لایه های شناختی برای خودآگاهی در سبک زندگی
یکی از مهارت های مهم برای زندگی بهتر داشتن خودآگاهی است. برای رسیدن به خودآگاهی لازم است به ۷ لایه شناختی در مورد خود پی ببرید.
عمیق ترین لایه شناختی انسان، شناخت ضمیر ناهشیار اوست.
خودآگاهی چیست؟
هر انسانی دارای یک بودن (being) است. بودن هر انسانی و یا کیفیت بودن او منحصر به فرد است. این امر به دو دلیل روی می دهد. نخست آنکه هر انسانی دارای ژنوتیپ های خاص خود است و دلیل دوم آن است که هر ژنوتیپی مستعد خلق و خوی خاص به خود است. این خلق و خوها نیز مستعد ادراک متفاوت در انسان می شود.
در کنار همه اینها، داشتن تجربیات متفاوت از وقتی که در رحم مادر قرار می گیرد، تا وقتی که در خانواده ای متولد می شود و تعاملاتی میان او و والدین و دیگر اعضای خانواده رخ می دهد تا وقتی که او به مهدکودک می رود و در نهایت وارد مدرسه می شود و این قصه تا پایان زندگی ادامه دارد.
همه اینها دست به دست هم می دهد که هر کسی یک زندگی منحصر به فرد خودش داشته باشد. از همین روی، شخصیت انسان لایه لایه ایست که منجر به پیچیدگی شناخت او شده است. آنچه این امر را پیچیده تر می کند این است که این لایه ها با هم تعامل دارند و در روند زمان تغییر می کنند. در یک کلام، انسان یک کل پویا، متعامل و پیچیده است.
لایه های متغیر شناخت انسان
برای اینکه هر انسانی بتواند به یک خودآگاهی مناسب دست بیابد لازم است پنج لایه مهم وجودی خود را به درستی بشناسد. این هفت لایه شناختی عبارتند از:
- متغیرهای ظاهری خود
- متغیرهای جمعیت شناختی
- متغیرها و الگوهای رفتاری
- متغیرهای شناختی
- متغیرهای هیجانی
- نقطه کور
- متغیرهای انگیزشی
۱)متغیر شناخت ظاهری خود
هر انسانی لازم است که در مورد ظاهر خود شناخت خوبی داشته باشد. این لایه هم به مانند دیگر لایه ها، در طول زمان متغیر است و به گونه ای ماندگار نیست. این شناخت از طریق مشاهده برای خود فرد و دیگران روی می دهد. ساده ترین لایه شناختی خود و هر فرد دیگری همین متغیر شناختی است چرا که با مشاهده و بررسی ظاهر فرد می توان به شناخت تا حدی کافی رسید.
۲)متغیرهای جمعیت شناختی
متغیرهایی که به گونه ای مرتبط با اطلاعات شخصی افراد است در این لایه شناختی قرار می گیرد. سن، فرهنگ، تعداد اعضای خانواده، ترتیب تولد، وضعیت اقتصادی خانواده، وضعیت اعتقادی خانواده، رشته تحصیلی و … از جمله متغیرهایی است که مرتبط با جمعیت شناختی است.
راه رسیدن به این لایه از شناخت در مورد دیگران از طریق مصاحبه و گفت و گو صورت می گیرد. این لایه هم بعد از لایه شناخت ظاهر، جزو ساده ترین لایه های شناختی است که با ارتباط با دیگران و اعتمادسازی می تواند به این لایه شناختی دست پیدا کرد که این نوع شناخت، در مورد دیگران نیز دارای اهمیت به سزایی است.
۳)متغیرها و الگوهای رفتاری
هر شخصی ممکن است در یک حادثه و یا یک موقعیت، دست به یک نوع رفتار خاصی بزند. اما آیا رفتارها از جایی سرچشمه می گیرد. رفتارها به گونه ای تجلیات افکار، احساسات و انگیزه های افراد است و این مولفه ها هستند که در آفرینش رفتار، نقش مهمی دارند.
وقتی رفتاری از انسان سر می زند، این رفتار می تواند دو خاستگاه داشته باشد:
- شرایط پیرامونی ما
- شرایط درونی ما
اگر منشاء رفتار انسان، شرایط پیرامونی باشد، می توان به گونه ای این رفتارها را یک رفتار ناپایدار دانست. چرا که با تغییر شرایط پیرامونی می توان این رفتار را خاموش کرد. فردی که به واسطه درگیری با همکار و یا رئیس خود عصبانی شده است، اگر به بیرون از اداره و یا اتاق خود برود، می تواند بر عصبانیت و خشمی که در درون خود دارد، غلبه پیدا کند. اما در مورد دوم اینگونه نیست، چرا که خاستگاه رفتار از درون و شخصیت او پدید آمده است و نسبت به خاستگاه اول، پایدارتر است. رفتارهای یک شخصیت ضداجتماعی، دائماً رفتارهایی است نابهنجار.
۴)متغیرهای شناختی
یکی از لایه های عمیق، شناخت انسان، درک باورها، نظام اندیشه و ارزش ها، روش تاویل ها و تفسیرهای ما در موقعیت های زندگی است. شناخت این لایه برای انسان و دیگرانی که در محیط پیرامون او زندگی می کنند، امری سخت ولی ممکن است. منتهی شناخت این لایه برای خود انسان نسبت به دیگران راحت تر و ساده تر است.
۵)متغیرهای هیجانی
متغیرهای هیجانی آن دسته از متغیرهایی هستند که به شیوه شناخت ما شکل می دهند. در شناخت درمانی می گویند چون ما منفی می اندیشیم، منفی احساس می کنیم. به گونه ای منفی می اندیشم پس منفی احساس می کنم و چون منفی احساس می کنم منفی می اندیشم. این لایه شناختی از لایه متغیرهای شناختی عمیق تر است.
۶)متغیرهای انگیزشی
انگیزه دو تاثیر مهم در رفتار انسان دارد. جهت دهی و نیرودهی به رفتارهای انسان، کاری است که انگیزه بر عهده دارد. این امر به دو طریق صورت می گیرد:
الف) از طریق سائق ها. یک چیز در درون ما را به انجام رفتارهای سوق می دهد که عمدتا مبتنی بر زیست انسان و غرایز اوست. این سائق ها در طول زمان ثابت هستند.
ب) کشاننده ها. این روش، خاستگاهی بیرونی دارد و موضوعاتی است که انسان را به سمت خود می کشاند. این کشاننده ها عمدتا محیطی بوده و در طول زمان متغیر هستند.
۷)نقطه کور
این لایه شناختی هست ولی ما در مورد آن اطلاعاتی نداریم. از همین روی از آن تعبیر به «ضمیر ناهشیار» می شود.
تعریف مهارت خودآگاهی
مهارتی است که به انسان امکان می دهد تا نسبت به لایه های مختلف بودن خود و دیگران مهم آگاهی پیدا کنیم.
با این تعریف می توان پی برد که مهارت خودآگاهی، یک امر منحصر به خود نیست. یعنی فردی که این مهارت را آموخت، می تواند با تمرین های بیشتر به دیگرآگاهی هم برسد.