لزوم تدوین استراتژی مهدویت و تقویت انسجام اسلامی
مسأله ظهور منجی در آخر الزمان و پایان دادن به ظلم و ستم از مسایل اساسى مکاتب جهان بوده و ادیان گوناگون همچون اسلام، وقوع حتمى و قطعى آن را خبر دادهاند. بر اساس تعالیم انبیا و نویدهاى کتب آسمانى، چشم انداز آینده جهان و سرنوشت بشر روشن است.
تمام ادیان و آئینهای بزرگ جهان، اعم از یهودیت، مسیحیت و اسلام، از مصلحى که در پایان جهان ظهور خواهد کرد و شالوده حکومت واحد جهانى را، بر اساس عدالت و آزادى بنیان خواهد نهاد خبر داده و بر این اساس قدرتهاى بزرگ جهان نیز توجه خاصی نسبت به این موضوع داشتهاند.
در دهه اخیر میان نحلههایی از یهود و مسیحیان که موسوم به «یهودیان انجیلی» هستند، تفکری واحد رشد کرد که بازگشت دوباره مسیح را در آیندهای نزدیک بشارت میدهد.گوئی آنان با اقتباس از دیدگاههای شیعیان در مورد ظهور حضرت مهدی(عج)، نظریاتی جعلی را اشاعه دادهاند مبنی بر این که در آخرالزّمان نبردی بسیار سخت میان طرفداران مسیح(علیه السّلام) و دشمنان او روی خواهد داد و معتقدان به مسیح (علیه السّلام) مردان پیروز این میدان هستند. بر اساس این باور، لشکرى از دشمنان مسیح(علیه السّلام) که به انواع تسلیحات روز مجهز است، از عراق حرکت کرده و پس از گذشتن از رود فرات به سوى قدس رهسپار مىشود، اما نیروهاى مؤمن به مسیح (علیه السّلام) راه این لشگر را سد کرده و در منطقهای به نام «آرماگدون» آنها را شکست داده و مسیح (علیه السّلام) بر زمین فرود مىآید و در قدس نماز میخواند.
از نظر ایشان، برای تحقق این جنگ، خشونت و هر گونه اعمال غیر انسانی مباح است و اگر سربازانی هم در این راه کشته شوند در زمره حواریون مسیح(علیه السّلام) در خواهند آمد. وقوع جنگ در افغانستان، عراق، خاورمیانه، کشتار غیرنظامیان و شکنجه اسرا، در این بستر قابل تحلیل هستند.
رونالد ریگان بعد از آن که به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شد گفت: «من از خدا میخواهم به من توفیق دهد که کلید شلیک موشک هستهای را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود». مسیحیان راست در آمریکا و انگلیس اعتقاد دارند که مسیح(علیه السّلام) همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسرائیل مداخله نموده و خواست دولت اسرائیل درحقیقت خواست مسیح(علیه السّلام) میباشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و تآُسیس کشور اسرائیل بزرگ از رودخانه نیل تا رودخانه فرات خواسته مسیح (علیه السّلام) میباشد که بزودی عملی خواهد شد.
تئوری سازان غرب با «سوء اقتباس» از اندیشه پایان تاریخ، یکی از علایم مهم و کلیدی که برای ظهور ضد مسیح نقل کردهاند، پیدایش یک موجود به نام «ضد مسیح» است که با ظهور منجی مخالفت دارد. این موجود که میتواند تحت عنوان یک نظام سیاسی ظاهر شود، در اندیشه آزادی قدس است و قصد دارد بیت المقدس را پایتخت بین المللى خود نماید.
در حالی که در نگرش غرب به پایان تاریخ بر ضرورت وقوع جنگی ویرانگر و با تلفات انسانی فراوان تاکید شده، در نگرش انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر آموزههای شیعی است، تفکر مهدویت یک اندیشه الهی و صلح آفرین است. در این تفکر، انتظار فرج نه یک عامل جنگ، خونریزی و ویرانی، بلکه عامل ایجاد عدالت و صلح و رستگاری بشریت و مبارزه برای ایجاد یک نظام صالح است.
پایان تاریخ از نگاه اسلام، به معنای پایان ظلم و استکبار در جهان و آغاز نظامی جدید مبتنی بر عدل مهدوی است. در این تفکر حضرت مهدی(س) دارای صفات الهی نظیر رحمانیت، رحمیت، عفو، اقتدار و منشاء سلم و صلح است. موعود تمدنهای دیگر از جمله تمدن غرب یک موجود ذهنی، ساختگی و غیر اصیل است. موعود مورد نظر غرب بر اساس انگیزههای سیاسی و با هدف توجیه سلطه غرب بر جهان ساخته شده و مبتنی بر تحریف آموزههای ادیان الهی است.
در واقع غرب برای مقابله با بیداری و خیزش اسلامی، در جهت مشوش نمودن اعتقادات شیعی در مورد مهدویت و ظهور منجی برنامه ریزی کرده و با طرح اندیشه ضرورت جنگ برای ظهور مسیح و پایان تاریخ، قصد توجیه سیاستهای تجاوزکارانه خود را دارد. در این ارتباط ضرورت دارد جهان اسلام برای مقابله با این ترفند غرب، استراتژی دفاع از اندیشه مهدویت به خصوص ابعاد خیرخواهانه و صلح جویانه آن را طراحی کند. در این ارتباط راهکارهای زیر میتواند مد نظر باشد.
۱) روشنگری و افشای طراحان تحریف اندیشه ظهور منجی و سوء استفاده از آن در جهت منافع خود باید در اولویت برنامههای فرهنگی، تبلیغی جهان اسلام قرارگیرد. باید این تفکر آمریکا مبنی برای «ایجاد جنگ و ناامنی در جهان» به عنوان مقدمه ظهور منجی مورد نقد و افشاگری قرار گیرد. بدیهی است که هیچ یک از ادیان الهی، کشتار، خشونت و جنگ که منجر به قتل میلیونها انسان میشود را مقدمه ظهور منجی ندانسته و بر عکس، علت ظهور منجی را برقراری صلح و آرامش و عدل در جهان عنوان نمودهاند.
امروز لشکر کشی آمریکا به عراق و افغانستان، یا تجاوزات مداوم اسرائیل به فلسطین، به عنوان اقدامی برای ظهور منجی از سوی دستگاههای تبلیغی غرب مورد تقدیس قرار میگیرد، لذا ابعاد این تفکر انحرافی و انگیزههای سیاسی آن، باید برای افکار عمومی جهان روشن گردد.
۲) با توجه به اختلاف دیگر نحلههای فکری مسیحیت با نگرش مسیحیان صهیونیسم به پایان جهان و ظهور منجی، لازم است با انجام گفتگوی مستمر با رهبران کاتولیک، ارتدکس و حتی پروتستان، نگاه صلح جویانه اسلام در مورد ظهور منجی برای آنان بازگو شده و خطرات اشاعه تفکر مسیحیان صهیونیسم برای صلح جهانی و حتی پیروان مسیح برای آنان تشریح گردد. استفان سایزر که خود از کشیشان دانشگاهی آمریکا بوده و یک کاتولیک متعصب بهشمار میآید، تفکر صهیونیستهای مسیحی و برداشت آنان از حادثه آرماگدون را نقد کرده و حتى جناحی از پروتستانها هم با بینش توراتى و منحرف شده انجیل مخالفت مىکنند.
آنها معتقدند مطالب عهد جدید از سوی مسیحیان صهیونیسم به گونهاى قرائت میشود که نتیجه به سود یهودیت باشد. یعنى به جاى اینکه انجیل مفسر تورات باشد، تورات به عنوان مفسر انجیل تلقی شده است. این قبیل مسیحیان معتقدند قرائت انجیلى مسیحیان صهیونیسم، توطئهاى در جهت تحریف انجیل و گمراه نمودن مسیحیان و قبل از هر چیز یک اعلام جنگ علیه خود مسیحیت است. با توجه به این مراتب، امروزه جهان اسلام که نقطهای مشترک با مسیحیت در مورد تفسیر غلط مسیحیان صهیونیسم در مورد پایان جهان دارد، میبایست گفتگوهای خود را با مسیحیان جهت یافتن راهکار برای مقابله با این جریان انحرافی دنبال نماید.
۳) تقویت انسجام اسلامی یکی دیگر از راهکارهای موضوع دفاع از مهدویت میتواند باشد. اعتقاد به ظهور مهدی(عج) اختصاص به جامعه شیعیان ندارد، بلکه به عنوان یک موضوع اسلامی در نزد بسیاری از اهل سنت نیز معتبر و مورد احترام است. بر این اساس، دفاع از اصالت مهدویت وظیفه همه مسلمانان است و این امر میتواند نقش مهمی در جهت تقویت انسجام اسلامی ایفا نماید.
در شرایطی که جهان غرب، تحریف و تضعیف مبانی اعتقادی اسلام را دنبال میکند و تمام توان تبلیغاتی خود از قبیل رسانه، فیلم، ماهواره، بازیهای رایانهای و قلم و بیان را در این مسیر به کار گرفته است ضرورت دارد کشورها و علمای اسلامی ترغیب شوند تا یکپارچه به دفاع از اندیشه مهدویت بپردازند. امروز ضرورت ایجاد انسجام اسلامی برای مقابله با این وضعیت بیش از هر زمان دیگر احساس میشود. بنابراین ضرورت دارد جهان اسلام به خصوص اهل تقریب، و به ویژه شیعیان در جهت تبدیل اندیشه مهدویت به عاملی برای وحدت و همگرایی فعالیت نمایند.
۴) ترویج اعتقاد به مهدویت و وجود یک منجی موعود با ویژگیهایی که شیعه به آن اعتقاد دارد در عرصه سیاست خارجی به ویژه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید از جایگاه وِیژهای برخوردار باشد. کشوری که بهاندیشه مهدویت معتقد بوده و در انتظار یک نظام مبتنی بر عدل و صلح است، نمیتواند نظم ظالمانه فعلی در عرصه بینالملل را بپذیرد. این کشور میبایست مبانی فکری نظام جهانی مبتنی بر بیعدالتی را به چالش کشیده و بر ضرورت استقرار یک نظام عادلانه بینالمللی در جهان اصرار ورزد. لذا استفاده از تریبونهای بین المللی برای افشای نقاط منفی نظم فعلی در جهان و معرفی نظم مبتنی بر عدالت و اخلاق باید کماکان در دستور کار دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد.
هماکنون تئوریهای نویسندگانی از قبیل هانتینگتون، مشوق جنگ و منازعه میان فرهنگها و تمدنهای جهان به ویژه تمدنهای اسلامی و چینی است. جلوگیری از وقوع جنگ بین تمدنها، نیازمند اشاعه تفکر مهدویت اسلامی است چرا که مهدویت با تکیه بر مکتب غنی و کامل اسلام و با آرمان صلح طلبی و عدالتخواهی، آیندهای امیدبخش را به انسانها نوید میدهد.