مدگرایی افراطی و تبعات مخرب آن

یکی از بزرگ ترین و مخرب ترین انواع اعتیاد، اعتیاد به «مد» و به تعبیر دیگر «مدگرایی افراطی» است. اعتیادی گاه خانمان سوز، خطرناک و ویرانگر که بیشترین مبتلایان آن خانم ها هستند. این نوع اعتیاد نیز مانند اعتیاد سنتی برای خود طرفدارانی داشته و عدّه ی کثیری به آن مبتلا هستند.

#تبعات#مد_گرایی#افراطی

طرفداران اصلی آن عبارتند از:
۱) مدگرایان

2) فروشندگان انواع کفش و لباس و هر چیزی که مربوط به ظواهر انسان است

3) استعمارگران و سرمایه داران جهانی که از این قضیه بیشترین سود مادی، سیاسی و حتی علمی نصیب آنان می گردد.
به راستی چرا «اعتیاد سنتی» پدیده ای شوم و ناخوشایند است؟ مگر علت اصلی این امر، بروز آثار و تبعات شوم آن نمی باشد؟ آثار مخربی چون «زوال اراده» ، « از بین رفتن غیرت های ناموسی و ملّی» ، «از بین رفتن سرمایه های یک کشور»، سرمایه هایی نظیر نیروی انسانی، منابع مالی، «از دست رفتن اندیشمندان و فراز مغزها» ، « از هم پاشیدگی کانون خانواده» ، « بروز انواع مفاسد اخلاقی» نظیر دزدی، فحشاء و… «ایجاد انواع فشارهای روحی و روانی» نظیر «افسردگی» که گاه نیز منجر به خودکشی می شود، «بروز و سرایت انواع بیماری» نظیر ایدز و هپاتیت و عواقب بسیار شوم دیگری که نتیجه ی اعتیاد سنّتی است.

مدگرایی افراطی نیز موجب از بین رفتن اراده ی مدگرایان می گردد. آنها از خود، اختیاری در انتخاب نوع پوشش و مد ندارند. کاملاً مطیع مد و «مدسازان» جهانی اند و ایشان مقلدانی بیش نیستند. هر چیزی که تبدیل به مد شد – زشت یا زیبا فرقی ندارد- آنان را در بند خود می سازد. حال اگر این، «سلب اراده» محسوب نمی شود پس چه چیزی را سلب اراده گویند.


مدگرایی افراطی نیز موجب از بین رفتن غیرت های ناموسی و ملّی می گردد. یک مرد مدگرا حاضر است که ناموس خود را به هر شکلی که مد اقتضا نماید از منزل خارج سازد!؛ حال اگر مد جدید موجب آن باشد که زنان با لباس های چسبان و تنگ و یا نیمه عریان و یا انواع آرایش های غلیظ در جامعه حاضر شوند؛ یک مرد مدگرا ناچار است غیرت خود را زیر پا نهاده، به آن اعتنایی ننموده و ناموس خود را این چنین از منزل خارج ساخته و حتی متأسفانه، گاه به این اقدام خود مباهات نیز بنماید ! و اگر «بی غیرتی ناموسی» این نیست، پس چیست؟!
بی غیرتی ملّی نیز از دیگر تبعات مدگرایی افراطی است. جوانان یک مملکت که شیفته و فریفته ی مدهای کشورهای استعمارگر – و یا حتی دشمن – گردیده اند؛ دیگر حاضر نیستند در برابر این گونه کشورها ایستاده و از حق خویش در انواع امور ملّی دفاع نمایند! کار به جایی می رسد که حتی اگر آن کشور استعمارگر به وطن آن ها هجوم نظامی آورد؛ این گونه جوانان هرگز حاضر به مقاومت در برابر آن ها نبوده و حتی از ورود آن ها استقبال نیز می نمایند!! شاهد این مدعا، سابقه ی هشت سال دفاع مقدس در این کشور است که نه تنها از افراد مدگرا در جبهه ها اثری نبود، بلکه گاه هنگامی که از جبهه برمی گشتی با کمال تعجب می دیدی که این افراد حتی به عکس شهدا و حجله ی آن ها نیز رحم نکرده و با نقاشی کردن روی آن ها و یا پاره کردن عکس آن ها و شکستن لامپ حجله ها، عشق خود به میهن! [ البته میهن دوست] و غیرت ملّی خویش را به نمایش می گذاشتند! و بدین ترتیب از پشت، خنجر به قلب رزمندگان می زدند و اگر «بی غیرتی ملّی» این نیست پس چه چیز دیگری نشانگر آن است ؟!
گاه بی غیرتی ملّی تا آن حدّ است که حتی پرچم کشور استعمارگر و یا مخفف نام آن کشور به عنوان «مُد» بر پیراهن این مدگرایان نقش بسته و در هر کوی وبرزن شجاعانه! آن را به نمایش می گذارند! بی خود نیست که یکی از پر و پا قرص رین طرفداران این پدیده ی شوم، استعمارگران و سرمایه داران جهانی اند! اگر بی غیرتی و «بی هویتی ملّی» این نیست پس چیست؟!.
البته بی غیرتی ملّی در همین مقدار خلاصه نمی شود و سخن در این زمینه بسیار است که هر عاقل غیرتمندی با اندکی تأمل می تواند آن ها را دریابد.
یکی دیگر از تبعات اعتیاد نوین، « از بین رفتن سرمایه های یک مملکت» است. «سرمایه های انسانی» یعنی «جوانان» که در بخش پیشین به آن اشاره شده و «سرمایه های مالی»؛ زیرا چنان که برای ورود مواد مخدر نظیر هرویین و… نیاز به خروج ارز و ریال از مملکت است و مقادیر بسیار زیادی از ثروت- های وطن صرف دود شدن و تهیه ی مواد مخدر می گردد!؛ در اعتیاد نوین نیز، مقادیر بسیار زیادی از این منابع مالی که گاه به ارقام نجومی می رسد صرف تهیه ی لوازم مورد نیاز این پدیده ی شوم می- گردد؛ زیرا از آنجا که یک مدگرا باید به روز باشد او نمی تواند بگوید که فلان لباس یا کفش من هنوز سالم و بی عیب و قابل استفاده است؛ او ناچار است که گاه حتی دو ماه یک بار اقدام به تعویض مد نماید؛ چرا که سرعت «مرگ انواع مدهای قدیم» و «تولد مدهای جدید» به حدّی زیاد است که گاه هنوز «مد جدید» به بدن شخص ننشسته و به اصطلاح عرق بدن – به خاطر پوشیدن آن – خشک نشده؛ شخص مدگرا ناچار به تغییر آن می شود !!.
حال اگر به این قضیه در سطح کل کشور و جهان نگریسته شود روشن می شود که چه مقدار سرمایه ی کشور مصروف هوس مدگرایان می گردد.
اکنون افرادی در نظر آورید که «توان مالی» همراهی با مدگرایان را نداشته، ولی به لحاظ فکری به آن معتقد و طرفدار آنند؛ چه اتفاقی می افتد؟
مردی به خاطر فشارهای همسر خویش برای تهیه ی مدهای جدید ناگزیر از اضافه کاری، اخذ رشوه، انواع دزدهای شغلی و کاری و کسب انواع درآمد حرام می گردد؛ لقمه هایی که در شکم فرزندان معصوم و بی گناه خویش وارد نموده [ و می ریزد] و آنان را گرفتار عواقب سوی «لقمه ی حرام» می- نماید.
مرد دیگری که نمی خواهد از راه حرام به تأمین منابع مالی این پدیده اقدام نماید. در اثر فشارهای همسر و فرزندان مدگرای خود گرفتار سرخوردگی، سرکشی همسر و فرزندان و انواع فشارهای روحی می گردد. اخلاق او تند و عصبی می شود. گاه دست روی همسر و فرزند خویش بلند می کند، گاه این اتفاقات منجر به «طلاق و جدایی» و پدیدار شدن «فرزندان طلاق» می گردد. [دقیقاً مانند اعتیاد سنتی]. فرزندان مدگرای او که نتوانسته اند مدهای جدید را تهیه نمایند در نزد هم کلاسی ها و دوستان خود سرخورده و شرمنده می شوند و گاه گرفتار افسردگی و حتی خودکشی گردیده و گاه گرفتار افت شدید تحصیلی و … می شوند.
زنان و فرزندان طلاق غالباً گرفتار انواع مفاسد اخلاقی نظیر فحشا ی، اعتیاد سنتی و … می شوند.
آری، اعتیاد نوین نه تنها چیزی کمتر از اعتیاد سنتی ندارد، بلکه آثاری به مراتب خسارت بارتر در پی داشته و بسیار شوم تر از آن است.
اندکی دقت و تفکر منصفانه و واقع بینانه در این قضیه اثبات کننده ی این ادعاست و ا لبته برای صحیح اندیشیدن در این خصوص لازم است؛ چشم دل بر لذت های این پدیده بسته و چشم عقل را بر عواقب آن گشود. بی تردید چنان که معتادی که گرفتار مواد مخدر گردیده، در لحظه ی خماری و یا هر لحظه ای که در حال لذت بردن است و یا در لحظه ای که مواد او تأمین نگردیده و در فشار قرار دارد؛ نمی تواند صحیح اندیشیده و به عواقب آن پی ببرد؛ هم چنان نیز معتاد به اعتیاد نوین نمی تواند در لحظه ی لذّت بردن از این اقدامات خود، در خصوص عواقب خطرناک فردی و اجتماعی این پدیده اندیشیده و به خوبی متوجّه این خطرات و خسارات گردد.
نکته ی قابل ذکر و مهم دیگری که باید به آن اشاره نموده این است که :
بی تردید «مدسازی» و «نوع آوری در مد» به هیچ عنوان در اختیار من و تو نبوده! و «مدسازان» دارای شبکه های جهانی بوده و تمامی رسانه های تبلیغاتی جهانی در اختیار ایشان است؛ بدین معنی که هیچ یک از من و شما نمی توانیم یک مد جدید ساخته و آن را جهانی و یا حتی کشوری و یا حتی شهری نماییم ! بلکه این مدسازان هستند که توانِ آن را داشته و انسان ها را «مسلوب الاختیار» و مست به دنبال خویش روان ساخته اند. امتحان آن مجانی است؛ اگر باور ندارید تلاش نمایید با هم کاری دوستان خود مدی جدید ساخته و در شهر خود شایع سازید، به خوبی خواهید دید که طرفداران اندکی یافته و طرح شما با شکست مواجه خواهد شد و این امر جای تأمل و اندیشیدن فراوان دارد.
ضمناً توجه به استدلال مدگرایان نیز نکته ای مفید و لازم است: آنان معتقدند که انسان باید خوش باشد، نوگرا باشد، انسان تنوع طلب و لذّت جوست، بنابراین اشکالی نداشته و بلکه لازم است.
در پاسخ به آن ها باید گفت که: اولاً غرض ما از این نوشتار مدگرایی افراطی است نه هر «نوع آوری» و «تنوع جدید» و البته معقول.
ثانیا تمامی این استدلال های شما، استدلال هایی است که از سوی معتادان سنتی نیز ذکر شده است. آنان نیز برای دستیابی به خوشی و لذّت است که گرفتار این مواد خانمان سوزگشته و از آن دست
نمی کشند! و اگر صرف لذّت بردن ملاک باشد چه فرقی بین این دو نوع معتاد است؟! چرا یکی بد و دیگری خوب باشد؟! در حالی که چنان که روشن شد تبعات شوم اعتیاد سنتی در اعتیاد نوین نیز – به مراتب شدیدتر – دیده می شود!!
ضمن آن که انصاف و انسانی نیست که در جامعه ای گروهی از مردم تحت فشارهای اقتصادی، حتی به نان شب خود محتاج بوده و در همان جامعه عده ای دیگر بی توجه به حال دیگر همنوعان، مشغول خوشی ها و لذّت های خویش باشند!. آری از انسانیت به دور است و منصفانه نیست که به جای رسیدگی به حال آنان تنها به خودخواهی های خود توجه نموده و آن ها را رها سازیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.