چطور انقلاب های نجات بخش زمینه ساز ظهورند؟


در طول تاریخ (بجز دوران کوتاهی آن هم در جوامع خاص) قدرت سیاسی و نظامی همواره در دست طبقه مستکبر و سلطه جو بوده است، اما مطابق وعده های الهی این جریان نابهنجار به صورت اصولی و واقعی (نه شعاری و ادعائی) در انقلاب نهائی تاریخ راه نیستی می پوید و مستضعفین و صالحان مراکز قدرت را در دست گرفته و حکومتی جهانی را تشکیل خواهند داد، همان حکومتی که خداوند (تبارک و تعالی) در آیات متعدد وعده‌آن را داده است.

#چگونگی#زمینه_سازی#انقلابها#برای#ظهور


وعدَ اللهُ الذین آمنوُا منکم و عملوا الصالحاتِ لیستخلفَنَهُمْ فی الارضِ[۱]
خداوند وعده فرمود: به کسانی از شما که ایمان آورده و نیکوکار گردد، در زمین خلافت دهد.
و نُرید اَنْ نَمُنَّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهمْ‌ ائمه و نجعلهم الوارثین.[۲]
اراده کردیم بر مستضعفین آن سرزمین سنت نهاده و آنان را امام مردم و وارث ملک و جاه قرار دهیم.
این آیات و آیات دیگر همگی بیانگر وعده الهی بر پیروزی مؤمنین و حزب الله است، و از آنجایی که وعده خداوند تخلف ندارد و این وعده نیز هنوز عملی نشده است پس باید به انتظار روزی بنشینیم که دین خدا غالب آمده و حزب الله پیروز شود.
اما از آنجایی که وقوع هر مسأله مهمی نیازمند فراهم بودن زمینه ها و مقدماتی می باشد تشکیل این حکومت عدل جهانی که مطابق روایات متعدد با ظهور حضرت ولی عصر (عج) محقق خواهد شد، نیز نیازمند به زمینه سازی و فراهم نمودن مقدماتی است.
این نوشتار درصدد بررسی این موضوع است که آیا انقلابهای نجاتبخش می توانند زمینه ساز برای آن انقلاب نهائی تاریخ و حکومت واحد جهانی باشند یا نه؟ لذا لازم است ابتدا به بیان ماهیت چنین انقلابهائی پرداخته و سپس اصل موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
در مورد چنین انقلابهائی باید گفت، معمولاً انقلابهائی که در دنیا به وجود می آیند در ابتدا شعار حمایت از مستضعفین و برخورد با مستکبرین و ظالمین جامعه را داشته و ادعای برپائی عدل در جامعه را دارند، ولی پس از پیروزی به خاطر نداشتن رهبران وارسته و شایسته و همچنین نداشتن مبانی فکری و اعتقادی کامل و همه جانبه نگر، نه تنها نمی توانند به شعارها و ادعاهای خود جامعه عمل بپوشانند، بلکه خود نیز به تدریج از آن مسیر اولیه منحرف شده و همان شیوه حکومتهای نا صالح را در پیش می گیرند. بنابراین منظور از انقلابهای نجاتبخش، انقلابهائی است که اصول خود را فراموش نکرده و حقیقتاً در پی بسط عدالت بوده و از آرمانهای خود دور نشوند، همچنین دارای مبانی اعتقادی و فکری متقن و قابل دفاع بوده و بر طبق آن اصول حرکت نمایند.
و اما در مورد زمینه ساز بودن چنین انقلابهائی باید گفت که اینها به صورت مستقیم و غیر مستقیم می توانند یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانی باشند زیرا:
اولاًً: نفس وقوع چنین انقلابهائی باعث آگاهی مردم و دمیده شدن روح امید در آنان می شود و مردم شاهد به بن بست رسیدن روشهای استعماری بوده و ذلت ابر قدرتهای مادی و ناکارآمدی امکانات آنها را در برابر خواست مشروع ملتها نظاره گر باشند، و باور کنند که وقوع حکومتی واحد در دنیا بر اساس معیارهای اخلاقی و انسانی ممکن می باشند و منتظر و آماده وقوع امری چنین عظیم باشند.
ثانیاً: این انقلابها می توانند به صورت برنامه ریزی شده و هدفدار کارهای اساسی انجام دهند که زمینه ساز آن مهم باشد، که در این نوشتار به نمونه هائی از آنها اشاره می شود.
۱. ارائه الگوی حکومتی: برپائی و ارائه یک حکومت در بخشی از دنیا بر اساس عدل و انصاف و رعایت اصول انسانی همراه با پیشرفت و تأمین نیازهای معنوی و مادی مردم به گونه ای که همگی متوجه گردند که وقوع حکومتی که تمام جوانب تعالی بشر را در نظر بگیرد ممکن است، یکی از کارهائی است که چنین انقلابهائی می توانند انجام دهند. و در این صورت است که ملتها خواستار وقوع چنین حکومتی در سراسر عالم شده و آمادگیهایی نیز در آنان بوجود خواهد آمد.
۲. بالا بردن سطح فرهنگ و شعور اجتماعی مردم: از آنجائی که خداوند نمی خواهد بشر را مجبور به پذیرش حق نماید و منتظر آن است که مردم جهان به سطحی از فرهنگ و شعور اجتماعی برسند که بدانند مسأله نژاد یا مناطق مختلف جغرافیائی، ارزش نبوده و نمی تواند بشر را از هم جدا سازد، و از نظر اجتماعی نیز از ظلم و ستم نظامهای موجود خسته شده و تلخی زندگی مادی و تک بعدی را احساس کنند و در نهایت خود، حق را طلب نموده و مقدمات اجرائی حق و عدالت را فراهم سازند، انقلابهای نجاتبخش می توانند این تحولات را ایجاد کرده، حق و حقیقت را کاملاً برای دنیا تبیین نمایند و شیوه اجرائی حق و عدل را هم نشان دهند و ناکارآمدی مکاتب و حکومتهای صرفاً مادی را برای مردم روشن سازند و همچنین مردم را نسبت به این مطلب آگاه سازند که تمام جنایتهائی که در عالم رخ می دهد به خاطر وجود حکومتهای متعدد و در عین حال ناصالح است، و در صورت وجود یک حکومت واحد جهانی که متکی و مبتنی بر ارزشهای انسانی،‌ ایمان، اخلاق و عواطف بشری است و فردی معصوم آن را اداره می کند دیگر از این مصائب و جنایتها خبری نخواهد بود.
۳. آمادگی نظامی و جذب نیروهای شایسته و کارآمد: هر چند با ظهور حضرت مهدی (عج) و ارائه برنامه ها و اهدافشان، توده های مردم به آن حضرت روی آورده و در خدمت او خواهند بود، اما درگیری و نبرد با بسیاری از زورمداران و ظالمین دنیا غیر قابل اجتناب و حتمی خواهد بود، ضرورت درگیری و نبرد بایستگی آمادگی و تجهیز را با خود دارد، باید از الآن به فکر افراد و تجهیزات بوده و با تهیه نیرو و اسلحه در اندیشه روز مصاف حق و باطل بود، لذا علاوه بر ۳۱۳ نفر از برگزیدگان و نخبگان که ارکان حکومت آن حضرت را تشکیل می دهند لازم است که عده ای خود ساخته تحت عنوان سربازان آن حضرت که در رده های مختلف اطاعت اوامر آن حضرت را نمایند وجود داشته باشند. «هم اطوع من الامه لسیدها؛[۳]اطاعتشان از امام از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است.» افرادی که «اگر به کوهها روی آورند آنها را قطعه قطعه می کنند.[۴]» دلهایشان چون پاره های آهن شده است.[۵] کسانی که در آوردگاه رزم حضرت را چون نگینی دُر برگیرند و جان خویش را سپر بلایش کنند «یحفون به ویقونه بانفسهم فی الحرب؛[۶] در میدان رزم گِردش می چرخند و با جان خود او را محافظت می کنند.» و در این رسالت بزرگ همراه و همپای امام باشند. «بهم ینصر الله امام الحق[۷]؛ و همچنین لازم است که امکانات و تجهیزات لازم نیز فراهم گردد این بار وعده خداوند به دست منتظران تحقق یابد.
انقلابهای نجاتبخش می توانند با جذب و تربیت نیروهائی اینچنین و آماده نمودن ادوات و تجهیزات لازم در زمینه سازی برای دولت کریمه مهدوی نقش بسزائی را ایفا نمایند.
۴. آشنا نمودن مردم با وجود منجی و مصلح حقیقی: وجود مصلح جهانی از امیدها و اعتقادات پیروان ادیان الهی است. نظر به اینکه دنیا روز به روز به ظلم و ستم و خونریزی و بی عدالتی پیش می رود و هر ملت و گروهی منتظر اصلاح جامعه و دنیا هستند باید آنان را به وجود مصلح واقعی، که از نظر شیعه حضرت مهدی (عج) می باشد، آشنا نمود و آنان را به آمدن این یگانه حجت خداوند مژده داد، باید به معرفی شخصیت آن حضرت و عملکرد ایشان در دوران حکومتشان و وضعیت جهان و جامعه‌ انسانی در زمان حکومت او پرداخت تا جهانیان با این مصلح حقیقی بشر آشنا و عطش به آن آب حیات در آنان شدت یابد و تقاضای ظهور آن حضرت اولین آروزی زندگی و اولین دعای حقیقی آنان گردد.
بدین منظور انقلابها و حکومتهای صالح می توانند با بهره گیری از امکانات روز به معرفی و تبیین سنجیده و حساب شده مسائل مربوط به شخصیت و مقام و منزلت آن حضرت و کلیه مسائل مربوط به ایشان و حکومتشان بپردازند، و این باید از مهمترین سیاستهای راهبردی این انقلابها و حکومتهای دینی باشد.
مطالبی که تا کنون بیان گردید دلائلی هستند مبنی بر اینکه انقلابهای نجاتبخش می توانند از مهمترین عوامل زمینه ساز برای ظهور منجی و تشکیل حکومت صالح جهانی باشند، اما مهمترین دلیلی که ثابت می کند چنین انقلابهائی از جمله زمینه ها، و زمینه سازهای ظهور می باشند روایت متعددی است که از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین ـ علیهم‎ السلام ـ در این باب وارد شده است. رسول اکرم(ص) می فرمایند:
مردمی از شرق قیام می کنند و زمینه را برای انقلاب جهانی (حکومت) مهدی (عج) فراهم می سازند. [۸] همچنین امام باقر ـ علیه‎ السلام ـ می فرمایند:
گویا می بینم مردمی در شرق قیام کرده و حق را طلب می کنند به آنها نمی دهند، دوباره حق را می طلبند به آنها داده نمی شود وقتی مردم اوضاع را چنین دیدند شمشیرهای خود را بر شانه می گذارند، حال سردمداران حکومت حاضر می شوند حق آنها را بدهند که دیگر مردم قبول نمی کنند تا اینکه قیام می کنند و حکومت تشکیل می دهند و این حکومت و پیروزی را جز به صاحب شما (امام زمان (عج) )تحویل نمی دهند…[۹]
این دو روایت و روایات دیگر هر چند بر این مطلب که این انقلابها در چه زمانی و مشخصاً به دست چه کسانی واقع خواهند شد تصریحی ندارند اما به طور قطع دلالت بر این مطلب دارند که قبل از ظهور حضرت ولی عصر (عج) انقلاب یا انقلابهائی رخ خواهد داد که زمینه ساز و فراهم کننده مقدمات ظهور آن حضرت می باشند.
منابع جهت مطالعه بیشتر
۱. عصر زندگی؛ علی کورانی
۲. خورشید مغرب؛ محمد رضا حکیمی، انتشارات دفتر تبلیغات.

——————————————–
[۱] . سوره نور، آیه۵۵.
[۲] . سوره قصص، آیه ۵.
[۳] . امام صادق ـ علیه‎ السلام ـ، بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۵۲، تهران، المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۴ هـ ق، ص ۳۰۸.
[۴] . امام سجاد ـ علیه‎ السلام ـ یوم الخلاص، کامل سلیمان، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵، ص ۲۲۳، (به نقل از بشاره الاسلام، ص ۲۲۵.)
[۵] . همان.
[۶] . امام صادق ـ علیه‎ السلام ـ بحارالانوار‌، پیشین، ص ۳۰۸.
[۷] . همان.
[۸] . کنزالعمال، المتقی الهندی، تحقیق شیخ بکری حیانی، بیروت، موسسه الرساله، ج۱۴، ص ۲۳۶، حدیث ۳۸۶۵۷، الزام الناصب، علی یزدی حائری، قم مکتبه الرضی، ج۲، ص ۱۴.
[۹] . کتاب الغیبه، نعمانی،‌ترجمه: محمد جواد غفاری، قم؛ صدوق، ۱۳۷۶، ص ۳۸۳، بحارالانوار، پیشین، ص ۲۴۳.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.