واکاوی تاثیرات غرور بر گسترش بزهکاری

در میان آسیب‌های اجتماعی بزهکاری از هزینه‌بر‌ترین آسیب‌ها برای جامعه و دولت است؛ اما متاسفانه در تحقیقات آسیب شناسانه در موارد بسیاری مؤلفه‌های حقیقی مورد غفلت قرار گرفته و تحقیقات با همان متد و مؤلفه‌ های غربی انجام می‌شود. کبر و غرور یکی از همین مولفه‌های مغفول است که به آن می پردازیم.

#تاثیر#کبر#در_وقوع#بزهکاری

آسیب‌شناسی اجتماعی از جمله کارهائی است که جامعه‌شناس‌ها، روان‌شناس‌ها و فعالان اجتماعی به عنوان رکن جهت‌یابی در فعالیت‌‌های خود مورد توجه قرار می‌دهند و حکومت‌ها اعم از عادل و یا فاجر برای آن پرونده ویژه‌ای باز می‌کنند؛ البته با این تفاوت که حکومت‌های عادل به قصد اصلاح اجتماعی و تعالی انسان و حکومت‌های فاجر به نیت افساد و با هدف از بین بردن انگیزه‌های اعتراض و سرگرم کردن مردم به مفاسد برای جلوگیری از خیزش‌های اجتماعی به این مسئله می‌پردازند.
 
بزهکاری یکی از اصلی‌ترین آسیب‌هائی است که جامعه را درگیر می‌کند و آرامش  را از آن می‌گیرد. یقنا این آسیب که در سطوح مختلف، فرد و جامعه را درگیر نموده است یک شبه به وجود نیامده و ریشه‌ها و دلائلی دارد که شاید بتوان اصلی‌ترین دلیل آن را کبر و غرور دانست.
 
زندان‌هایی پر از تکبر و غرور
با نگاهی سطحی به زندان‌ها و تورقی معمولی در پرونده‌ها و آمارهای دستگاه قضائی به انبوهی از پرونده‌ها برخورد می‌کنیم که اگر به آسب‌شناسی آن‌ها بپردازیم و ریشه و علت جرم را واکابی نماییم به این نتیجه می‌رسیم که بسیاری از این بزهکاران دچار بیماری غرو و تکبر هستند و این بیماری آن‌ها را به پشت میله‌های زندان کشانده است.
دلائل بزهکاری در جامعه را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد که با بررسی متون روایی ریشه همه این دلائل مستقیم و یا با واسطه در کبر و غرور است.
با نگاهی سطحی به زندان‌ها و تورقی معمولی در پرونده‌ها و آمارهای دستگاه قضائی به انبوهی از پرونده‌ها برخورد می‌کنیم که اگر به آسب‌شناسی آن‌ها بپردازیم و ریشه و علت جرم را واکابی نماییم به این نتیجه می‌رسیم که بسیاری از این بزهکاران دچار بیماری غرو و تکبر هستند و این بیماری آن‌ها را به پشت میله‌های زندان کشانده است.
اهم دلایل عبارتند از:

  1. دلایل فکری و اندیشه‌ای

دسته‌ای از بزهکاران که مرتکب جرم شده اند کسانی هستند که از جهت فکر و اندیشه دچار ضعف و یا انحرافند و یکی از دلایل این ضعف و یا انحراف کبر است. انسان متکبر به میزان کبری که دارد از عقل تهی می‌شود؛ امام باقر(ع) می‌فرماید:

مَا دَخَلَ قَلْبَ أَحَدٍ شَیْ‏ءٌ مِنَ الْکِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ قَلَّ ذَلِکَ أَوْ کَثُرَ.(۲)
ترجمه:کبر در قلب کسی داخل نمی‌شود مگر آن‌که در عقلش نقصانی به اندازه کبرش پدید می‌آید؛ خواه کبر کم باشد یا زیاد.

انسان مست با خوردن شراب عقل خود را زائل می‌کند و در هنگام مستی با دیوانگان فرقی ندارد و دست به هرکاری می‌زند؛ بسیاری از قتل‌ها در حالت مستی اتفاق می‌افتد و منکرات زیادی ریشه در زائل شدن عقل در هنگام مستی دارد؛ اما نوعی از مستی وجود دارد که از مستی شراب به مراتب بدتر است و آن مستی غرور و تکبر است؛ چرا که مست شراب بعد از ساعتی به حالت طبیعی بر می‌گردد، اما مست غرور ممکن است سال‌ها در این مستی به سر ببرد تا روزی شاید سرش به سنگ بخورد و هوشیار گردد؛ در روایتی از وجود مقدس امیر‌مؤمنان(ع) آمده است:
نوعی از مستی وجود دارد که از مستی شراب به مراتب بدتر است و آن مستی غرور و تکبر است؛ چرا که مست شراب بعد از ساعتی به حالت طبیعی بر می‌گردد، اما مست غرور ممکن است سال‌ها در این مستی به سر ببرد تا روزی شاید سرش به سنگ بخورد و هوشیار گردد.
سکْرُ الْغَفْلَهِ وَ الْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَهً مِنْ سُکِْرِ الْخَمُورِ.(۳)
ترجمه: مستی غفلت و غرور، دیرتر از مستی شراب ها زایل می شود.

  1. دلایل روحی و روانی

رخ‌داد دسته‌ای دیگر از جرائم و بزهکاری‌ها ریشه در مسائل روحی و روانی افراد دارد؛ گاه فرد به خاطر داشتن یک گره روحی اقدام به بزهکاری می‌کند، بی شخصیتی و ذلت نفس یکی از همین گره‌های روحی است که باعث شرارت و ارتکاب جرائم می شود. امام هادی(ع) در حدیثی می فرماید:

مَنْ هانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ.(۴)
 ترجمه: هر کس خودش در نظرش بی مقدار باشد، از شرّ او ایمن مباش.[احساس امنیت نکن]


چنین فردی که دچار ذلت نفس شده است ظرفیت انجام هر گونه خطائی را دارد؛ یکی از چیزهائی که نشان از این ذلت نفس دارد کبر و غرور است امام صادق(ع) در بیانی مبارک می فرماید:

مَا مِنْ‏ رَجُلٍ‏ تَکَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّهٍ وَجَدَهَا فِی نَفْسِهِ.(۵)
ترجمه: هیچ انسان متکبر و سلطه جوئی نیست الا اینکه در درون خودش احساس خواری و ذلت می‌کند.

  1. دلایل انگیزشی  

علت دیگری که در بزهکاری مؤثر است دلائل انگیزشی است، گاه فرد با انگیزه خاصی دست به یک جرم می‌زند. یکی از چیزهایی که انگیزه لازم را برای ارتکاب جرم بالا می‌برد کبر و غرور است؛ به این معنی که فرد به خاطر کبر و غروری که دارد اراده‌ای می‌کند که راه رسیدن به مطلوبش از منجلاب جرم و گناه می‌گذرد امیرمؤمنان(ع) در این‌باره می فرماید:

اَلحِرصُ وَالکِبرُ وَالحَسَدُ دَواعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنوبِ.(۶)
ترجمه: حرص و تکبّر و حسادت، انگیزه هاى فرورفتن در گناهانند.

 
راه درمان
آنچه واضح است پس از تشخیص مشکل، انتخاب بهترین درمان مرحله مهم دیگری است که باید به آن توجه نمود که به خاطر غفلت از منابع و متون اصلی قرآنی و روایی این بخش نیز چون بخش آسیب شناسی مورد غفلت قرار گرفته است.

 متأسفانه انسان‌های متکبر بعضی از حقایق را فراموش کرده اند که باید به آن ها یاد آوری نمود تا به فکر فرو روند.

 یکی از این حقایق توجه دادن به حقیقت و جایگاه انسانِ منهای معنویت و اخلاق است؛ به این بیان که فرد را متوجه این مسئله کنیم که تمام ارزش   تو در خضوع و انسانیت توست وگرنه بعد حیوانی انسان از تعفن شروع و به تعفن خاتمه پیدا می‌کند و هیچ ارزشی ندارد. امیرمؤمنان(ع) در روایت شریفی می فرماید:


عَجِبتُ لِلمُتَکَبِّرِ الَّذى کانَ بِالامسِ نُطفَهً وَیَکونُ غَدا جیفَهً.(۷)
ترجمه: در شگفتم از شخص متکبّر، که دیروز نطفه‌اى بوده و فردا لاشه اى است
.

اگر فرد متکبر همین یک نکته را باور کند دیگر در دام غرور گرفتار نخواهد شد.
توجه دادن به عاقبت تکبر دومین کاری است که باید در مورد انسان متکبر انجام داد؛ پیامبر اکرم(ص) در مورد عاقبت انسان متکبر می‌فرماید:

أَلا اُخبِرُکُم بِأَهلِ النّارِ؟ کُلُّ عُتُلٍّ جَوّاظٍ مُستَکبِرٍ.(۸)
ترجمه: آیا شما را از اهل دوزخ آگاه نکنم؟ هر درشتخوىِ خشنِ متکبّر.


توجه دادن به آثار خضوع و تطبیق آن بر آثار تکبر کار دیگری است که می‌توان با آن به درمان تکبر کمک کرد، امام صادق(ع) می فرمایند:

إِنَّ فِى السَّماءِ مَلَکَینِ مُوَکَّلَینِ بِالعِبادِ، فَمَن تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعاهُ وَمَن تَکَبَّرَ وَضَعاهُ.(۹)
ترجمه: در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده اند پس هر کس براى خدا تواضع کند، او را بالا برند و هر کس تکبر ورزد او را پَست گردانند.


توجه دادن به کانون خانواده و تلاش مرد برای رفع احتیاجات اهل و عیال خود نیز از جمله درمان‌های تکبر است که شاید علاوه بر اثر وضعی اثر تکوینی آن نیز قوی باشد. در روایتی رسول خدا(ص) می‌فرماید:

إِنَّهُ لَیُعجِبُنى أَن یَحمِلَ الرَّجُلُ الشَّىءَ فى یَدِهِ یَکونُ مَهنَئا لأِهلِهِ یَدفَعُ بِهِ الکِبرَ عَن نَفسِهِ.(۱۰)
ترجمه: براستى که خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چیزى را با دست خودش براى خانواده‌اش ببرد و بدین وسیله تکبر را از خود دور کند.


با تتبع در روایات نکات و راه های زیادی برای درمان تکبر یافت می‌شود که اگر چه در ظاهر ساده‌اند و خواننده گرامی قبل از امتحان این مسیرها ممکن است آن‌ها را ناکارآمد تصور کند ولی اگر دستورات استخراج شده از متون روایی را به کار ببندد و به زبان‌های مختلف به متکبران گوش‌زد نماید یقینا بیماری تکبر که پایه بسیاری از منکرات اجتماعی است از بین می‌رود.
 

منابع و پی‌نوشت:

  1. بزهکاری گاه به جرم افراد مستثنی از قانون اولیه مثل جرائم کودکان زیر ۱۸ سال اطلاق می‌شود، اما معمولا در به صورت عام و مترادف جرم استفاده می‌شود در واقع بزهکای نوعی کج روی هنجار شکنانه است که در آن فرد مرزهای قانونی، فرهنگ اجتماعی و اصول انسانی را می‌شکند.
  2. کشف الغمه فی معرفه الأئمه (ط – القدیمه)، ج‏۲، ص: ۱۳۲
  3. غررالحکم، ح ۵۶۵۱،
  4. تحف العقول، ص ۴۸۳ 
  5. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۳۱۲
  6. نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص۵۴۱ ،حکمت ۳۷۱
  7. نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص۴۹۱، حکمت
  8. کتاب العین،ج۶،ص۱۷۰
  9. کافى(ط-الاسلامیه)، ج۲، ص
  10. مجموعه ورام، ج۱، ص۲۰۱
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.