اهم آموزه های امام کاظم (ع) در سبک زندگی اسلامی
سید بن طاووس مى نویسد: «گروه زیادى از یاران و شیعیان خاص امام کاظم علیه السلام و رجال خاندان هاشمى در محضر آن حضرت گرد مى آمدند و سخنان و پاسخ هاى آن حضرت به پرسش هاى حاضران را، یادداشت مى کردند و هر حکمى را که در مورد هر حادثه اى صادر مى کرد، ثبت و ضبط مى نمودند».
ابن حجر هیتمى، دانشمند و محدث معروف اهل سنت مى نویسد: «موسى کاظم وارث علوم و دانش هاى پدر و داراى فضل و کمال او بود. وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده اى که (در برخورد با نادانان) از خود نشان مى داد، لقب کاظم گرفت. در زمان او کسى در معارف الهى و دانش و بخشش به پایه او نمى رسید».
اینچنین است که وجود روایات متعددی از امام موسی کاظم (ع)، انسان را به این فکر وا می دارد که اگر این مدت طولانی ایشان در زندان نبودند، چه بسیار آثار و برکات از ایشان بر جای می ماند که در ادامه این نگاشته أهم آموزه های آن حضرت در سبک زندگی اسلامی مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
محبت، مودت و کمک به مردم؛ شاخصه ای از سبک زندگی اسلامی
بی تردید اسلام آیینى سراسر محبت و مودت و رحمت است ، لذا ائمه معصومین(ع)محبت ، مودت و کمک به یکدیگر را یکی از اصول اساسی می دانستند و اهمیت فوق العاده ای به ارحام، بستگان و همسایگان می دادند و اصرار داشتند با دست خود به آنها کمک کنند.
امام کاظم علیه السلام نیز در پرسشى که از مردى به نام عاصم در همین ارتباط داشته، آن را به روشنى توضیح داده است، فرمود: «کیف أنتم فی التواصل والتواسی؟؛ نحوه محبت و رسیدگى و مواسات میان شما (مسلمانان) چگونه است؟». عاصم گفت: «على أفضل ما کان علیه أحد؛ به بهترین صورتى که تصور شود». فرمود: آیا چنین پیش آمده که اگر یکى از شما در فشار اقتصادى باشد و دسترسى به برادر مسلمانش نداشته باشد مجاز باشد از اموال برادر مسلمانش به اندازه نیازش بردارد و صاحب مال از این کار ناراحت نشود؟ عاصم گفت: نه. فرمود:«فلستم على ما احب فى التواصل ؛ پس شما آن گونه که من دوست دارم با یکدیگر پیوند و صمیمیت ندارید».
تأکید بر روزی حلال در سایۀ اقتصاد کار محور
اساساً از یک سو خداوند متعال به جز روزى حلال را براى بندگان خود تجویز نکرده است، گرچه همه چیز از او است ولى حق استفاده را فقط در امور طیب و حلال و پاکیزه داده است. در سوی دیگر تحقق این مهم در گرو اقتصاد سالم است که باید بر اساس حکومت «کار» بنیان شود، نه بر اساس حکومت سرمایه!.
لذا در روایتی از امام کاظم علیه السلام مى خوانیم:«إن لله عبادا فی الأرض یسعون فی حوائج الناس هم الآمنون یوم القیامه؛خداوند بندگانى در زمین دارد که براى رفع نیازهاى مردم تلاش مى کنند. آن ها در روز قیامت در امنیت اند».
هم چنین شخصى مى گوید: امام کاظم علیه السلام را دیدم که در مزرعه اش کار مى کرد، به گونه اى که عرق سر تا پایش را گرفته بود. عرض کردم: کارگران شما کجا هستند (که شما خود به کار مى پردازید؟) فرمود: «قد عمل بالید من هو خیر منی و من أبی فی أرضه ؛ کسانى که بهتر از من و پدرم بودند، در زمین خود (با دست خود) کار مى کردند. پرسیدم: چه کسانى بودند؟فرمود: «رسول الله وأمیرالمؤمنین وآبائی کلهم کانوا قد عملوا بأیدیهم وهو من عمل النبیین والمرسلین والأوصیاء والصالحین ».
امام على بن الحسین علیه السلام صبحگاهان براى طلب روزى و کار و تلاش از منزل خارج مى شد و امام صادق علیه السلام بیل به دست مى گرفت و در باغ خویش کار مى کرد و عرق مى ریخت.
گفتنی است در صنعت، کشاورزى، دامدارى و تجارت سالم همه جا کار باید حکومت کند، از این رو اقتصاد اسلامى از اقتصاد سرمایه دارى و اشتراکى شناخته مى شود، زیرا در نظام سرمایه دارى، سرمایه و ابزار، اساس مالکیت است و کارگر در ردیف ابزار تولید قرار دارد؛ ولى در نظام اقتصادى اسلام، کار کارگر، ملاک مالکیت در ثروت هاى طبیعى است و براى ابزار و سرمایه در آن، سهمى نیست.
لذا در روایتی از امام کاظم علیه السلام مى خوانیم: «من عطل أرضا ثلاث سنین متوالیه بغیر عله أخرجت من یده ودفعت
إلى غیره ؛ هر کس زمینى را بدون دلیل سه سال متوالى رها کند از دستش درآورده و به دیگرى سپرده مى شود».
در مقابل، اگر کسى زمین مواتى را آباد کند و یا معدنى را احیا نماید و به مرحله بهره بردارى و تولید برساند، حقوق مالکیت وى محفوظ است. بدین ترتیب اسلام، درآمدهاى بدون کار را تحریم کرده است؛ مثلا اگر شخصى زمینى را اجاره کند و آن را با مبلغ بیشترى به دیگرى اجاره دهد و مابه التفاوت را خود بر دارد، حرام است. روشن است که با حذف واسطه ها، سطح تولید، افزایش یافته و راه براى کارهاى غیر تولیدى تدریجا مسدود مى گردد.
تحقق روزی حلال در گرو حذف واسطه ها و دلالان
باید دانست مراعات اخلاق در مراحل مختلف تولید و توزیع، به همراه رعایت احکام ویژه باب تجارت، به روزى حلال منتهى مى شود، هر چند رعایت اخلاق مستحبى در تجارت، الزامى نیست، و عدم رعایت آن حرمتى را در پى ندارد؛ ولى مراعاتش برکات معنوى و مادى به همراه دارد و ترغیب اسلام به این امور، امتیازى دیگر براى اقتصاد اسلامى نسبت به اقتصاد دنیاى امروز است.
در واقع با حذف واسطه یا لااقل کم شدن واسطه ها، هم تولید کننده روستایى سود بیشترى مى برد و هم اجناس، با قیمت مناسب ترى به دست مصرف کنندگان مى رسد.
بدین ترتیب امام کاظم علیه السلام می فرماید؛«إن الله لم یترک شیئا من صنوف الأموال إلاوقد قسمه و أعطى کل ذی حق حقه … لو عدل فی الناس لاستغنوا؛ خداوند چیزى از اموال و امکانات را فروگذار نکرده، مگر آنکه آن را میان مردم تقسیم کرده، حق هر کس را داده است، اگر به عدالت رفتار شود همه بى نیاز مى گردند». روشن است با سیطره و رسوخ عدالت در تار و پود جامعه دینى، دیگر جایى براى مال اندوزى طبقه خاص باقى نمى ماند.
اسراف چالش اساسی در سبک زندگی جامعه
«إسراف » از ماده «سرف» کلمه بسیار جامعى است که هر گونه زیاده روى در کمیت، کیفیت، بیهوده گرایى، اتلاف و مانند آن را شامل مى شود؛ و این روش قرآن است که به هنگام تشویق به استفاده کردن از مواهب آفرینش، فورا جلو سوء استفاده را گرفته و به اعتدال توصیه مى کند. بنابراین به معناى وسیع کلمه، هر گونه تجاوز از حد در کارى است که انسان انجام مى دهد؛ ولى غالباً این کلمه در مورد هزینه ها و خرج ها گفته مى شود.
امام کاظم علیه السلام در این زمینه مى فرماید: «من بذر و أسرف زالت عنه النعمه؛ هر کس بى رویه اسراف کند، نعمت از وى زایل شود».
همچنین آن حضرت در فراز دیگر و در تبیین پیوند ناگسستنی اصل میانه روی و تحقق سلامتی فرمود:«لو أن الناس قصدوا فی الطعام لاستقامت أبدانهم ؛ اگر مردم در خوردن میانه روى را رعایت کنند بدن هایشان سالم و استوار مى ماند».
امروز ثابت شده است که یکى از مهمترین دستورات بهداشتى همین است، زیرا تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیده که سر چشمه بسیارى از بیماری ها، غذاهاى اضافى است که به صورت جذب نشده در بدن انسان باقى مى ماند، این مواد اضافى هم بار سنگینى است براى قلب و سایر دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونت ها و بیماری ها! عامل اصلى تشکیل این مواد مزاحم، اسراف و زیاده روى در تغذیه و به اصطلاح «پرخورى» است، و راهى براى جلوگیرى از آن جز رعایت اعتدال در غذا نیست، کسانى که این دستور را ساده فکر مى کنند خوب است در زندگى خود آن را بیازمایند تا اهمیت رعایت این دستور را در سلامت جسم و تن خود ببینند.
لزوم مدیریت صحیح مصرف
در حدیثى آمده است: اسحاق بن عمار از امام کاظم علیه السلام پرسید: «الرجل یکون له عشره أقمصه؛ أیکون ذلک من السرف؟؛ آیا اگر انسان داراى ده پیراهن باشد اسراف است؟» امام در پاسخ فرمود:«لا و لکن ذلک أبقى لثیابه و لکن السرف أن تلبس ثوب صونک فی مکان القذر؛ فرمود: نه، و این خود موجب حفظ لباس هاى اوست، ولى اسراف آن است که لباس آبرومند (مهمانى) خود را در جاهاى کثیف (مثلا هنگام کار) بپوشى».
چنان که ملاحظه شد، در این روایت داشتن لباس متعدد، خود نوعى رعایت اعتدال و اقتصاد است، زیرا پوشیدن یک لباس به طور مداوم باعث کهنگى و فرسودگى مى شود، و لباس هاى متعدد داراى دوام بیشترى است،باید لباس هایى که براى حفظ آبرو و شخصیت اجتماعى افراد است به درستى نگهدارى شود و در هر جا نپوشد تا دوام بیشترى پیدا کند.
بدین ترتیب از این روایت استفاده مى شود اسراف تنها به جنبه کمى محدود نمى شود، بلکه درست و بهینه مصرف نکردن نیز از مصادیق اسراف است.
حال با این اوصاف بهتر می توان در این کلام نورانی امام کاظم علیه السلام تأمل نمود که فرمود؛«لیس من دواء إلا وهو یهیج داء ولیس شی ء فی البدن أنفع من إمساک الید إلا عما یحتاج إلیه؛هیچ دارویى نیست مگر این که دردى را تحریک مى کند و هیچ چیز در بدن سودمندتر از امساک جز نسبت به چیزى که به آن نیاز دارد نیست».
مراقبه و محاسبۀ نفس
بدیهی است مسأله محاسبه نفس در اسلام از اهمیت والائى برخوردار است، و کسانى که اهل محاسبه نفس نیستند، از پیروان راستین ائمه اهل بیت علیهم السلام محسوب نمى شوند! لذا امام کاظم علیه السلام در تبیین ضرورت محاسبۀ نفس اینگونه می فرماید؛« «یاهشام لیس منا من لم یحاسب نفسه فى کل یوم فان عمل حسنه استزاد منه و ان عمل سیئا استغفر الله منه و تاب؛کسى که هر روز به حساب خویش نرسد از ما نیست، اگر کار خوبى انجام داده از خدا توفیق فزونى طلبد (و خدا را بر آن سپاس گوید) و اگر عمل بدى انجام داده استغفار کند و به سوى خدا برگردد و توبه کند!»
لازم به ذکر است پیشگیرى از زیان و کوشش براى سود بیشتر، در هیچ مؤسسه اى چه کوچک و چه بزرگ در این جهان، بدون رسیدگى مستمر و محاسبه و بیلان ممکن نیست. و راستى حیرت آور است که مردم در حساب سرمایه هاى مادى خود این قدر دقیقند، و یا نسبت به کم و زیاد شدن چند گرم وزن بدن خویش حساسیت دارند، اما گاهى در تمامى عمر حتى یک بار به حساب هاى انسانى و اخلاقى و معنوى خویش نمى رسند چه غفلت وحشتناکى!
ولى یک مسلمان مسئوول و بیدار کسى است که به گفته امام کاظم علیه السلام در حدیث فوق، همه روز بدون استثنا به حساب خویشتن رسیدگى مى کند. «ان عمل حسنا استزاد منه و ان عمل سیئا استغفر الله منه؛ اگر کار نیکى کرده کوشش مى کند بیشتر کند و اگر کار بدى انجام داده از آن توبه مى نماید».
فایده محاسبه، طبق آنچه در ذیل روایت آمده، این است که اگر کار خیرى انجام داده آن را تکرار کند، و اگر آلوده کار بدى شده از آن توبه نموده، و آن را جبران نماید.ضمنا تعبیر به «از ما نیست» نسبت به کسانى که اهل محاسبه نیستند، تعبیر ظریفى است.
همه روز محاسبه کن
اما پرسش این است که چگونه محاسبه نفس کنیم؟در پاسخ به این مسأله می توان گفت شب هنگام به اعمالى که در روز انجام دادید نگاهى حسابگرانه بیفکنید؛ اگر خطایى بوده توبه کنید و اگر کار خوبى بوده شکر خدا به جا آورید و آن را تکرار نمایید. بدین نحو که فرد ساعتى براى محاسبه نفس . یعنى در بخشى از شبانه روز فکر کند که در چه مرحله اى است. بیندیشد که سال گذشته در چه مرحله اى از ایمان و اخلاق بوده ام و امسال چگونه ام؟ آیا در این بازار تجارت (دنیا) سود برده ام یا زیان کرده ام و یا در حالت رکود بوده ام؟ آیا کارى که باعث جلب رضایت الهى باشد از من سرزده است؟ آیا زندگى تکرارى را ادامه داده ام یا برنامه و راه تازه اى به سوى خدا گشوده ام؟ آیا گرهى از مشکل مردم باز کرده ام؟ و هزاران اگر دیگر. خلاصه همان گونه که تاجر همه روزه تجارتش را محاسبه مى کند، کسانى که دقیق اند براى محاسبه نفسشان هم وقت مى گذارند و کارهاى شبانه روزشان را محاسبه مى کنند.
آراستگی ظاهری در سبک زندگی امام کاظم(ع)
از منظر اسلام، استفاده از مواهب خداوند در عرصه هاى گوناگون زندگى نه تنها اسراف شمرده نمى شود، بلکه ممکن است از حقوق اولیه انسان ها، خصوصا خانواده محسوب گردد و کوتاهى از آن مستوجب عذاب خداوند باشد.
لذا در آموزه های اسلامی نیز آراستگى و رسیدگى به ظاهر سر و صورت و استعمال بوى خوش از ویژگى هاى مؤمنان شمرده شده است که قطعا هزینه هایى که بابت این امور پرداخته مى شود، اسراف نیست.
على بن جعفر علیه السلام مى گوید: از برادرم امام کاظم علیه السلام در مورد کوتاه نمودن شارب پرسیدم که آیا از سنت است؟ فرمود: آرى.
هم چنین باید اذعان نمود در اسلام استفاده کردن از زیبائی هاى طبیعت، لباس هاى زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده، بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است، و روایات زیادى در این زمینه از پیشوایان مذهبى در کتب معتبر نقل شده است، به عنوان نمونه امام کاظم علیه السلام فرمود: «العطر من سنن المرسلین ؛ استفاده از عطر، از شیوه هاى رسولان خداست».
لذا حسن بن جهم مى گوید: «به محضر امام کاظم علیه السلام رفتم، دیدم موى صورتش را با رنگ سیاه، رنگین نموده است، عرض کردم: فدایت شوم، محاسنت را رنگ کرده اى؟ فرمود: همانا خضاب کردن پاداش دارد، خضاب و آراستگى موجب افزایش حفظ عفت زنان مى گردد، زیرا بعضى از زنان بر اثر آن که همسرانشان خود را نمى آرایند، به فساد و بى عفتى کشیده مى شوند».
همسایه داری در مکتب امام کاظم(ع)
بی شک ائمه معصومین(ع) با اخلاق خوب با مردم برخورد و ناملایمت ها را تحمل می کردند، زیرا برخورد خوب، مودبانه و محبت داشتن به مردم عامل موفقیت در تمام زمینه هاست، که تجلی این مهم را می توان در تواضع فوق العاده پیامبران و ائمه معصومین(ع) در نظر داشت که این ویژگی بارز از زمان حضرت آدم(ع) تا ائمه معصومین(ع)، به عنوان رکن مهم اصول آنها مطرح بود.
لذا در حدیثى از على بن یقطین از امام کاظم ع مى خوانیم: در بنى اسرائیل مرد با ایمانى بود که همسایه کافرى داشت، مرد بى ایمان نسبت به همسایه با ایمان خود نیک رفتارى مى کرد، وقتى که از دنیا رفت خدا براى او خانه اى بنا کرد که مانع از گرماى آتش شود … و به او گفته شد این به سبب نیک رفتاریت نسبت به همسایه مؤمنت مى باشد.
پس باید گفت اى برادر نه تنها ضرر و زیان به همسایه نزن، بلکه به او احسان کن، و بلکه ضرر اورا تحمل نما و به او دعا کن، چنانکه اهل بیت(ع) اول به همسایه دعا مى کردند، و سپس به خود و این را موجب سرعت استجابت دعا در حق خود مى دانستند.
سخن آخر
در خاتمه باید کلام امام کاظم علیه السلام در برابر هارون الرشید را بیان کرد که آن حضرت در بیانى کوتاه و پر معنا فرمود: «ما من شى ء تراه عینیک إلا و فیه موعظه؛ هیچ چیزى را چشمت نمى بیند جز آنکه در آن موعظه اى است».
یکى از وسوسه هاى شیطان که دامن بزرگ و کوچک و حتى بعضى از بزرگان را هم مى گیرد، این است که انسان بگوید زمانه فاسد شده و ما مأیوسیم و وظیفه اى نداریم؛ این در واقع براى برداشتن بار مسئولیت از روى دوش است که مى گوید انسان ها نجات پیدا نمى کنند.
در حالی که باید احساس کنیم بنده هستیم و از خود چیزى نداریم و همیشه خود را بدهکار درگاه خداوند بدانیم نه طلب کار.
لذا خطیب بغدادى از علماى معروف اهل سنت مى نویسد: ابوعلى خلال (م ۲۴۲) مى گفت:«هیچ گاه مشکلى برایم پیش نمى آمد، مگر آنکه آهنگ قبر موسى بن جعفر علیهما السلام مى کردم و به او توسل مى جستم و آنگونه که من دوست داشتم مشکلم را خداوند بر طرف مى ساخت».