تبیین علت نابرابری ارث زن و مرد
از مهم ترین آرزوهای بشر از خلقت تا کنون، اجرای عدالت بوده و هست. در عالم هستی زن مظهر جمال و مرد مظهر جلال خداوند است و خداوند جایگاه ویژه ای برای زن و مرد تعیین نموده است .
بدون اینکه یکی بر دیگری برتری داشته باشد. هدف اصلی زن و مرد در جهان هستی رسیدن به کمالات است. در احکام اسلام همیشه تاکید شده است. که زن و مرد از حق و حقوقات مساوی برخوردارند و یکی بر دیگری برتری ندارد و فقط وظایف و نقش های تعیین شده برای هریک از آنها باعث بوجود آمدن نگرشی اشتباه شده است که بین زن و مرد تبعیض و نابرابری وجود دارد.
در شبهه و سوالی که برای عموم مردم است این است که در متن قرآن کریم به صراحت بیان شده که زن و مرد با هم مساوی اند. پس چرا و به چه دلیلی مرد دو برابر زن ارث می برد.
نگاه مساوی قرآن کریم به زن و مرد ار منظر شخصیّت و ارزش انسانی
در شخصیّت مرد و زن ما در قرآن برابری میبینیم. برای انسان مؤمن قرآن شخصیّتی قائل است که چه مرد باشد و چه زن باشد به آن شخصیّت نائل میشود.
مثلاً در آیهای میفرماید: «وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَمَ»[۱] ما بنی آدم را گرامی داشتیم، این بنی آدم هم شامل مرد و هم شامل زن میشود.
در آیه دیگری میفرماید: «یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَ أُنثى وَ جَعَلناکُم شُعوبًا وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا »[۲] خطاب به همه انسانها است.
که ما شما را از مرد و زن آفریدیم، به علاوه از شعبهها و قبائل مختلف قرار دادیم که امکان شناخت متقابل وجود داشته باشد.
در آیه دیگری آمده است که: «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّـهِ أَتقاکُم» هر کدام از شما انسانها که با تقواتر باشید در نزد خدا گرامیتر هستید. اگر مرد باتقواتر باشد .
قطعاً در نزد خدا گرامیتر است، اگر زن باتقوا باشد او گرامیتر است. بین زن و شوهر آن کسی در نزد خدا گرامیتر است و اکرم است که متّقیتر باشد. این نگاه از نظر ارزش و کرامت انسانی است که در آن زن و مرد با همدیگر برابر هستند.
در سوره مبارکه تین خداوند ابتدا چهار قسم را بیان میکند: «وَ التّینِ وَالزَّیتونِ * وَ طورِ سینینَ * وَ هـذَا البَلَدِ الأَمینِ»[۳] . آنگاه در جواب قسم میفرماید که «لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فی أَحسَنِ تَقویمٍ»[۴].
ما انسان را در بهترین قوام و بهترین ارزشمندی از نظر ساختار وجودی آفریدیم. هرچند ممکن است به سوی پایین سقوط کند، مگر انسانهای مؤمنی که دارای عمل صالح هستند.
امّا در هر صورت انسان در احسن تقویم آفریده شده است و خداوند تفاوتی بین زن و مرد از جهت شخصیّت انسانی نمیگذارد.
نگاه مساوی قرآن کریم به زن و مرد از جهت ارزش اعمال
و امّا جهت دومی که قرآن کریم نگاه مساوی به زن و مرد دارد یا به تعبیری، ما از آیات قرآن نگاه مساوی میفهمیم و هیچ تعبیر متفاوتی در سیاق و بیانات قرآن نمیبینیم،
در ارزش اعمال بین زن و مرد است. خداوند در قرآن میفرماید: «مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً»[۵]؛ هر کس عمل صالحی انجام دهد،
حال چه مرد باشد چه زن به شرط اینکه مؤمن باشد، ما او را به یک زندگی پاکیزه (غیر از زندگی فیزیکی که اکنون دارد) زنده میکنیم. تقوا، عمل صالح و ایمان ما را به یک حیات جدیدی میرساند. سپس میفرماید:
«وَ لَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما کانوا یَعمَلونَ»؛ موقعی هم که بخواهیم به اینها در آخرت پاداش بدهیم بهترین عملشان را ملاک پاداششان قرار میدهیم
یا به تعبیر بعضی به بهتر از عملشان پاداش میدهیم. یعنی زن مؤمنی که عمل صالح انجام بدهد به حیات طیّبه میرسد و همینطور مرد مؤمنی که اهل عمل صالح است.
نظیر همین آیه را در جای دیگری میبینیم. «وَ مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَکَرٍ أَو أُنثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَأُولـئِکَ یَدخُلونَ الجَنَّهَ یُرزَقونَ فیها بِغَیرِ حِسابٍ»[۶] اینها وارد بهشت میشوند و رزق الهی بیحساب به آنها تعلّق میگیرد.
و در جای دیگری میفرماید: «وَ مَن یَعمَل مِنَ الصّالِحاتِ مِن ذَکَرٍ أَو أُنثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ»[۷]؛ هر کس عمل صالحی انجام دهد چه مرد باشد چه زن، «فَأُولـئِکَ یَدخُلونَ الجَنَّهَ وَ لا یُظلَمونَ نَقیرًا »؛
اینها وارد بهشت میشوند و هرگز نسبت به اعمالشان بیمهری نمیبینند. نقیر به گودی هسته خرما گفته میشود.
منظور اینکه به این مقدار کم هم عمل آنها نادیده گرفته نمیشود. پس از نظر ارزش انسانی و ارزش اعمال نیز برابری بین زن و مرد وجود دارد.
چرا ارث مرد دو برابر ارث زن است؟
اشکال به اصل سوال: چرا ارث زن نصف ارث مرد است؟
این صورت از سوال یک سوال کلی است برای تمام زوایای حقوقی زن، در صورتی که اگر همه ی شقوق نقسیم ارث را بخواهیم نگاه کنیم این سوال فقط مربوط یه یک مورد است نه همه ی صورت های تقسیم ارث برای زن.
به بیان دیگر سه قسم پرداخت ارث به زن وجود دارد .این سوال شامل هر سه قسمت نخواهد شد.در بحث ارث زنان، سه فرض مطرح است که معمولاً یک فرض آن ذکر میشود و از دو فرض دیگر غفلت میشود:
۱.در مواردی زن و مرد، همتا و مساوی ارث میبرند، مانند صورتی که میت (فرزند)، پدر و مادر داشته باشد که هر کدام به طور یکسان یک ششم ارث میبرند و سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست.
۲.در مواردی زن، کمتر از مرد ارث میبرد، مانند دختر که کمتر از پسر ارث میبرد.
۳. در مواردی سهم زن بیش از سهم مرد میباشد، مانند موردی که میت، غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد که در این جا پدر یک ششم میبرد و دختر بیش از آن یا مانند موردی که میت دارای نوه باشد.
و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند که در اینجا نوه پسری، سهم پسر را میبرد و نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث میبرد. [۸]
بنابراین، سوال را به صورت کلی نمیتوان طرح کرد که چرا ارث زن، نصف مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیشتر است.
و فقط در برخی از موارد است که ارث زن از مرد کمتر است، پس بهتر است سؤال را این طور مطرح کنیم: چرا در برخی موارد ارث زنان نصف مردان است؟
پرداخت مهریه دلیلی بر دو برابر بودن ارث مرد
هنگام انعقاد عقد ازدواج، مرد مکلف است مهریهاى مناسب براى زن در نظر بگیرد که هر وقت زن آنرا مطالبه نمود، باید مهریه را در اختیار او قرار دهد.
در غیر این صورت زن هیچ وظیفهاى نسبت به تمکین در مقابل شوهر ندارد. پس، از ابتداى شروع زندگى، مرد شرعاً مکلف است مهریهاى براى زن مقرر دارد و این یکى از عللى است که در برخى سخنان اهلبیت(ع) به آن اشاره شده است.[۹]
زمان بسته شدن قرارداد ازدواج، مرد وظیفه دارد مهریه هاى درخور و شایسته براى زن مد نظر قرار دهد که هر زمان زن آن را در خواست کرد ، الزامی است مهریه را به او بپردازد .
در غیر اینصورت زن هیچ مسئولیتی برای تمکین در برابر شوهر ندارد. بنابراین ، از اغاز زندگى، مرد شرعاً وظیفه دارد مهریهاى براى زن معلوم کند .
دو برابر بودن ارث مرد از منظر شهید مطهری
یکى از دلایل این مطلب که سهم ارث زن در برخى موارد نصف مرد است وضع خاص زن در مورد حق نفقه و مهریه در برابر مرد است. همانگونه که شهید مطهرى مىفرماید: «اسلام چون مهر و نفقه بر مرد را لازم مىداند؛ براى مرد دو برابر زن سهم ارث قرار داده است».
ممکن است اشکال شود که چرا اسلام سهم ارث زنان را کم مىکند تا با مهریه و نفقه آن را جبران کند؟ چرا از همان ابتدا مانند قوانین غربى سهم ارث برابر به آنها نمىدهد و تکلیف مهریه و نفقه را از گردن مرد برنمىدارد؟
شهید مطهرى در جواب این شُبهه مىگوید: «اولاً، اینها علّت را به جاى معلول و معلول را به جاى علت گرفتهاند. اینها خیال کردهاند مهر و نفقه معلول وضع خاص ارثى زن است،
غافل از اینکه وضع خاص ارثى زن معلول مهر و نفقه است. ثانیا، گمان کردهاند آنچه در اینجا وجود دارد صرفاً جنبه مالى و اقتصادى است».
بدیهى است اگر تنها جنبه مالى و اقتصادى مطرح بود دلیلى نداشت که مهر و نفقهاى در کار باشد و یا سهم ارث زن و مرد تفاوت داشته باشد.
در مورد لزوم نفقه و مهریه، اسلام جهات زیادى را که بعضى طبیعى و بعضى روانى است در نظر گرفته است. از یک طرف احتیاجات و گرفتارىهاى زیاد زن از لحاظ تولید نسل مطرح است در صورتى که مرد طبعاً از همه آنها آزاد است.
دو برابر بودن ارث مرد و ملاحظات دقیق روانى
از طرف دیگر قدرت کمتر او از مرد در تولید و تحصیل ثروت، به علاوه ملاحظات روانى و روحى خاص زن و مرد و به عبارت دیگر روانشناسى زن و مرد و اینکه مرد همواره باید به صورت خرج کننده براى زن باشد و بالاخره ملاحظات دقیق روانى و اجتماعى که سبب استحکام علقه خانوادگى مىشود،
اسلام همه اینها را در نظر گرفته و مهر و نفقه را از این جهات لازم دانسته است. این امور ضرورى و لازم به طور غیرمستقیم سبب شده که بر بودجه مرد تحمیل وارد شود، از این رو اسلام دستور داده که به خاطر جبران تحمیلى که بر مرد شده است.
مرد دو برابر زن سهم ارث ببرد. پس تنها جنبه مالى و اقتصادى در میان نیست که گفته شود چه لزومى دارد در یک جا سهم زن کسر شود و در جاى دیگر جبران گردد. [۱۰]
درریافت مهریه از قبل از تقسیم ارث
زن و مرد پس از فوت از یکدیگر ارث می برند. در صورتی که شوهر فوت نماید و مال و اموالی از خود بر جای گذاشته باشد، از آنجایی که مهریه زن جزو طلب ممتاز به حساب می آید، بر وراث دیگر اولویت دارد.
همچنین در صورتی که پس از فوت مرد هیچ مالی بر جای نمانده باشد،
پدر شوهر و سایر ورثه هیچ تکلیفی برای پرداخت مهریه زن ندارند. به طوری که مطابق قانون وراث متوفی تکلیفی برای پرداخت دیون فرد متوفی که بیشتر از ماترک وی می باشد را ندارند.
مطالبه مهریه از اموال یا ارثیه پدر شوهر
مطالبه مهریه از سهم الارث شوهر زمانی که پدر شوهر فوت نماید و شوهر از وی ارث ببرد نیز امکان پذیر می باشد.
زن می تواند از ارثیه مرد میزانی که جوابگوی مهریه اش می باشد را از دادگاه درخواست نماید. همچنین دادگاه نیز موظف است مهریه زن را از سهم الارث شوهر وصول نماید.
زن می تواند درخواست توقیف اموال به ارث رسیده به شوهرش را از دادگاه داشته باشد و تا زمانی که مهریه زن پرداخت نشود، اموال توقیف شده آزاد نخواهند شد.
در صورتی که پدر شوهر در زمان عقد ضمانت پرداخت مهریه زن را بر عهده گرفته باشد و در سند ازدواج نیز درج شده باشد.
اگر پدر شوهر فوت کند زن می تواند برای مطالبه مهریه خود اموال پدرشوهرش را توقیف نماید و مهریه خود را وصول کند.
در صورتی که زن بخواهد مطالبه مهریه از سهم الارث شوهر خود را از طریق دادگاه داشته باشد، باید دادخواست مطالبه مهریه را تنظیم نماید.
و با مراجعه به یکی از دفاتر خدمات قضایی دادخواست خود را ثبت نماید تا به دادگاه خانواده ارجاع داده شود. دادگاه نیز اموال مربوط به سهم الارث شوهر را توقیف می کند.
پرداخت نفقه دلیلی بر دو برابر بودن ارث مرد
در زندگى زناشویى، مرد وظیفه دارد به غیر از براورده کردن هزینه های معیشت خود، هزینه های زن و فرزندان را هم به دوش بگیرد، فراهم کردن خوراک، پوشاک و خانه هماهنگ و در خور با مقام زن از دسته تکالیف مرد است.
در صورتی که زن ثروت زیادی هم داشته باشد، هیچ وظیفه ای برای براورده کردن هزینه های زندگی خود و فرزندانش ندارد.
زن نه فقط هیچ بار مالى را در زندگى زناشویى بر عهده ندارد، بلکه اگر که بخواهد می تواند در ازا امور معمول خود در خانه مانند شیردادن و پخت و پز و… از شوهر خود دستمزد بگیرد.
از یک نظر ارث زنان دو برابر مردان مى باشد
با اینکه ظاهراً ارث مرد دو برابر زن است امّا با دقّت بیشتر روشن مى شود که از یک نظر ارث زنان دو برابر مردان مى باشد! و این بخاطر حمایتى است که اسلام از حقوق زن کرده است.
توضیح اینکه اسلام وظائفى بر عهده مردان گذارده که با توجّه به آن نیمى از درآمد مردان عملاً خرج زنان مى شود، در حالى که بر عهده زنان چیزى گذارده نشده است،
مرد باید هزینه زندگى همسر خود را طبق نیازمندى او، از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر لوازم بپردازد، و هزینه زندگى فرزندان خردسال نیز بر عهده اوست،
در حالى که زنان از هرگونه پرداخت هزینه اى حتى براى خودشان معاف هستند، بنابراین یک زن مى تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند،
در حالى که مرد ناچار است آن را براى خود و همسر و فرزندان خرج کند، و نتیجه آن عملاً چنین مى شود که نیمى از درآمد مرد براى زن خرج مى شود، و نیمى براى خودش، در حالى که سهم زن همچنان بحال خود باقى مى ماند.
براى توضیح بیشتر به این مثال توجّه کنید: فرض کنید مجموع ثروت هاى موجود در دنیا معادل ۳۰ میلیارد تومان باشد که از طریق ارث تدریجاً در میان زنان و مردان جهان (دختران و پسران) تقسیم مى گردد،
اکنون مجموع درآمد مردان را با مجموع درآمد زنان جهان از راه ارث حساب کنیم، مى بینیم از این مبلغ ۲۰ میلیارد سهم مردان، و ۱۰ میلیارد سهم زنان است، اما مطابق معمول، زنان ازدواج مى کنند،.
و هزینه زندگى آنها بر دوش مردان خواهد بود و به همین دلیل زنان مى توانند ۱۰ میلیارد خود را پس انداز کنند، و در بیست میلیارد سهم مردان، عملاً شریک خواهند بود، زیرا در مورد آنها و فرزندان آنها نیز مصرف مى شود.
بنابراین در واقع نیمى از سهم مردان که ۱۰ میلیارد مى شود صرف زنان خواهد شد، و با اضافه کردن این مبلغ به ۱۰ میلیارد که پس انداز کرده بودند،.
مجموعاً صاحب اختیار ۲۰ میلیارد ـ دو سوم مجموع پول دنیا ـ خواهند بود، در حالى که مردان بیش از ۱۰ میلیارد عملاً براى خود مصرف نمى کنند.
نتیجه اینکه سهم واقعى زنان، از نظر مصرف و بهره بردارى دو برابر سهم واقعى مردان است، و این تفاوت بخاطر آن است که معمولاً قدرت آنها براى تولید ثروت کمتر است،.
و این یک نوع حمایت منطقى و عادلانه است که اسلام از زنان به عمل آورده و سهم حقیقى آنها را بیشتر قرار داده اگرچه در ظاهر سهم آنها نصف است. [۱۱]
بر دو برابر بودن ارث مرد به دلیل وظایف ومسئولیت سنگین
مسئولیتهاى سنگینى برعهده مرد گذاشته شده است که زن از آن معاف است؛ مانند جهاد در راه خدا و… مرد باید با مال و جان خود جهاد کند. چنانچه در آیات قرآن جهاد با مال مقدم بر جهاد با جان است.
مرد باید هزینههاى مربوط به جهاد را خود پرداخت نماید.[۱۲] در جنایاتى که خویشاوندان باید دیه را بپردازند، زن از پرداخت دیه و همیارى در این امر معاف شده است.
ملاحظه میشود که اسلام نخواست به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونى وضع کند. اسلام نه جانبدار مرد است و نه جانبدار زن، اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانى که باید در دامن آنها پرورش یابند و نیز سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است.[۱۳]
به هر حال، اسلام بر اساس وظایف و تعهدات اقتصادى و مالى که براى مرد در نظر گرفته است، اقدام به تقسیم ثروت در مواضع مختلف و از جمله ارث نموده و هیچ تبعیضى در این مقوله قابل ادعا نیست.
از طرفى، مجموعه قواعد و مقرراتى که در مورد زن و مرد در اسلام وجود دارد، ایجاب میکند که قوانین آن در باب ارث و… به شکل خاصى باشد و این امر نمیتواند محل اشکال به قوانین مدنى اسلام باشد.
دو برابر بودن ارث مرد جبران برخى تکالیف اجتماعى و جزایى
در مورد مرد یکسرى وظایف اجتماعى و خانوادگى، غیر از مهریه و نفقه وجود دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم سبب تحمیل بار اقتصادى و مادى مىگردد.
در حالى که از نتایج این تکالیف اجتماعى، زنان نیز بهرهمند مىشوند. دوبرابر بودن سهم ارث مرد نسبت به زن در بعضى مصادیق جبرانکننده این تحمیل مالى به مردان است.
به عنوان مثال وظیفه جهاد و مبارزه با دشمن همواره از وظایف مردان بوده است که در ضمن آن مرد از کارهاى اقتصادى و مالى و تأمین معاش بازمانده و حتّى متحمّل مخارج زیادى نیز مىگردد.
از طرف دیگر در برخى از قوانین جزایى مانند: دیه در جنایت خطایى که برعهده عاقلهاست فقط خویشاوندان نسبى مرد موظّف به پرداخت آن هستند .
در حالى که زنان از این وظیفه مالى و اقتصادى معاف هستند. یعنى اگر دختر یک خانواده مرتکب جنایت خطایى شد، این وظیفه برادران و یا دیگر بستگان مرد است که دیه این جنایت را بدهند ولى زنان هرگز چنین وظیفهاى ندارند.
از این رو امام صادق علیهالسلام در جواب یکى از مخالفان که در مورد نصف بودن دیه زن نسبت به مرد اشکال کرده بود فرمودند:
«این براى آن است که اسلام جهاد و مرزدارى را از عهده زن برداشته و به علاوه مهر و نفقه را به نفع او بر مرد لازم شمرده است
و در بعضى جنایات خطایى که خویشاوندان جانى باید دیه بپردازند زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف است».[۱۴]
دو برابر بودن ارث مرد جبران زحمات اقتصادى و حمایتى فرزندان پسر
به طور معمول پسران از آغاز تا پایان عمر یک خانواده در چارچوب نظام اقتصادى خانواده قرار گرفته و در پیشبرد تکالیف اقتصادى پا به پاى مدیر خانواده دخالت مؤثّر دارند.
همچنین تکالیف نگهدارى و حضانت عاطفى و مالى دیگر اعضاى خانواده خصوصا پدر و مادر در زمان پیرى و درماندگى عملاً بر عهده فرزندان پسر خانواده قرار دارد.
این در حالى است که دختران خانواده نه تنها چنین نقشى در شکلگیرى اقتصاد خانواده ندارند بلکه تحت مدیریت اقتصادى مرد قرار گرفته و امکان حضانت و نگهدارى پدر و مادر یا دیگر اعضا خانواده را کمتر پیدا کنند.
دو برابر بودن ارث مرد جهت تقویت نظام خانواده[۱۵]علاوه بر نتایح قبلى که هرکدام تأکیدى بر ساختار الگوى نظام خانواده است نحوه توارث به این شکل در مبانى نظام خانواده تأثیر به سزایى دارد.
همانطور که در بحث قوامیت مرد در مدیریت اقتصادى و مدیریت خارجى منزل گفته شد یکى از نکات مترقّى و مثبت نظام خانواده تأکید بر نقش مدیریتى مرد است.
پشتوانه اقتصادى مرد یکى از مهمترین مؤلّفهها براى عملى کردن این نقش است به گونه اى که آیه ۳۴ سوره نساء مدیریت مرد را بر این مؤلّفه اساسى منوط کرده است.
«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم»؛ «مردان، تکیه گاه زنانند، به خاطر برترىهایى که خداوند براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاقهایى که از اموالشان (در مورد زنان) مىکنند».[۱۶]
بىشک تفضیل اقتصادى مرد نسبت به زن در مورد ارث زمینهساز مدیریت اقتصادى مرد و محقّق کننده مصلحت تک تک افراد خانواده و جامعه است.
چرایی نصف بودن ارث زنان در روایات
با مراجعه به آثار اسلامى به این نکته پى مى بریم که سؤال بالا از همان آغاز اسلام در اذهان مردم بوده و گاه بیگاه از پیشوایان اسلام در این زمینه پرسش هائى مى کردند.
و پاسخ هائى که از طرف پیشوایان بزرگ (ائمه اهل بیت(علیهم السلام)) به این سؤال داده شده غالباً به یک مضمون است.
و آن اینکه «خداوند مخارج زندگى و پرداخت مهر را برعهده مردان گذارده است به همین جهت سهم آنها را بیشتر قرار داده».
دو برابر بودن ارث مرد از منظر امام رضا علیه السلام.
در کتاب «معانى الاخبار» از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که در پاسخ این سؤال فرمود: «اینکه سهم زنان نصف سهم مردان از میراث است .
به خاطر آن است که زن هنگامى که ازدواج مى کند چیزى مى گیرد و مرد ناچار است چیزى بدهد، به علاوه هزینه زندگى زنان بر دوش مردان است، در حالى که زن در برابر هزینه زندگى مرد و خودش مسئولیتى ندارد».[۱۷]
چرایی نصف بودن ارث زنان، در صدر اسلام و در دوره ائمه نیز مطرح بوده است[۱۸] و امامان شیعه(ع) در پاسخ به این مسئله، تکلیف مردان در پرداخت مهریه، نفقه، جهاد و دیه عاقله را مطرح کردهاند. [۱۹]
امام رضا علیهالسلام در پاسخ به این سوال که چرا در برخی موارد ارث زنان نصف مردان است، فرمود: «زن وقتی که شوهر کرد، مالی به عنوان مهر میگیرد.
و هزینه زندگی وی بر عهده مرد است و مرد باید نفقه و سایر مخارج زن را بدهد، ولی بر عهده زن چیزی نیست، از این جهت حق مرد بیشتر است». [۲۰]
دو برابر بودن ارث مرد از منظر امام صادق علیه السلام.
از جمله در روایتی، ابنابیالعوجاء، زندیق معروف عصر امام صادق(ع)، درباره نصف بودن سهم زن اعتراض کرد و امام صادق(ع) در پاسخ، به وجوب جهاد، نفقه و دیه عاقله بر مرد و عدم وجوب آنها بر زن پاسخ داد.[۲۱]
امام صادق علیهالسلام فرمود: «علتش این است که اسلام سربازی را بر زن واجب نکرده و مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده است از جرائم اشتباهی که خویشاوندان مجرم باید دیه بپردازند، زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف است. [22]
در روایتى از امام صادق(ع) سؤال میشود که چرا زن که ضعیفتر است و احتیاج به حمایت بیشترى دارد، باید از ارث یک سهم داشته باشد و مرد که از حیث قواى بدنى و جسمانى قویتر از او است، دو سهم از میراث میت را تصاحب نماید؟!
امام(ع) در پاسخ میفرماید: به دلیل اینکه مرد تکالیف بیشترى داشته و مسئولیتهاى سنگینترى بر دوش دارد.
مرد باید به جهاد برود و مخارجى را در این زمینه متحمل شود، مرد باید علاوه بر مخارج خود، مخارج زندگى همسر خود را نیز تأمین نماید.
مرد در ردیف عاقله[۲۳] است و باید در جنایت خطایى بستگان خود، با پرداخت مال، معاونت نماید در حالیکه زن چنین وظایفى را ندارد.[۲۴]
در روایت دیگرى از امام صادق(ع) بر این نکته تأکید شده است که پرداخت مهریه از سوى مرد به زن، جبران نقصان ارث زن است.[۲۵]
دو برابر بودن ارث مرد از منظر امام علی علیه السلام.
در حدیثی دیگر، امام علی(ع)[۲۶] و امام صادق(ع)[۲۷] نصف بودن ارث زن را به این جهت دانستهاند که دانههایی که آدم(ع) در بهشت خورد، دو برابر دانههایی بود که حوا خورد.
«سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ ع فَقُلْتُ لَهُ کَیْفَ صَارَ الْمِیرَاثُ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَیَیْنِ فَقَالَ: لِأَنَّ الْحَبَّاتِ الَّتِی أَکَلَهَا آدَمُ ع وَ حَوَّاءُ فِی الْجَنَّهِ کَانَتْ ثَمَانِیَ عَشْرَهَ حَبَّهً أَکَلَ آدَمُ مِنْهَا اثْنَتَیْ عَشْرَهَ حَبَّهً وَ أَکَلَتْ حَوَّاءُ سِتّاً فَلِذَلِکَ صَارَ الْمِیرَاثُ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَیَیْنِ؛.
از امام صادق(ع) سؤال شد چرا میراث مرد دو برابر ارث زن شد. امام فرمود: دانههایی که آدم(ع) و حوا در بهشت خوردند، هجده دانه بود که آدم دوازده دانه و حوا شش دانه از آن را خورد. به این خاطر سهم مردان دو برابر سهم زنان قرار داده شد.» [۲۸]
گفته شده زیاد خوردن آدم(ع) نشان از نیازمندی بیشتر مرد بوده است و به این جهت ارث مردان دو برابر شده است.[۲۹] .
به گفته علیاکبر غفاری در پانویس کتاب من لا یحضره الفقیه، این روایت از آن رو که واحد (غیرمتواتر) است، در غیر احکام شرعی حجیت ندارد و ازاینرو، دلیلی بر وجوب تعبد به آن وجود ندارد.[۳۰]
دو برابر بودن ارث مرد به علت دیه عاقله
از نظر علمای شیعه، از آنجا که مهریه، نفقه و دیه عاقله و جهاد بر مرد واجب است و بر زن واجب نیست، برای جبران فشار مالی بر مرد، در مواردی ارث مرد دو برابر ارث زن قرار داده شده است.[۳۱]
نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخی موارد با توجه به مسولیت های اقتصادی در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه و مهر و دیه عاقله و شرکت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعی که بر عهده مردان نهاده شده،
تنظیم شده است و دین اسلام برای ایجاد تعادل میان مسئولیت و حق این احکام را وضع نموده است.
در جنایات خطایی همچون قتل خطایی، دیه بر عهده عاقله جنایتکار و قاتل است. [۳۲]
عاقله اصطلاحی فقهی است و مراد از آن، مردان از خویشاوندان پدری همچون برادر، عمو و فرزندان آنها، ضامن جریره (کسی که طی قراردادی متعهد میشود.
در ازای ارث بردن از طرف دیگر قرارداد، پرداخت غرامت جنایات وی را بر عهده بگیرد) و آزادکننده برده است. زنان جزو عاقله محسوب نمیشوند و از پرداخت دیه در این مورد معافند. [۳۳]
علامه طباطبایی، مفسر و فقیه شیعه در قرن چهاردهم قمری، در تفاوت ارث زن و مرد، وضعیت روانی آنها (احساسی بودن زن و عقلگرا بودن مرد) را نیز دخیل دانسته و از نظر وی، یکی از دلایل تفاوت ارث زن و مرد، قویتر بودن مرد از زن در اداره امور مالی و زندگی و عقل است. [۳۴]
دو برابر بودن ارث مرد از منظر علامه طباطبایی
] به گفته علامه طباطبایی و نیز ناصر مکارم شیرازی، مفسر و مرجع تقلید معاصر شیعه، از آنجا که تأمین هزینههای زندگی زن بر دوش مرد است.
و زن از پرداخت هزینهها معاف است، ازاینرو، هر چند سهم مرد به لحاظ مالکیت بیشتر است، اما سهم زنان به لحاظ مصرف و بهرهبرداری، دو برابر سهم مردان است.[۳۵]
دو برابر بودن ارث مرد از منظر آیت الله جوادی آملی
آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید و مفسر قرآن براین باور است که قوانین ارث بر اساس موقعیت اجتماعی و خانوادگی زن و مرد تنظیم شده و ملاک تنها زن یا مرد بودن نیست .
و این گمان که همیشه زن صرفاً به خاطر جنسیّت، نصف مرد ارث می برد، ناشی از بی توجّهی به احکام ارث است، چرا که گاه سهم ارث زن و مرد مساوی است؛ مانند سهم پدر و مادر وقتی با فرزند جمع باشند. [۳۶]
گفته شده با توجه به اینکه در قوانین اسلامی در مسئله ارث، تنها جنبه مالی مطرح نبوده، بلکه به جز آن جنبههای دیگر همچون جنبههای طبیعی و روانی زن نیز لحاظ شده است،
درگیریهای زن به لحاظ تولید نسل، قدرت کمتر او در کسب ثروت، مصرف بیشتر ثروت نسبت به مرد و ملاحظات روحی و روانی خاص زن موجب شده اسلام پرداخت مهر و نفقه را بر مرد لازم بداند.
و در مقابل برای جبران فشار مالی بر مرد، سهم مرد از ارث را دو برابر زن قرار دهد؛ بنابراین اتهام تبعیض و ناعدالتی در نصف بودن سهمالارث زنان وارد نیست.[۳۷]
چرا قانون ارث زن عوض نمی شود؟
ایراد دیگرى که بعضى از غربی ها و مستشرقان و دگراندیشان به قوانین ارث مىگیرند، این است که قوانین ارث به اقتضاى شرایط زمانى و مکانى صدر اسلام، تنظیم شده که امروزه دگرگون گشته است (گویا منظور آنان این است که تاریخ مصرفش گذشته است.)
و لازم نیست که اعتقاد به جاودانه بودن همه احکام و قوانین داشته باشیم؛ زیرا به دگرگون شدن شرایط، حکم نیز تغییر مىیابد.
پاسخ:
اولاً: شکى نیست که پارهاى از احکام، تابع مصالح موقت مىباشند و به اقتضاى شرایط زمانى و مکانى، وضع مى شوند، همانند احکام حکومتى؛ ولى اجماع مسلمین بر این است که آیات ارث از «محکمات» قرآن کریم است و احکام آن، زمان بردار نیست و به هیچ وجه مقید نشده است. [۳۸]
ثانیا: احکام ارث زن و مرد، بر اساس مسؤولیتهایى است که بر عهده هریک نهاده شده است و قرابتى که شخص با متوفى دارد. به تعبیر دیگر، حکمتهاى مربوط به قوانین ارث، زمان بردار نیست.
ثالثا: اگر احکام ارث، احکام امضایى بود، مىبایست همانند احکام دوره جاهلیت با اندک تفاوتى، وضع مى شد؛ درحالى که انقلاب حقوقى اسلام در این زمینه در نوع خود، بى نظیر بوده و به تأیید تمام مورخان و مفسران گرانقدر، موجب حیرت و اعتراض مردم واقع شده است. [۳۹]
اگر همه ی مخارج به عهده مرد است زن چه احتیا جی به پس اندار دارد؟
در نهایت ممکن است گفته شود که اگر چنین است که مخارج زن برعهده مرد است، پس زن را چه حاجتى است به داشتن ثروت و اندوخته؟
در جواب میتوان گفت: مهریه و ارث زن به عنوان پس اندازى است براى آیندهاش که اگر احیاناً از همسر خود جدا شد و یا همسرش فوت کرد، براى اداره زندگى خود پس اندازى داشته باشد،[۴۰] و در کمال آرامش و عزت نفس ادامه زندگى دهد.
اما اینکه نفقه زن بر عهده مرد است، براى آن است که زن بدون دل مشغولى و دغدغه خاطر، به پرورش فرزندانى برومند و کارآمد براى جامعه بپردازد و حرارت و گرماى کانون خانواده را که اصلیترین هسته اجتماع میباشد، تأمین کند.
در پایان توجه به این نکته معطوف ضروری است که هرگاه در اثر شرایط خاصى حمایت بیشترى از زن یا دختر، ضرورى به نظر آید.
در چنین مواقعى صاحب مال با اتخاذ تدابیرى که در شرع مقدس آمده است، میتواند حمایت لازم را از فرد مذکور به عمل آورد؛
بدین معنا که اگر پدرى احیاناً حمایت بیشترى از دختر خود را ضرورى تشخیص دهد میتواند در ایام حیات خود، قسمتى از اموال خود را به او هبه نماید.
یا اینکه از محل ثلث اموال خود، مبلغى بیش از سهم الارث را از باب وصیت به دختر خود اختصاص دهد.
نتیجه:
غفلت اندیشمندان، محققان و قانونگذاران جوامع اسلامى، از فهم نظام حقوقى اسلام و برنامه هاى اجتماعى مترقى آن، هرگز بخشودنى نیست.
و بى گمان افراط و تفریطهایىبه دنبال خواهد داشت که جوامع غربى دچار آن هستند. نسبت به تساوى حقوق باید گفت کلام حق وعدل، همان است که نه تفریط قرنهاى گذشته غرب درست است و نه افراط قرن حاضر؛
بلکه نظام متعادل اسلامى، بهترین قانون در تأمین حقوق و مصالح زنان است.قانون ارث در اسلام بر پایه عدالت اقتصادى و اجتماعى و روانى، قانونگذارى شده و در آن مسؤولیتهاى اجتماعى و خانوادگى هریک از زن و مرد رعایت شده است.
و اگر از درون نظام حقوقى اسلام، به قانون ارث بنگریم، سهم زنان که هیچ مسؤولیت مالى بر دوش ندارند، کاملاً منصفانه و ضامن کرامت و عزّت زنان مسلمان است.
تمام این اشکالها ناشى از کجفهمى ها وعدم دقت در دستورات حیات بخش دین مبین اسلام است؛ وگرنه اسلام بذات خویش، بسیار غنى است.
با توجه به روایات ضمان عاقله، اصل تشریع مسئول بودن عاقله در پرداخت دیه انکارناپذیر است؛ اما نوعاً احکام اجتماعی که از سوی پیامبر (صلیعلیهوالهوسلم) و ائمه معصوم (علیهمالسلام) صادر میشده است، به حکم عقل میتواند و یا حتی باید ناظر بر شرایط عرفی و اجتماعی بوده باشد؛
پی نوشت:
۱.سوره اسراء، آیه ۷۰.
۲.سوره حجرات، آیه ۱۳.
۳.همان، آیات ۱ تا ۳.
۴.سورۀ تین، آیه ۴.
۵. سوره نحل، آیه ۹۷
۶.سوره غافر، آیه ۴۰.
۷.سوره مبارکه نساء، آیه ۱۲۴
۸. عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص ۳۴۶.
۹. قمى مشهدى، محمد بن رضا، کنز الدقائق، ج ۳، ص ۳۴۳، چاپ وزارت ارشاد.
۱۰. حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، ص ۲۸۵.
۱۱.تفسیر نمونه جلد ۳ ص ۲۹۰.
۱۲. قاضى طباطبایى، تحقیق در ارث زن از دارایى شوهر، ص ۱۴۳، میهن، ۱۳۵۳ش.
۱۳. مطهرى، مرتضى، نظام حقوقى زن در اسلام، ص ۲۵۳، نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، ۱۳۵۳ش.
۱۴.حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، ص ۲۸۷.
۱۵.نظرى به نظام اقتصادى اسلام، مرتضى مطهرى، ص ۱۷۰.
۱۶.آیه ۳۴ سوره نساء
۱۷.تفسیر نمونه جلد ۳ ص ۲۹۰.
۱۸.مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، نشر صدرا، ص۲۲۵
۱۹.نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۵، ح۱-۳؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۲۷۴ و ۲۷۵، ح۲و۳ و ص۳۹۸، ح۲۷و۲۸؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۵۰، ح۵۷۵۵-۵۷۵۷.
۲۰. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص ۴۳۷.
۲۱.کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۸۵، ح۲و۳؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۲۷۴ و ۲۷۵، ح۲و۳؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۵۰، ح۵۷۵۷.
۲۲. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص ۳۶۰.
۲۳. ر. ک: (عاقله و جبران خسارت جرم)، ۳۱۱۴۷.
۲۴. حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۲۶، ص ۹۳، مؤسسه آل البیت؛ شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج ۹، ص۱۷۴ و ۲۷۵، دار الکتب الاسلامیه؛ کلینی، کافى، ج ۷، ص ۸۵.
۲۵. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۷، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
۲۶.صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۷۱، ج۵.
۲۷.صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۵۱، ح۵۷۵۸؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۷۱، ج۴.
۲۸.صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۵۱، ح۵۷۵۸؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۵۷۱، ج۴.
۲۹.فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۲۵، ص۷۲۴.
۳۰.صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۵۱، پانویس.
۳۱.نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۲۱۵؛ مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، نشر صدرا، ص۲۲۳-۲۲۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۲۹۰ و۲۹۱، ۳۰۳ و ۳۰۴؛ محسنی، زن در شریعت اسلامی، ۱۳۹۱ش، ص۴۵ و ۴۷.
۳۲.امام خمینی، تحریرالوسیله، دارالعلم، ج۲، ص۵۵۸.
۳۳.امام خمینی، تحریرالوسیله، دارالعلم، ج۲، ص۵۵۹.
۳۴.طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۲۱۵.
۳۵.نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۲۱۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۲۹۰ و ۲۹۱.
۳۶.جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه ی جلال و جمال، ص۴۰۴.
۳۷.نگاه کنید به مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، نشر صدرا، ص۲۲۴ و۲۲۵؛ محسنی، زن در شریعت اسلامی، ۱۳۹۱ش، ص۴۵-۴۷.
۳۸. باجورى، المرأه فى الفکر الاسلامى، ج۲، ص۱۴۰؛ ناصر کاتوزیان، ارث، ص۲۰۶: «قواعد مربوط به ارث زن، صریح است و رویه قضایى و اندیشههاى حقوقى، توان تحول در این زمینه را ندارد.»
۳۹. طبرى، جامع البیان فى تفسیرالقرآن، ج۴، ص۱۸۵؛ سید محمدحسین طباطبایى، پی