طرحی که از معتاد شدن دانشآموزان جلوگیری میکند
آبان ۱۳۹۸، یکی از مدیران وزارت آموزش و پرورش از راهاندازی «کانون یاریگران زندگی» در مدارس برای پیشگیری از اعتیاد دانشآموزان خبر داد. این مدیر آموزش و پرورش گفته بود که این طرح به عنوان بخشی از برنامه کلان «یاریگران زندگی» و مصوب جلسه ۱۳۶ ستاد مبارزه با مواد مخدر، نتیجه تفاهم مشترک وزارت آموزش و پرورش و ستاد مبارزه با مواد مخدر است که به دنبال اجرای این طرح که با مشارکت اجتماعی دانشآموزان اجرا خواهد شد، «برای تسریع در پاسخدهی سریع و به موقع به مراجعین اورژانسی در حوزه رفتارهای پرخطر، در تمامی هستهها و مراکز مشاوره خدمات ویژه ارایه میشود.»
در حالی که طبق دستورالعملهای مصوب، قرار است از طریق ایجاد کانون یاریگران زندگی در مدارس، برنامههای خودمراقبتی و مهارتهای زندگی با هدف پیشگیری از اعتیاد و توقف رشد اعتیاد در مدارس و مداخلات حمایتی و اجتماعی و درمانی برای دانشآموزانی که درگیر اعتیاد شدهاند اجرا شود، دانشآموزانی از برخی مدارس پسرانه و دخترانه مقطع دوم متوسطه در مناطق ۶، ۴ و ۱۱ شهر تهران به خبرنگار اعتماد میگویند که نه تنها تا به حال خود و همکلاسیهایشان در سایر مدارس، اسمی از «کانون یاریگران زندگی» نشنیدهاند و حتی نمیدانند که این کانون قرار است چه فعالیتی در مدرسه داشته باشد، بارها نیز شاهد استعمال دخانیات و قلیان و «گل» توسط همکلاسیهایشان بودهاند. این دانشآموزان به «اعتماد» میگویند که همکلاسیهایشان برای استعمال دخانیات و گل، معمولا به کوچههای پشتی مدارس میروند تا از دید عمومی پنهان باشند و میگویند خرید سیگار به شکل «نخی» از دکههای روزنامهفروشی یا حتی بقالیها بسیار آسان است ولی تهیه گل، سختتر است، چون دانشآموزان از پرسه زدن در خیابان برای پیدا کردن ساقی گل میترسند و معمولا یکی از مصرفکننده های گل با یکی از دانشآموزان در ارتباط است و همین فرد، مقادیر اندک گل را تهیه میکند…
با گذشت ۴ سال از تفاهمنامه مشترک ستاد مبارزه با مواد مخدر و وزارت آموزش و پرورش برای ایجاد «کانون یاریگران زندگی» در مدارس و در حالی که مقرر بوده تعداد مدارس مجری طرح به ۸۰ هزار الی ۱۰۰ هزار واحد در کل کشور برسد، پایان آبان امسال، رییس گروه مطالعات و مراقبتهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: «طرح کانون یاریگران زندگی، وظیفه آموزش و توانمندسازی دانشآموزان را برعهده دارد و دانشآموزانی که در این کانونها حضور دارند یک مسالهای را مشخص کرده و براساس آن درخت مشکلات را طراحی میکنند، پس از آن دانشآموزان درباره این موضوع بحث و بررسی کرده و درخت راهکار را بر اساس راهکارهایی که در مباحث خودشان به آن رسیدهاند، طراحی کرده و پس از آن با کمک مربی سعی میکنند آن مشکل را رفع کنند. در حال حاضر در ۴۸ هزار مدرسه کانون یاریگران زندگی تشکیل شده و این کانونها نیز براساس پروژههایی که طراحی میکنند موضوعاتی مانند آموزش، هویتبخشی، شبکهسازی، حمایتجویی، حل مساله و… را دنبال میکنند. این طرح در دورههای دوم ابتدایی، متوسطه اول و دوم انجام میشود.»
اظهارات این مقام مسوول در وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد که بعد از ۴ سال، حتی پوشش مدارس مجری طرح هم تکمیل نشده اگرچه اسکندر مومنی؛ دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، مهر ماه پارسال گفت که حدود ۶ میلیون نفر از جمعیت دانشآموزی در دورههای اول و دوم متوسطه و ابتدایی، تحت پوشش طرح «یاریگران زندگی» قرار گرفتهاند.
همین زمان، کارشناس مشاوره و مراقبت از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش شهرستان پیشوا در گفتگو با «اعتماد» مشکل مهم در مسیر اجرای طرحهایی از این دست را کمبود مشاور و مربی تربیتی در مدارس اعلام کرد و گفت: «شهرستان پیشوا ۱۱۰ مدرسه دارد و در ۴۱ مدرسه شهرستان هم کانون یاریگران زندگی ایجاد شده، اما تعداد مشاور در مدارس ناکافی است چنانکه در ۱۱۰ مدرسه شهرستان پیشوا فقط ۱۷ مشاور داریم در حالی که باید ۵۷ مشاور برای این تعداد مدرسه فعال باشد و در واقع، به ازای هر ۱۲ دانشآموز، یک ساعت مشاوره تعریف شده در حالی که به ازای ۲۱ هزار دانشآموز در شهرستان پیشوا، فقط ۱۷ مشاور داریم و سال گذشته هم فقط دو مشاور جدید برای آموزش و پرورش شهرستان جذب شد در حالیکه تمام دانشآموزان با تهدید جدی بابت اعتیاد به فضای مجازی و مصرف گل مواجهند.»
حالا طرح «کانون یاریگران زندگی» در مارس، در حالی به چهارمین سال اجرا رسیده که همچون بسیاری از طرحها و تفاهمنامهها، علت بروز آسیب در اولویت توجه مسوولان نبوده و مجریان با اعلام اینکه «علت آسیب تقصیر ما نبوده، ما در تولید این آسیب نقش نداشتیم، همه دستگاهها باید برای رفع علت مداخله کنند، تا وقتی باقی دستگاهها پای کار نیایند این مشکلات باقی است و ..» سعی میکنند خود را در بیاثر ماندن طرحها و برنامههایی که با بودجههای کلان به اجرا در میآید بیتقصیر نشان دهند.
اگرچه نمیتوان تاثیر مثبت ایجاد کانون یاریگران زندگی در ۴۸ هزار مدرسه کشور و سهم موثر در کاهش نرخ اعتیاد دانشآموزی را انکار کرد و حتما اجرای این طرح، نقاط قوتی هم داشته و حتی به پیشگیری از اعتیاد و آسیبدیدگی تعدادی دانشآموز هم منجر شده که البته تا امروز مسوولان وزارت آموزش و پرورش، هیچ گزارشی درباره مصداقهای مثبت و موثر این طرح ارایه نکرده و صرفا به ذکر کلیات اکتفا کردهاند و حتی از اعلام نرخ اعتیاد دانشآموزان هم ابا دارند، مهم این است که اعتیاد دانشآموزان و دانشآموز گرفتار اعتیاد یا در معرض خطر اعتیاد یک «معلول» است و تا مرتفع نشدن ریشههای بروز این معلول، فعالیت کانون یاریگران زندگی، تاثیر کامل و قابل توجهی نخواهد داشت.
در حالی که یکی از ریشههای اعتیاد دانشآموزان در کل کشور، محیط زندگی و شرایط خانوادگی و پیرامونی دانشآموز است، سوال این است که مسوولان مدارس و حتی دانشآموزان عضو کانون یاریگران زندگی در هر مدرسه، تا چه حد میتوانند در تغییر محیط و شرایط خانوادگی و پیرامونی دانشآموز در معرض اعتیاد یا دانشآموز معتاد نقش داشته باشند و اصلا چقدر اختیار دارند که این شرایط را تغییر دهند؟ فرض کنیم که یک دانشآموز به اجبار یکی از اعضای خانواده را وادار به خرید و فروش مواد مخدر میکند و در این مسیر هم گرفتار اعتیاد میشود، چون هیچ راهی جز اشتغال کودک برای تامین معاش خانواده وجود ندارد و این خانواده در حدی گرفتار فقر و ناتوان از هر گونه اشتغال سالم است که همه اقدامات برای نجات این کودک و این خانواده از اعتیاد و فقر و آسیب، باید اورژانسی و فوری باشد. فرض کنیم همسالان و همکلاسیهای این کودک هم از شرایط زندگی او مطلع میشوند و به مسوولان مدرسه اطلاع میدهند. مسوولان مدرسه برای رفع فقر این خانواده چه کاری از دستشان بر میآید وقتی در تامین هزینههای ضروری مدرسه تحت مدیریتشان هم ماندهاند، چون بودجههای آموزش و پرورش ناکافی است؟
حتی به فرض اینکه مسوولان مدرسه هم بخواهند برای خانواده این کودک آسیبدیده کاری انجام بدهند، آیا سایر دستگاهها و نهادهای مسوول میپذیرند که در یک اقدام فوری و اورژانسی و بدون کاغذبازیهای اداری، ظرف ۲۴ ساعت بودجهای پایدار برای نجات این خانواده از گرداب فقر توزیع کنند؟ حتی با فرض اینکه این اقدام فوری و اورژانسی هم برای این کودک در معرض آسیب انجام شود و این کودک از خطر اعتیاد نجات پیدا کند، اما سوال مهمتر این است که مسوولان چند مدرسه در کل کشور چنین قدرت و اختیاری دارند که ظرف یک شبانهروز از مسوولان سایر دستگاهها و نهادها، اعتبارات اورژانسی بگیرند تا کودکان در معرض اعتیاد و خانوادههای آسیبدیدهشان را از چاله نکبت و تباهی نجات دهند؟
سالهاست که ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل گروه سنی کودک و نوجوان به یک آسیب جدی در نظام آموزش و پرورش کشور تبدیل شده و البته مسوولان وزارت آموزش و پرورش اذعان دارند که همواره در جذب صد درصدی کودکان بازمانده از تحصیل و جلوگیری از ترک تحصیل کودکان ناموفق بودهاند، چون عوامل فراوانی در محرومیت کودکان از ادامه تحصیل دخالت دارد.
طبق گزارشی که زمستان پارسال مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرد، بیش از یک میلیون کودک و نوجوان در سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰ از تحصیل بازماندهاند. در بخشهایی از این گزارش اعلام شده بود: «.. بررسیها نشان میدهد که استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی دارای بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان از تحصیل هستند. همچنین استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، خوزستان، آذربایجان غربی و کرمان نیز به ترتیب دارای بیشترین آمار تارکان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ هستند. به نظر میرسد یکی از اصلیترین چالشها، فقدان آماری دقیق، شفاف و جامع از دانشآموزان بازمانده و تارک از تحصیل و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان است.»