دیگر به وسیله مخالفت با دین، مردم را در باتلاق های جهل و نادانی فرو خواهند برد و آنها را سرگرم مسائلی کم ارزش و حتی بی ارزش خواهند نمود؛ و این همه، در راستای تأمین منافع خودشان می باشد. در آن روزگار «دین حقیقی» به فراموشی سپرده می شود؛ بطوری که در روایات آمده: «امام زمان(عج) به هنگام ظهور به بنای دوباره اسلام می پردازد و آیینی را بنا می نهد که برای همگان تازگی دارد»؛ در حالیکه او فقط دین حقیقی اسلام را ارائه می کند.
هدف خداوند از خلقت انسان، رساندن او به رشد و کمال حقیقی است. خداوند برای رسیدن به این هدف، رسولانی را به سوی جوامع بشری فرستاده است تا انسان را به سوی این مسیر هدایت کند. فرستادگان الهی نیز در مسیر هدایتگری خویش مامور به تلاش و برپایی حکومت الهی می باشند؛ چرا که حکومت، ابزار نیرومندی برای هدایتگری است. اما اگر همین قدرت به دست افراد ناصالح بیفتد، بسیار خطرناک و ویرانگر است؛ خطرناک تر از سلاحی مرگبار که در دست شخصی شرور و جنایتکار باشد.
چرا که او نهایتا می تواند جان ده ها و یا صدها انسان را بگیرد؛ اما حکومت های فاسد اندیشه و فکر مردم را نیز فاسد می کند. حتّی این فساد می تواند به نسل های آینده نیز منتقل شود و موجب خسارات مادی و معنوی جبران ناپذیری گردد.
این حالت دقیقا در زمان حکومت بنى امیّه به وقوع پیوسته بود. چرا که آنها با برداشت های ابزاری و خودخواهانه از دین اسلام و تبلیغات مسموم علیه آن، چهره ی واژگون و تحریف شده ای از آن ارائه نمودند. ظلم، فساد و تبهکاری، مخصوصا در عصر یزید همه جا را فرا گرفته بود، و حتّى مدینه منوّره، مرکز حکومت پیامبر(صلى الله علیه و آله)، به انواع فسادها و کارهای ناپسند آلوده بود.
در چنین شرایطی بود که امام حسین(علیه السلام) به مبارزه برخاسته، و فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ هؤُلَاءِ قَد لَزِمُوا طَاعَهَ الشَیطَانِ، وَ تَرَکُوا طَاعَهَ الرَحمَنِ، وَ اَظهَرُوا الفَسَادِ، وَ عَطَّلُوا الحُدُودَ، وَ استَأثَرُوا بالفَیءِ، وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلَالَ اللّهِ، وَ أَنَا أَحَقُّ مَن غَیَّرَ»؛ (اى مردم! آگاه باشید که رژیم اموى فرمانبردارى شیطان را برگزیده و از قانون خدا و فرمانبردارى او سر برتافته است.
آنها تبهکارى و بیداد را همه جا آشکار ساخته و مرزهاى قوانین و مقررات خدا را به تعطیلی کشانده و ثروت ملّى را به انحصار خویش در آورده اند. آنان با بهانه و توجیه و برخورد ابزارى با دین، حرام خدا را حلال مى سازند و حلال او را حرام؛ و من زیبنده ترین فرد برای تلاشی خستگى ناپذیر و شجاعانه در راه دگرگونى این وضعیت هستم).
ایشان قیامش را حرکتی «اصلاحگر و هدایتگر» معرفی نموده، بیان داشت: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی»؛ (من نه براى راحت طلبى و وانهادن مسئولیت، به راه افتاده ام و نه براى خوش گذرانى و بیهودگى؛ نه انگیزه ام ستم کارى و بیدادگرى است و نه تبهکارى، بلکه مى خواهم امت جدّم را اصلاح کنم).
او تصریح کرد که اگر با من همراه شوید شما را به راه هایی هدایت می کنم که به سعادت و نیک روزی می رسد: «فَإِنِّی أَدعُوکُم إِلَى إِحیَاءِ مَعَالِمِ الحَقِّ وَ إِمَاتَهِ البِدَعِ، فَإِن تُجِیبُوا تَهتَدُوا سُبُلَ الرَّشَادِ»؛ (شما را برای احیای حق و از بین بردن بدعت ها به یاری می طلبم؛ اگر دعوتم را بپذیرید، به راه های رشد و سعادت رهنمون خواهید شد).
این تلاش های هدایتگرانه، سبب شد که بُعد هدایتگریِ «قیام عاشورا» جلوه ی بیشتری پیدا کند؛ و امام حسین(ع) نیز به عنوان یکی از هدایتگران بزرگ تاریخ شناخته شود. از این رو در روایات نیز به ایشان لقب «مصباح الهدی» اطلاق شده است.
به عنوان مثال در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «اسمُهُ مَکتُوبٌ عَن یَمِینِ الْعَرْش: إنَّ الحُسَینَ مِصبَاحُ الهُدَى وَ سَفِینَهُ النّجَاه»؛ (در سمت راست عرش اینگونه نوشته شده است: همانا حسین(علیه السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات است).
کاربرد این تعبیر، توسط پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بسیار جالب و دقیق است. زیرا هدایت به دو شیوه انجام می شود، یکی نشان دادن راه و دیگری رساندن به مقصد؛ و ایشان برای امام حسین(علیه السلام) هر دو را به کار برده است؛ هم بُعد راهنمایی و هم بُعد همراهی و رساندن به مقصد.
امام صادق(علیه السلام) نیز ثمره خون امام حسین(علیه السلام) را این گونه بیان فرموده است: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ وَ الْعَمَى وَ الشَّکِّ وَ الإِرْتِیَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى مِنَ الرَّدَى»؛ ([خداوندا] او خون خود را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهی و جهالت و شک و تردید نجات دهد و از هلاکت به باب هدایت رهنمون گرداند).
نه تنها سید الشهداء، بلکه ائمه شیعیان همه هدایتگران بزرگی بودند. حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) نیز در شرایطی شبیه به شرایط امام حسین(علیه السلام) قیام می کند. وضعیت جامعه در آن روزگار، بصورتی وخیم و ناگوار در خواهد آمد که افراد فاسد با قرائت های خود خوانده و خود خواهانه به تحریف دین خواهند پرداخت. گروهی از آنان به نام دین و گروهی دیگر به وسیله مخالفت با دین، مردم را در باتلاق های جهل و نادانی فرو خواهند برد و آنها را سرگرم مسائلی کم ارزش و حتی بی ارزش خواهند نمود؛ و این همه، در راستای تأمین منافع خودشان می باشد.
در آن روزگار «دین حقیقی» به فراموشی سپرده می شود؛ بطوری که در روایات آمده: «امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به هنگام ظهور به بنای دوباره اسلام می پردازد و آیینی را بنا می نهد که برای همگان تازگی دارد»؛ در حالیکه او فقط دین حقیقی اسلام را ارائه می کند.
امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «یَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَمْرَ الْجَاهِلِیَّهِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیدا»؛ (مهدی(علیه السلام) همان کاری را انجام می دهد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) انجام داد. بدعت های موجود را خراب می کند. چنانکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اساس جاهلیت را منهدم نمود. آنگاه اسلام را از نو بنا می کند).
ایشان در حدیث دیگری می فرماید: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(علیه السلام) دَعَا النَّاسَ إِلَی الْإِسْلَامِ جَدِیداً وَ هَدَاهُمْ إِلَی أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ وَ ضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ»؛ (وقتی قائم ما قیام کند مردم را از نو به سوی اسلام دعوت می نماید. او آنها را به سوی چیزی هدایت می کند که مندرس شده و عموم مردم از آن دور افتاده اند). آن حضرت در ادامه می افزاید: «وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یَهْدِی إِلَی أَمْرٍ ضَلُّوا عَنْهُ»؛ (آن جناب، مهدی نامیده شده، چون به چیزی که مردم از آن دور شده اند هدایت می کند).
آری، خدواند او را به آیین راستین خود هدایت نموده و او نیز مردم را به این آیین رهنمون می شود تا آن که ایمان و توحید در سراسر زمین گسترش یابد ؛ و همین تلاش ها است که موجب شده هدایت و هدایت گری با نام او نیز عجین گردد.