رژیم صهیونیستی اسرائیل به نقطه صفر برگشت
دو تجمع بعد از تبادل اسرا میان حماس و رژیم صهیونیستی، لنز دوربینها و نگاه رسانه های جهان را به خود جلب کرد؛ اولی، گردهمایی اعتراضی و شبانهای بود که در دومین روز آتشبس در تلآویو برگزار شد که طی آن شهرکنشینان با نشاندادن خشم و نارضایتی خود از سیاستهای بنیامین نتانیاهو، از نخستوزیر رژیم صهیونیستی خواستند روند آزادی اسرای اسرائیلی را مختل نکند.
دومین تجمع نیز در مناطق نزدیک به رامالله در کرانه باختری برگزار شد؛ جایی که هزاران فلسطینی در حالی که پرچم این کشور و همچنین پرچمهای مزین به نشان «حماس» را در دست داشتند و منتظر آزادی اسیرانی بودند که ماهها و سالها در زندانهای رژیم صهیونیستی محبوس بودند.
رژیم اسرائیل تلاش بسیاری کرد تا هر دو تجمع را به نوعی متفرق کند؛ اولی را با وعده و رجزخوانیهای تکراری و دومی را با ایجاد رعب و وحشت و پرتاب گاز اشکآور، اما اشکی که از چشم فلسطینیان میآمد، در لبخند و شوق پیروزمندانهشان غرق میشد؛ بر خلاف اتمسفری از نگرانی و خشم که بر تجمع ابتدایی مستولی بود.
یک ضربالمثل معروف میگوید وقتی جنگها تمام میشود، کسی به خاطر نمیآورد برای چه شروع شده بود؛ تمثیلی که در لوای معنای ابتداییاش، به رویدادهایی اشاره دارد که در خلال یک نبرد به هدف اصلی افزوده شده و گاه آن را منحرف کرده یا به طور کامل تحتالشعاع قرار میدهد.
آنگونه که از ظواهر امر بر میآید رژیم صهیونیستی تلاش زیادی کرد تا با کشتاروحشیانه زنان و کودکان مظلوم فلسطینی مصداق این مثل باشد؛ چراکه هدف اصلیاش از درگیریهای تازه در نواز غزه را نابودی تمام و کمال حماس و نه ویرانی غزه عنوان کرده بود و حال با گذشت پنجاه و چند روز از آغاز نزاع نظامی تازه، تن به آتشبسی داده که در ازایش باید درهای زندانهای قدیمی را باز کند و به ازای هر یک اسیری که در دست حماس است، سه فلسطینی آزاد کند.
این در حالی بود که ارتش صهیونیستی در روزهای ابتدایی که قصد داشت حمله زمینی به غزه را آغاز کند این گونه القاء میکرد که با شناسایی و ردیابی شبکه تونلهای زیرزمینی حماس، به محل نگهداری اسرا دست خواهد یافت و به این ترتیب قول «آزادی» داده بود و نه «مبادله»!
معادلهای که با این مبادله روشن شد، بسیار واضح بود؛ نه تنها حماس و زیر ساختهای نظامی این گروه آزادی بخش نابود نشد، بلکه رژیم صهیونیستی نتوانست حتی یک دستاورد کوچک با وارد کردن آسیب جدی به حماس بتراشد و روی آن مانور دهد و دستآخر نیز بهناچار تن به مبادلهای نابرابر داد.
آخرین ضربه، آزادی اسرای اسرائیلی در شمال غزه بود؛ در حالی که رژیم صهیونیستی عنوان کرده بود شمال غزه را در تصرف خود دارد و برای نشاندادن استیلای خود حتی از حمله و محاصره بیمارستان کودکان نیز امتناع نکرد، اسرای خود را در همان نقطهای تحویل گرفت که ادعا کرده بود تصرفش کرده! به این ترتیب بود که بعد از یک ماهونیم بمباران بیامان باریکه غزه و عبور از تمام خطکشیهای انسانی و اخلاقی و نشان دادن تونلهای که بعدا رسانه های صهیونیستی از جعلی بودن عکسهای آن خبر دادند، تمام قواعد نوشته و نانوشته جنگ را به نقطه صفر برگرداند.
به روز هفتم اکتبر که حماس با انجام عملیات «طوفانالاقصی» و شکست هیمنه اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی، پوشالی بودن قدرت ادعایی این رژیم را در معرض نگاه جهانیان قرار داد و در میدان عمل اثبات کرد که قلعه شنی اسرائیل با طوفانی از اراده مصمم مردم مقاوم و سلحشور فلسطینی به راحتی ویران خواهد شد.