ارزش مثبت اندیشی از دیدگاه دین اسلام(۲)

عوامل متعددی وجود دارد که زمینه ساز مثبت اندیشی بوده و در بروز آن موثرند. هم چنین عواملی وجود دارند که مانع مثبت اندیشی انسان ها می شوند. این عوامل می توانند از درون وجود انسان بروز کرده و یا عوامل خارجی.

#راه_های#پالایش#افکار

افراد موفق هرگز یک مشکل را فراگیر در نظر نمی آورند و نمی گذارند تمام زندگی آنان را تحت تأثیر قرار دهد، اما افراد بدبین اگر یک بار شکست بخورند، خود را همیشه شکست خورده می دانند.

در روش درمان بسیاری از بیمارهای روحی از جمله منفی نگری، شناخت درمانی در مقایسه با روش های دیگرِ درمان از قبیل: روان درمانی، دارو درمانی و رفتار درمانی، نقش مؤثرتری را ایفا می نماید، زیرا بیشترین عوامل روانیِ مؤثر در پیدایش این گونه بیماری ها، شناختی است و یا ریشه شناختی دارد. احساسات منفی، نیز ریشه شناختی دارد. در صورتی که در باورها تغییر حاصل شود و خطاهای معرفتی آشکار گردد و شناخت ها تصحیح شود، خواه ناخواه رفتارها نیز تغییر خواهد کرد.
مذهب و خدا و دین، از مقولاتی است که با ساختار شناختی کار دارد و سپس با عمل به آن، ابعاد رفتاری ما را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو مذهب در درمان و پیش گیری بسیاری از بیماری ها نقش مهمی را ایفا می کند.
«فرانکل»، سلامت و کمال شخصیت را در شناخت فلسفه و مفهوم واقعی زندگی و معنا بخشیدن به آن می داند. به همین دلیل روش درمانی خود را معنا درمانی می خواند، زیرا علت اصلی بیماری های شخصیت را بی معنا شدن زندگی می داند.(۳۴)

البته وقتی از مذهب و خداباوری سخن می گوییم، منظور اعتقاد حقیقی و ایمان واقعی است. اگر کسی به معاد باور داشته باشد، زندگی دنیوی برای او هدف نخواهد بود. این باور، جهت گیری خاصی به او می دهد. فضای خداخواهی، برای خدا بودن و به سوی خدا شدن و فضای اطمینان، مثبت نگری است نه اضطراب و منفی نگری. هر چه درجه خلوص ایمان به خدا بیشتر و میزان آگاهی افزون تر باشد، به همان نسبت، آثار آن در اندیشه، احساس و رفتار فرد، ظاهر می شود. انسان در پناه توحید و توکل بر خدا، احساس پوچی نمی کند، دچار یأس نمی گردد، یقین دارد تلاشش اثری مثبت و نیکو بر جای خواهد گذاشت، کمترین کوشش او ضایع نمی شود، همه حوادث را بر اساس حکمت الهی تفسیر می کند، خود را در برابر خواست و اراده حق تسلیم می سازد، لب به اعتراض نمی گشاید و به درجه ای می رسد که مانند حضرت زینب (ع) علی رغم تحمل سختی ها و مصیبت ها می گوید: «ما رأیت الاّ جمیلاً؛ من چیزی جز خوبی ندیدم.»
احساس رضایت از زندگی که عنصری تعیین کننده در مثبت نگری است، در سایه ایمان به خدا به دست می آید. امام صادق (ع) می فرماید: «خداوند بزرگ می فرماید: بنده با ایمان خود را در هیچ حالی قرار نمی دهم مگر آن که همان را برای او مفید و خیر قرار داده باشم. پس باید به قضا و آن چه من خواسته ام، راضی باشد.»(۳۵)

۳ – پالایش افکار: باید توجه داشته باشیم که همه افکار ما لزوماً صحیح نیستند. در هر شرایطی باید به دنبال شواهدی در تأیید یا رد کردن افکار خود باشیم. گاهی افکاری در اعماق ذهن مان وجود دارند ولی از آنها بی خبریم، پس باید ذهن خود را جراحی کنیم و ببینیم آیا تلقی ما از شرایط با واقعیت مطابق است یا نه؟ مثلاً آیا شرایط به وجود آمده واقعاً خشم آور است یا این که نوع نگرش ما باعث شده تا موقعیت را این گونه ببینیم؟ تفاوت خوش بین و بدبین را باید در باورهای آنها جست و جو کرد. جان مولتون می گوید: ذهن ما خود جای گاهی است که در آن، وجود ما جهنم را به بهشت و بهشت را به جهنم بدل می سازد.(۳۶)

افراد موفق هرگز یک مشکل را فراگیر در نظر نمی آورند و نمی گذارند تمام زندگی آنان را تحت تأثیر قرار دهد، اما افراد بدبین اگر یک بار شکست بخورند، خود را همیشه شکست خورده می دانند.(۳۷)
وقتی فردی عادت کند که پیوسته باخت ها، شکست ها، کینه ها و اتفاقات ناگوار را در نظر خود مجسّم سازد، نمی تواند به زندگی نگاهی مثبت داشته باشد. کسی که می گوید من باید پولی برای هنگام بیماری کنار بگذارم، در واقع با این فکر، بیماری خود را تدارک می بیند، چرا که معمولاً «اتفاقات بر اساس انتظارات ما روی می دهند».(۳۸)
امروز به اثبات رسیده که افکار انسان ها نه تنها در روحیات و احساسات آنها تأثیر می گذارد که در درمان بیماری های جسمی نیز نقش حیاتی دارد. دکتر ویل می گوید: اثرات معجزه آسای دارو مربوط به ذهنیات مصرف کننده است، نه خواص خود دارو.(۳۹)

اگر به دنبال آرامش ذهن هستیم، نباید به پیش آمدهای زندگی برچسب خوب یا بد بزنیم می گویند: پیرمرد روستازاده ای یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد. همسایگان برای دلداری وی به خانه اش آمدند و گفتند: عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرار کرد!

روستازاده پیر گفت: از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بدشانسی ام؟ همسایه ها با تعجب گفتند: معلوم است که این بدشانسی است. هنوز یک هفته نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک آمدند و گفتند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به خانه برگشت. پیرمرد گفت: از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده است؟ فردای آن روز پسر پیرمرد حین اسب سواری زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر گفتند: عجب شانس بدی! پیرمرد نیز همان جواب را تکرار کرد. همسایه ها با عصبانیت گفتند: معلوم است که از بدشانسی تو بوده، پیرمرد کودن!
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ با خود بردند، اما پسر این پیرمرد به دلیل شکستگی پایش معاف شد. همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند و گفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! پیرمرد باز همان جمله را تکرار کرد: از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بدشانسی ام؟(۴۰)

تمرین پالایش سازی

اگر می خواهید به بازسازی و پیراستن ذهن خود بپردازید یک قلم و کاغذ بردارید و افکار منفی تان را بنویسید؛ مواردی چون:
 ۱ – خیلی تنبلم؛ ۲ – کم شانس هستم؛ ۳ – نمی توانم؛ ۴ – می ترسم؛ ۵ – در این آسمان به این بزرگی یک ستاره هم ندارم؛ ۶ – بدبختم؛ ۷ – … اکنون چند دقیقه آرام بنشینید و ببینید کدام یک از موارد مذکور حقیقت دارند، خواهید فهمید که بسیاری از آنها وهم و خیالات شمایند. آن گاه عبارت های تأکیدی مثبت و سازنده را جانشین باورهای بسته و محدود کننده خود سازید؛ با این عبارات: اکنون هرگونه اعتقاد منفی را درباره خود رد می کنم، همه را می بخشم، می توانم شاد باشم، دنیا بسیار زیبا و دوست داشتنی است، من خدا را به روشنی ستارگان در دل زیبای شبانه آسمان احساس می کنم، من با خدا هستم و خدا با من است.
می گویند: خوش بین کسی است که در چهارراه ها فقط رنگ سبز را می بیند و بدبین همیشه متوجه چراغ قرمز می شود، اما برای شخص عاقل، هر دو رنگ یک سان است. یک نویسنده فرانسوی می گوید: عده ای همواره غرغر می کنند که گل سرخ، خار دارد، ما باید شاد باشیم که خارها گل دارند.(۴۱)

نکته دیگری که در پالایش فکر مؤثر است، تفاوت قائل شدن میان حادثه و تفسیر حادثه است. انسان ها از یک حادثه مشابه، تعبیرها و تفسیرهای متفاوتی دارند؛ خوش بینان، برداشتی مثبت و بدبینان، تلقی ناگواری از آن واقعه ارائه می هند.
نویسنده ای حالات دو نفر زندانی را این گونه شرح می دهد که هر دو در یک زندان به سر می بردند و مدت محکومیت شان نیز یک سان بود: یکی از پنجره زندان به بیرون و آسمان پر ستاره در دل شب می نگریست و امید و حرکت را با خود زمزمه می کرد و دیگری از پنجره به جوی آب و کوچه ای پر گِل و لای می نگریست و به خویشتن یأس و ناامیدی تلقین می نمود.(۴۲)
وقتی می خواهیم کسی را دوست داشته باشیم می توانیم بسیار صبور باشیم و وقتی تصمیم می گیریم که از آدم ها برنجیم بر اشتباهات آنان دقیق می شویم؛ به عبارت دیگر نوع احساسی که درباره دیگران داریم به رفتارهای آنها بستگی ندارد، بلکه به نگرش خود ما مربوط است.(۴۳

راه های پالایش فکر

تا این جا نقش پالایش فکر در ایجاد آرامش فرد مشخص گشت، حال این سؤال پیش می آید که چگونه می توان فکر صحیح داشت و ذهن را از افکار مزاحم و منفی پاک ساخت؟ در پاسخ می توان به راه کارهایی اشاره کرد:

۱ – تلقین: یکی از بهترین شیوه هایی که در مرحله پالایش فکر می تواند مفید باشد، تلقین است. دکتر «امیل گوئه» معروف ترین فردی است که کاربرد این تکنیک را مطرح کرده است. به کمک تلقین، افکار مثبت و سازنده به جای افکار منفی و مخرّب می نشیند، اما تلقین منفی که مبتنی بر توهم و خیالات واهی و کوته نظری است، آثار ویران گری بر روح و روان آدمی دارد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: کذب را تلقین نکنید، چرا که شما را گرفتار خود می کند و در ادامه فرمود: پسران یعقوب نمی دانستند که گرگ انسان را می خورد تا این که پدرشان فال بد زد و این مطلب را ناخواسته به آنان تلقین نمود و همین امر سبب شد که انگیزه های بد در آنها بیدار شود.
در مقابل تلقین منفی، تلقین مثبت است که می تواند کارایی مفیدی داشته باشد؛ مثلاً اگر کسی به خود بقبولاند که برای هر شکستی، فرصت جبرانی است و همه راه ها بسته و همه کوچه ها بن بست نیست و پایان شب سیه سپید است، با این تفکر مثبت، تولید انرژی می کند و امیدوارانه به زندگی ادامه می دهد و در هر سختی و تنگنایی زمزمه می کند: برای خوش بختی آفریده شده ام.
سوی نومیدی مرو، امیدهاست * سوی تاریکی مرو، خورشیدهاست
ناامیدی ها به پیش او نهید  *  تا زدرد بی دوا بیرون جهید

۲ – توجه به نقاط مثبت: یکی دیگر از راه کارهای پالایش افکار، پافشاری بر نقاط قوّت و خاطرات خوش گذشته و حال است. اگر کسی در وضعیت ناخوش آیندی قرار گرفت نباید گذشته روشن خود را نادیده بگیرد و احساس کند همیشه در سختی و گرفتاری به سر برده است، بلکه دیروزی داشته که با مرور خاطرات آن، می تواند از دام منفی نگری رهایی یابد.
ابراهیم بن مسعود می گوید: وضعیت یکی از تجار مدینه دگرگون شد، به همین دلیل خدمت امام صادق (ع) رسید و لب به شکایت گشود. حضرت با شیوه بیان خاطرات گذشته، او را امیدوار ساخت و فرمود: بی تابی مکن که اگر روزی دچار تنگ دستی شده ای، روزهای بسیاری را در خوشی گذرانده ای. ناامید مباش که کفر است. خداوند به زودی تو را غنی خواهد ساخت.(۴۴)

۳ – برقراری مناسبات دوستانه: روابط سازنده، پاسخ گوی نیازهای روحی و روانی جوانان است و دریچه های مطمئنی را بر خوش بینی و مثبت نگری آنان خواهد گشود. بنابر این لازم است از دوستی با منفی گرایان اجتناب کنند و مصاحبت با دوستان خوش بین و مثبت نگر را در اولویت قرار دهند.
استاد مطهری (ره) می گوید: «این، یک حقیقتی است؛ انسان اگر همیشه با آدم های بد بنشیند همه انسان ها را بد می بیند؛ یعنی خوبی ها را هم نمی تواند تصور کند که خوب اند. کما این که عکسش هم صادق است؛ کسی که همیشه با خوبان نشسته باشد همه مردم را خوب می بیند و دیگر بدها را هم نمی تواند بد ببیند.»(۴۵)

۴ – توجیه عمل دیگران: یکی از راه های مثبت نگری، تصحیح رفتار مردم است. بنابر فرموده امام علی (ع) تا زمانی که می توانیم برای سخنان دیگران توجیه صحیحی بیابیم نباید به آنها گمان بد ببریم؛(۴۶) مثلاً اگر به دوستان سلام کردیم و پاسخی نشنیدیم، نباید او را متکبر بخوانیم؛ بهتر است بگوییم شاید سلام ما را نشنیده است.   هیچ کافر را به خواری منگرید * که مسلمان مردنش باشد امید

۵ – خردگرایی و علم مداری: بدبینی و منفی نگری چه بسا حاصل تکیه بر حدس و گمان و پیش داوری باشد، در حالی که اگر ملاک قضاوت، علم و یقین باشد، نگرش انسان تغییر خواهد کرد. از این رو قرآن کریم مخاطبان خود را از پیروی حدس و گمان بر حذر داشته و فرموده است: «و لا تقف ما لیس لک به علم انّ السّمعَ و البصرَ و الفؤاد، کل اولئک کان عنه مسئولاً؛(۴۷) و چیزی را که بدان علم نداری، دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.»
تا زمانی که انسان از کسی کردار و رفتار بدی ندیده نباید به او بدبین شود، زیرا شنیدن یا حدس و گمان، معیار خوبی و بدی اشخاص نیست. از امام علی (ع) سؤال شد: فاصله میان حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت. آن گاه دست خود را بر گوش و دو چشم خویش گذاشت و فرمود: آن چه چشم هایت دیده، حق و آن چه گوش هایت شنیده، بیشترش نادرست است.(۴۸)

۶ – ورزش و تفریح: آن چه در تعادل روحی انسان مؤثر است، در تقویت روحیه مثبت نگری نیز تأثیر دارد. تنوع در زندگی، ورزش و تفریحات سالم، علاوه بر این که فشار روانی را کاهش می دهد، روحیه خوش بینی را در افراد قوّت می بخشد.

منفی نگری و نشانه های آن

در مقابل صفت پسندیده مثبت نگری، خصلت نکوهیده منفی نگری است که از آن به سوء ظن و بدبینی نیز یاد می شود. بدبینی و منفی گرایی، همه چیز را تیره و تاریک جلوه می دهد و برای صاحبش دنیایی آکنده از غربت و انزوا فراهم می کند.
به طور کلی مهم ترین شاخصه منفی گرایان عبارت اند از:
۱ – بزرگ جلوه دادن کمبودها و کاستی ها؛ ۲ – ناامیدی از آینده؛ ۳ – عدم اعتماد به نفس و خود کم بینی؛ ۴ – بی نظمی و پراکنده کاری؛ ۵ – احساس نارضایتی از خود و اطرافیان؛ ۶ – ریزسازی موقعیت های خوش آیند؛ ۷ – شخصی سازی (فرد منفی گرا رویدادهای خارجی را به خودش مربوط می داند، در حالی که هیچ مبنایی برای این ارتباط وجود ندارد)؛ ۸ – برچسب زدن به دیگران؛ ۹ – تفکر به شیوه همه یا هیچ (مثلاً یا رشته پزشکی و یا هیچ رشته دیگر)؛ ۱۰ – پیش داوری و قضاوت ناصحیح؛ ۱۱ – احساس گناه زاییده تصور و تخیل؛ ۱۲ – عدم تحرک و نشاط در زندگی؛ ۱۳ – گوشه گیری ؛ ۱۴ – ناتوانی در دوست یابی؛ ۱۵ – ایجاد محدودیت برای خود و دیگران.

با توجه به نشانه های مذکور می توان گفت: افراد منفی نگر همه حوادث را به ضرر خویش تفسیر می کنند، اهل مبارزه با مشکلات نیستند، به امید شانس زندگی می کنند، با دیگران ارتباط صمیمانه ندارند؛ بی تحرک و بی انگیزه اند، انرژی کافی برای شروع مجدّد ندارند و از بودن خویش لذت نمی برند.
افراد منفی نگر، غالباً ناراحت اند، زیرا کلمات و کارهای دیگران را نیش و زخم زبان به حساب می آورند. هم چنین از درددل کردن می ترسند، زیرا فکر می کنند ممکن است اسرارشان افشا گردد.
اگر این حالت منفی نگری در فرد تشدید شود از همه چیز و همه کس می ترسد، همه حوادث را به زیان خود می بیند و کارهای عادی افراد را نقشه هایی بد علیه خود می پندارد. از نظر قرآن، این نگرش منفی همراه با احساس ترس، ویژگی منافقان است؛ آن جا که می فرماید: «یحسبون کل صیحه علیهم؛(۴۹) هر فریادی را از هر جا که بلند شود بر ضد خود می پندارند.»

عوامل منفی نگری

منفی گرایی می تواند از عوامل مختلفی ناشی شود؛ از جمله:
۱ – آلودگی باطنی: افردی که آلوده اند، دیگران را نیز آلوده می بیند. امیر مؤمنان (ع) می فرماید: «آدم بد به هیچ کس گمان خوب نمی برد، زیرا دیگران را همچون خود می پندارد.»(۵۰)
۲ – کینه توزی: معمولاًافراد حسود و کینه توز از راه بدبینی نفرت خود را بروز می دهند.
۳ – عقده حقارت: کسی که گرفتار عقده حقارت و خودکم بینی است، سعی می کند دیگران را در محیط فکر خود حقیر و پست به حساب آورد تا از عقده خود بکاهد.
۴ – پیش داوری: گاهی عدم تحقیق و عجله در قضاوت، انسان را وادار به متهم کردن دیگران و صدور حکم ناصواب می کند؛ مثلاً شخصی می بیند دوستش بی تفاوت با او برخورد کرد، بدون این که احتمال دهد شاید توجه نداشته است، قضاوت می کند که دوستش با وی خوب نیست.
۵ – خودخواهی: خوی خودبرتربینی باعث می شود انسان خود را برتر از دیگران بداند و چون نمی تواند برتری را نسبت به همه کس و در همه جا برای خود احراز کند، می کوشد از راه تحقیر دیگران، بزرگی خود را ثابت نماید و تمایل بی جای خویش را ارضا کند. از این رو همواره برای دیگران نقاط ضعف می تراشد و برای آنان حکم صادر می کند.
۶ – محیط تربیتی: یکی از علل منفی نگری، برخوردهای خشن یا تبعیض آمیز و سخت گیری های والدین نسبت به فرزندان است. اگر مناسبات پیشین و کنونی پدر و مادر با فرزندان بر محور تخاصم و ناسازگاری باشد و یا مناسبات والدین با یک دیگر مبتنی بر روحیه رفاقت نباشد، منفی گرایی در نوجوانان و جوانان بروز می کند.
۷ – هم نشینی با نااهلان: اگر افراد نادرست معاشران انسان باشند طبعاً به همه مردم بدبین خواهد شد، چون آدمی، خوپذیر است و به صفت هم نشین خود در می آید. امام علی (ع) می فرماید: «هم نشینی با بدان، بد گمانی به نیکان را در پی دارد.»(۵۱)
۸ – وراثت: بسیاری از صفات مثبت و منفی ممکن است از طریق وراثت منتقل شود. پدران و مادران بدبین غالباً فرزندانی بدبین دارند.
۹ – عدم شناخت نظام آفرینش: به حکم عبارت معروف «الناس اعداء ما جهلوا؛ مردم دشمن چیزی هستند که به آن نادانند» می توان گفت: به هر میزان که شناخت آدمی، کامل تر و عمیق تر شود، نگرش او به مسائل، واقع بینانه تر و شفاف تر می گردد. در مواردی، عدم اطلاع از علت وقوع حوادث و تحلیل ناصحیح از وقایع و جریان ها، باعث گرایش انسان به مقولاتی خرافی مانند: شانس، اقبال و… می شود. انتقاد از زمانه و اعتراض و دشنام به چرخ و فلک در قالب نثر و یا شعر اگر جنبه هزل نداشته باشد، حاکی از همین امر است.

بدبینی فلسفی نیز بر این اساس قابل تبیین است. معمولاً افرادی که با خدا رابطه ندارند – مانند ماتریالیست ها – به این نوع منفی گرایی بسیار تمایل دارند، زیرا از نظام آفرینش، شناخت درستی ندارند و بر طبق بینش مادی خود، جهان را هدف دار نمی پندارند و به تبع آن برای انسان نیز هدفی ترسیم نمی کنند. از این رو احساس پوچی و خودکشی در بین این افراد، بسیار مشاهده می شود.
شوپنهاور که از فلاسفه بدبین است، درباره نحوه تفکر و طرز زندگی می گوید: اصل در زندگی، رنج و گزند است و لذت و خوشی همان دفع الم (رنج) است. لذت، امری وجودی نیست بلکه امر عدمی است… زندگی، سراسر جان کندن است و بلکه مرگی است که دم به دم به تأخیر می افتد و سرانجام اجل می رسد، در صورتی که از حیات هیچ سودی برده نشده و نتیجه مفیدی به دست نیامده است.(۵۲)
استاد مطهری می گوید: «لازمه مکتب های مادی که به جاودانگی معتقد نیستند و انسان را همچون حبابی می دانند که پس از ترکیدن، هیچ و فانی می گردد، پوچی گرایی و بدبینی به هستی است.»(۵۳)
ایشان در جایی دیگر می گوید: «وقتی که کسی در اطراف خود هر چه ببیند ظلم ببیند و علت اصلی را تشخیص ندهد یا تشخیص دهد و نتواند بگوید، عقده دلش را روی چرخ کج مدار و فلک کج رفتار خالی می کند. در نتیجه این اوضاع و احوال، یک نوع بدبینی و سوء ظن نسبت به دستگاه خلقت پیدا می شود.»(۵۴)

میرزاده عشقی می نویسد:
خلقت من در جهان یک وصله ناجور بود * من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود
خلق از من در عذاب و من خود از اخلاق خویش * از عذاب خلق و من، یا رب چه ات منظور بود
ای طبیعت، گر نبودم من جهانت نقص داشت * ای فلک، گر من نمی زادی اجاقت کور بود
آن که نتواند به نیکی پاس هر مخلوق داد * از چه کرد این آفرینش را مگر مجبور بود(۵۵)

احساس غربت در دنیا، حاصلی جز بدبینی به دیگران و نظام هستی ندارد. اما ارتباط با خدا، اتخاذ جهان بینی الهی و اصلاح نگرش، موجب می شود انسان به مرحله یقین برسد و به همه آفرینش عشق بورزد.
به قول سعدی:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست * عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به حلاوت نخورم زهر که شاهد ساقی است * به اردات بکشم درد که درمان هم از اوست
بر اساس جهان بینی اسلامی، جهان هستی بیهوده آفریده نشده است. هیچ چیزی نا به جا و خالی از حکمت و فایده خلق نگردیده و نظام موجود، نظام احسن و اکمل است. «جان استوارت میل» می نویسد: یک انسان با ایمان، معادل ۹۹ فرد علاقه مند است.(۵۶)

آثار منفی نگری و بدبینی

۱ – عقوبت اخروی: بدبینی به دیگران، از گناهان کبیره است. اگر این گناه با توبه همراه نباشد، عقوبت اخروی را در پی خواهد داشت. قرآن مجید به صراحت آن را گناه شمرده(۵۷) و پیامبر اسلام (ص) نیز فرموده اند: «خداوند، تجاوز به جان، مال، آبروی مسلمان و بدگمانی به او را حرام فرموده است.»(۵۸)
۲ – ناراحتی روحی: افراد منفی نگر بر اساس توهمات و افکار منفی، همواره در رنج و غم به سر می برند و از همه کس و از همه چیز می ترسند. امام علی (ع) می فرماید: «من لم یحسن ظنه استوحش من کل احد؛(۵۹) کسی که بدگمان باشد از همه وحشت دارد.»
۳ – عدم ارتباط صمیمانه: منفی نگری، بزرگ ترین مانع همکاری های اجتماعی و به هم پیوستگی دل هاست. بدبینی، شعله محبت و دوستی را خاموش و به جای آن، بذر نفاق و جدایی را در دل ها می افشاند. امام علی (ع) می فرماید: «بر هر کس بدگمانی چیره شود، صلح و صفا بین او و دوستش به هم می خورد.»(۶۰)
۴ – فساد عبادت: بدبینی، آفت بزرگ عبادت و تباه کننده آن است. امام علی (ع) می فرماید: «از بدگمانی بپرهیز که عبادت را فاسد و گناه را بزرگ می کند.»(۶۱)
۵ – اعتماد زدایی: افراد منفی نگر در بین مردم قابل اعتماد نیستند و نزد آنان جای گاهی ندارند. امام علی (ع) می فرماید: «بدترین مردم کسی است که به دلیل بدبینی به کسی اعتماد نمی نماید و به علت اعمال بدش، کسی هم به او اعتماد نمی کند.»(۶۲)
۶ – تجسّس در کار دیگران: بدبینی، منشأ جست و جو و دخالت بی جا در کار دیگران است. غالباً افراد بدبین دیگران را در ذهن خود مجرم تلقی می کنند و از این رو به تجسّس روی می آورند. البته تجسّس نیز سرچشمه غیبت و بدگویی از دیگران خواهد بود؛ چنان که قرآن مجید، بدبینی و تجسّس و غیبت را با هم در یک آیه مطرح کرده است.(۶۳)
۷ – جنگ و خون ریزی: بدگمانی و منفی گرایی، سرچشمه خشم ها، جنگ ها و نزاع های خونین است. چه بسیار خانواده هایی که بر اثر بدبینی از هم پاشیده و زن ها و شوهرها از یک دیگر جدا شده اند.

۳۴) برگرفته از: مجله حدیث زندگی، شماره ۲۱، ص ۳۲.
۳۵) اصول کافی، ج ۳، ص ۱۰۱.
۳۶) آنتونی رابینز، به سوی کامیابی، ج ۱، ترجمه مهدی مجردزاده، ص ۷۳.
۳۷) همان، ج ۲، ص ۷۶.
۳۸) اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه وحید افضلی راد، ص ۷۳.
۳۹) آنتونی رابینز، به سوی کامیابی، ج ۱، ترجمه مهدی مجردزاده، ص ۶۲.
۴۰) اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه وحید افضلی راد، ص ۱۵۶.
۴۱) حسین سیدی، عطر اندیشه های بهاری، ص ۹۶.
۴۲) محمدرضا شرفی، جوان و نیروی چهارم زندگی، ص ۸۰.
۴۳) اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه وحید افضلی راد، ص ۹۶.
۴۴) بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۰۳.
۴۵) فلسفه تاریخ، ج ۱، ص ۱۹۷.
۴۶) نهج البلاغه، قصار ۳۶۰.
۴۷) اسراء (۱۷) آیه ۳۶.
۴۸) بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۹۶.
۴۹) منافقون (۶۳) آیه ۴.
۵۰) غررالحکم و دررالکلم، ج ۲، ص ۷۶.
۵۱) بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۹۷.
۵۲) شهید مطهری عدل الهی، ص ۸۹.
۵۳) آشنایی با قرآن، ج ۱ و ۲، ص ۱۴۰.
۵۴) بیست گفتار، ص ۱۰۱.
۵۵) کلیات مصور میرزاده عشقی، ص ۳۲۸.
۵۶) آنتونی رابینز، به سوی کامیابی، ترجمه مهدی مجردزاده، ص ۶۰.
۵۷) حجرات (۴۹) آیه ۱۲.
۵۸) محجه البیضا، ج ۳، ص ۱۵۵.
۵۹) غررالحکم و دررالکلم، ج ۲، ص ۷۱۷.
۶۰) همان، ج ۵، ص ۴۰۶.
۶۱) همان، ج ۲، ص ۳۰۸.
۶۲) غررالحکم و دررالکلم، ج ۴، ص ۱۳۲.
۶۳) حجرات (۴۹) آیه ۱۲.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.