ویژگی های مسئله مهدویت در اندیشه ی امامیه
پیش از تبیین مسئله مهدویت در اندیشه امامیه اثنی عشریه برای روشن شدن جایگاه بحث مهدویت توجه به یک نکته لازم است:
هدف در این بخش تبیین و تحلیل تمام عقاید و اندیشه امامیه اثنی عشریه درباره مهدویت نیست؛ ولی از آنجا که امروزه به صورت رسمی مراد از شیعه امامیه در نزد فرقه نگاران، شیعیان اثنی عشریه می باشد؛ لذا هدف ما در این مقاله، تبیین مهمترین محورهای مهدویت به صورت تطبیقی میان باور داشت اثنی عشریه و دیگر فرقه های شیعی می باشد. چنانکه با اندک تأمل در جریان مهدویت در منظومه اعتقادی پیروان ائمه اثنی عشر (علیهم السلام) می توان به این مسئله اساسی پی برد که مسئله مهدویت در این فرقه، یک جریان موهوم و پیچیده نیست؛ بلکه در آموزه های پیروان این مذهب، شخصیت مهدی دارای ویژگی های روشن و غیرقابل انکاری است که در مقام تطبیقِ آن ویژگی ها با آنچه دیگر فرقه های شیعی درباره شخصیت مهدی ادعا دارند، کاملا متفاوت است. برای روشن شدن این ادعا، مناسب است مهدویت در منظومه اعتقادی شیعیان اثنی عشری بررسی شود:
نام و نسب مهدی نزد اثنی عشریه
گرچه در اصل وجود مهدی با این ویژگی که روزگاری عدالت را اجرا خواهد نمود، در باورداشت تمام فرق اسلامی اختلاف وجود ندارد؛ اما نسبت به نسب آن حضرت اختلافات فراوان است. به طوری که غیر از اثنی عشریه، بقیه فرق اسلامی به حدی اختلاف دارند که حتی پیروان یک فرقه هم در این زمینه اتفاق کامل ندارند.
در این میان تنها فرقه ای که در نسب آن حضرت اتفاق کامل دارند، شیعیان دوازده امامی است. با این وصف، یکی از امتیازات مهم پیروان ائمه اثنی عشریه (علیهم السلام) در جریان مهدویت، نسبت به دیگران در این است که با توجه به روایات فراوان در منابع این فرقه، مسئله نسب حضرت مهدی یک مسئله معروف و مشهوراست و در آن هیچگونه ابهام وجود ندارد. تمام دانشمندان امامیه آن حضرت را مربوط به شجره طیبه اهل بیت رسالت، فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) و از دودمان علی بن ابی طالب (علیه السلام) و فاطمه زهرا می دانند.
چنانکه در منابع مشهور، آن حضرت چنین معرفی شده است:
محمّد الحجّه بن الحسن بن علیّ الهادی بن محمّد الجواد بن علیّ الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصّادق بن محمّد الباقر ابن علیّ زین العابدین بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب. (۱)
همچنین از ابن عباس نقل شده است که از رسول خدا سوال کردم:
یا رسول الله فکم الائمه بعدک؟ قال: بعدد حواری عیسی و أسباط موسی و نقباء بنی إسرائیل.
قلت: یا رسول الله فکم کانوا؟ قال کانوا اثنی عشر و الأئمه بعدی اثنی عشر؛ أولهم علیّ بن أبی طالب و بعده سبطای الحسن و الحسین فإذا انقضی الحسین فابنه علی فإذا انقضی علی فابنه محمد فإذا انقضی محمد فابنه جعفر فإذا انقضی جعفر فابنه موسی فإذا انقضی موسی فابنه علی فإذا انقضی علی فابنه محمّد فإذا انقضی محمّد فابنه علی فإذا انقضی علی فابنه الحسن فإذا انقضی الحسن فابنه الحجه.
قال ابن عباس قلت: یا رسول الله أسامی لم أسمع بهن قط. قال لی: یا ابن عباس! هم الأئمه بعدی و إن نهروا أمناء معصومون نجباء أخیار، یا ابن عباس! من أتی یوم القیامه عارفا بحقهم أخذت بیده فأدخلته الجنه. یا ابن عباس! من أنکرهم أو رد واحدا منهم فکأنما قد أنکرنی و ردنی و من أنکرنی و ردنی فکأنما أنکرالله و رده. یا ابن عباس! سوف یأخذ الناس یمینا و شمالا فإذا کان کذلک فاتبع علیا و حزبه فإنه مع الحق و الحق معه و لا یفترقان حتی یردا علی الحوض. یا ابن عباس! ولایتهم ولایتی و ولایتی ولایه الله و حربهم حربی و حربی حرب الله و سلمهم سلمی و سلمی سلم الله. ثم قال: یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم و یأبی الله إلا أن یتم نوره و لو کره الکافرون. (۲)
این فرستاده ی خدا! تعداد پیشوایان بعد از شما چند نفرند؟ حضرت فرمود: به تعداد یاران حضرت عیسی و موسی و نقباء بنی اسرائیل. گفتم: ای فرستاده ی خدا تعداد آن ها چند نفر بود؟ حضرت فرمود: تعداد آن ها دوازده نفر بود و ائمه بعد از من نیز دوازده نفر هستند که اول آن ها علی بن ابی طالب و پس از او دو فرزندش امام حسن و امام حسین و پس از امام حسین فرزندش علی و پس از او فرزندش محمّد و پس از او فرزندش جعفر و پس از او فرزندش موسی و پس از او فرزندش علی و پس از او فرزندش محمّد و پس از او فرزندش علی و پس از او فرزندش حسن و پس از او فرزندش حجت. ابن عباس گفت: یا رسول الله نام هایی را ذکر کردید که هرگز نشنیده بودم. حضرت فرمود: ابن عباس آن ها افراد مورد اطمینان و معصوم و پاکان برگزیده شده هستند. ای فرزند عباس! هر کس در روز قیامت با معرفت نسبت به آنان وارد شود، دست او را گرفته، وارد بهشت می نمایم. هر کس آنان را منکر شود، من را منکر شده و کسی که من را منکر شود، گویا خدا را منکر شده است. ای فرزند عباس! به زودی مردم با همدیگر به اختلاف افتند. در این صورت از علی و طرفدارانش جدا نشوید که آن ها با حق و حق با آنها است. ولایت آن ها ولایت من و ولایت من و ولایت خدا و جنگ با آن ها جنگ با من و جنگ با من جنگ با خدا و سازش با آن ها سازش با من و سازش با من سازش با خدا است. پس از آن فرمود: آنان می خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش نمایند ولی خدا می خواهد نور خود را به کمال رساند گرچه کافران را خوشایند نباشد.
در این دو حدیث، همه دوازده امام مورد اعتقاد شیعه نام برده شده و امام دوازدهم از فرزندان امام عسکری (علیه السلام) معرفی شده است. پس بر اساس همین روایات است که متکلمین و دیگر دانشمندان امامیه بدون هیچگونه اختلافی آن حضرت را با همین مشخصات معرفی نموده اند.
چنانکه در برخی منابع کلامی شیعه آمده است: واجب است هر فرد اعتقاد داشته باشد بر اینکه بعد از امیرالمؤمنین فرزندش حسن و بعد از او برادرش حسین و بعد از او نه نفر از فرزندان امام حسین (علیه) السلام که آخرین آنها الخلف الصّالح المهدیّ محمّد بن الحسن، صاحب الزّمان، امام و پیشوای برحق است.(۳)
ابن میثم بحرانی پس از ذکر نام دوازده امام مورد اعتقاد شیعه، آخرین امام را از طریق نص متواتر، فرزند امام عسکری علیه السلام ذکر نموده است. (۴) بنابراین، دانشمندان امامیه در نام خود آن حضرت و پدر بزرگوارش نیز اختلاف ندارند.
کنیه و لقب مهدی نزد اثنی عشریه
دانشمندان امامیه اتفاق دارند کنیه آن حضرت ابوالقاسم است. ولی سبط ابن جوزی از دانشمندان اهل سنت علاوه بر ابوالقاسم، ابوعبدالله را نیز به عنوان کنیه آن حضرت ذکر نموده است. (۵) القاب شریف آن حضرت، لقب هایی چون حجّه، مهدی، خلف الصالح، قائم المنتظر و صاحب الزمان ذکر شده است. (۶)
مادر حضرت مهدی
مادر گرامی حضرت مهدی(عج) از آن بانوان شایسته است که توانست لیاقت حضور در بیت ولایت را به دست آورد و نیز این افتخار را داشت که سه اما معصوم (امام هادی (علیه السلام)، امام عسکری (علیه السلام) و امام مهدی.) را درک نماید. (۷) خداوند، افتخار مادر بودن برای آخرین ذخیره خودش حضرت بقیه الله (عج) را نصیب آن بانوی بزرگوار نمود.
برای مادر امام زمان(عج) چندین نام از قبیل نرجس، ملیکه، صیقل، سوسن، حکیمه و ریحانه ذکر شده است. (۸) گویا هر کدام در مناسبت و موقعیت خاص بر آن بانو گذاشته شده است.
علامه مجلسی می نگارد: وقتی نور حضرت ولی عصر(عج) در رحم این بانوی با عظمت قرار گرفت، نور و جلای خاصی او را فراگرفت. از این رو او را صیقل که به معنای جلا است نامیدند. (۹)
عمادالدین طبری در این زمینه می نگارد: مادر امام زمان. دختر یشوعا پسر قیصر پادشاه روم است که پدرش او را ملیکه نام نهاده بود. (۱۰)
شیخ عباس قمی می نویسد: نام اصلی مادر امام عصر، ملیکه دختر یشوعا پسر قیصر روم است. مادر ملیکه از نسل حواریون (یاران خاص) حضرت عیسی بود. هنگامی که به دست سپاه اسلام اسیر شد؛ نام خود را نرجس گذاشت تا سر پرستش او را نشناسد. (۱۱)
از روایت بشر بن سلیمان که روایت مشهور است نیز به دست می آید که نام اصلی مادر امام زمان (عج) ملیکه است و بعد از راهیابی به خانه امام عسکری (علیه السلام) به نرجس معروف شد. (۱۲) لقب سیده، توسط خانواده امام عسکری (علیه السلام) برای آن بانو انتخاب شد و اوصافی چون راضیه، مرضیه، صدیقه، تقیه، نقیه و زاکیه در زیارت نامه برای آن بانو ذکر شده است. (۱۳)
بنابه روایتی، هنگامی که آن بانو به امر امام هادی (علیه السلام)، توسط بشر بن سلیمان خریداری گردید و به خانه امام هادی (علیه السلام) پا گذاشت، آن حضرت به عروس خود خوش آمد گفت و به او فرمود: تو را به فرزندی بشارت می دهم که مالک شرق و غرب جهان خواهد شد و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد. (۱۴)
سرانجام اینکه مادر با فضیلت امام عصر در میان خاندان پیامبر و شیعیان آنها چنان معروف و باعظمت است که برای ایشان زیارت نامه مخصوصه ذکر شده است. این مسئله نشان دهنده نهایت عظمت اوست. چون در میان مادران معصومین (علیهم السلام) تنها حضرت زهرا (علیها السلام) که معصوم است وفاطمه بنت اسد (مادر نخستین امام) و نرجس (مادر آخرین امام) دارای زیارت نامه اند. (۱۵)
بنابراین مهدی موعود در اندیشه شیعیان اثنی عشری از جهت نام و نسبت چنان معروف و مشهور است که هیچگونه ابهامی ندارد و این با مهدی و قائمی که در اندیشه فرقه های دیگر که نگارش یافت، همخوانی ندارد.
ویژگی و زمان ولادت امام عصر نزد اثنی عشریه
در تبیین و جریان شناختی ولادت حضرت مهدی(عج) این مسئله را نمی توان نادیده گرفت که باتوجه به بشارت های فراوان از جانب پیامبر، نسبت به وجود مهدی، تمام فرقه های اسلامی به وجود شخصیتی نجات بخش از خاندان پیامبر معتقد بودند و در انتظار روز رهایی به سر می بردند؛ ولی با این وصف نسبت به جریان ولادت مهدی باورداشت هایی متفاوت در میان فرقه های اسلامی وجود دارد. بسیاری ولادت حضرت را باور نداشته و درانتظار ستاره معدوم نشسته اند و در این میان تنها پیروان مکتب امامت اعتقاد راسخ دارند که مهدی موعود ما موجود است. (۱۶)
در حقیقت از ویژگی مهم این گروه این است که آنان به تبع از آموزه های پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام) معتقدند که جانشیان پیامبر، منحصر به دوازده نفرند و نسبت به جریان مهدویت و ظهور منجی بشارت هایی را از تمام ائمه معصوم (علیهم السلام) دریافت نموده اند که هر یک به ظهور امام قائم بشارت داده بودند و در این بشارت ها وجود مقدس منجی نیز معین شده که او نهمین فرزند امام حسین و دوازدهمین امام معصوم و فرزند امام عسکری (علیه السلام) است.(۱۷)
چنانچه شیخ مفید در این زمینه می نگارد:
وَ کَانَ الخَبَرُ بِغَیبَتِهِ ثَابِتَاً قَبلَ وُجُودِهِ وَ بِدَولَتِهِ مُستَفیضاً قَبلَ غَیبَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ السَّیفِ مِن أَئِمَّهِ الهُدَی وَ القَائِمُ بِالحَق. (۱۸)
پیش از اینکه ایشان به دنیا بیاید، خبر غیبتش داده شده بود و پیش از آغاز غیبتش، نوید دولت او داده شده بود. او صاحب شمشیر پیشوایان هدایت و قیام کننده به حق است.
چنانچه شواهد تاریخی نشان می دهد شدت و خشونت در رفتار خلفای جور بنی العباس از روزگار امام دهم با امامان شیعه رو به افزایش نهاد و آنها درصدد این بودند که به هر طریق ممکن از به وجود آمدن مهدی موعود جلوگیری نمایند و با توجه به این عقیده شیعیان که امام مهدی(عج) فرزند امام یازدهم و آخرین فرد از امامان و برهم زننده ستم کاران می باشد، طبیعی است که خلفا بیشترین فشار را روی امام عسکری (علیه السلام) وارد نمایند. چنانچه طبق گزارش ها دوران امامت آن حضرت مصادف بود با خلافت سه نفر (معتز، مهتدی و معتمد) از ستم پیشگان بنی العباس. (۱۹) لذا آن حضرت با سخت گیری و آزار بی حدّ و حصر حاکمان عبّاسی همراه شد. (۲۰) در حقیقت همین تلاش های خصمانه بنی العباس در ضدیت با مهدویت گرایی در شیعه سبب شد که طبق صلاحدید امام عسکری (علیه السلام) جریان ولادت حضرت مهدی(عج) حتی برای بسیاری از شیعیان مخفی بماند. (۲۱)
طبق برخی روایات بنا به دستور امام عسکری (علیه السلام) حتی ذکر نام مهدی در آن دوران ممنوع بود و امام عسکری (علیه السلام) تأکید داشت که تنها با عنوان الحجه من آل محمد از ایشان نام برند. (۲۲)
یکی از برنامه های مهم امام عسکری (علیه السلام) این بود که در عین حال که ولادت امام مهدی (عج) از نظر حکومت و درباریان مخفی بماند، به هر نحو ممکن تلاش داشت که مردم را نسبت به ولادت فرزندش مهدی آگاهی بدهد و شیعیان را برای پذیرش امامت حضرت مهدی(عج) و نیز با مسئله تحمل غیبت آن حضرت، آماده نماید. (۲۳)
از این رو یکی از اقدامات روشنگرانه آن حضرت در این زمینه این بود که بعضی افراد مورد اطمینان را از وجود فرزندش مهدی آگاه می نمود و مسئله جانشینی و امامت او را در میان می گذاشت.
چنانچه شیخ مفید در کتاب ارشاد، یک فصل جداگانه را با عنوانِ فصل فی ذکر أسماء من رأی المهدی (علیه السلام) و أخبارهم، اختصاص داده است و در ادامه آن، ده روایت از جمله روایت معروف حکیمه، عمه امام عسکری (علیه السلام) را مبنی بر ولادت و دیدار افراد با آن حضرت، نقل نموده است. (۲۴)
اربلی نیز در کشف الغمه بابی را تحت عنوان کسانی که مهدی را دیده اند، اختصاص داده و چندین روایت در این زمینه نقل نموده است. (۲۵)
در روایت مشهوری از محمد بن عثمان عمری نقل شده است که ما حدود چهل نفر در منزل امام عسکری (علیه السلام) بودیم. آن حضرت فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: او امام شما بعد از من است. بر شما باد که از او اطاعت نموده و بعد از من گرفتار اختلاف نگردید و بدانید که شما دیگر او را نخواهید دید. (۲۶) لذا فاضل مقداد دیدار او را اینگونه تصریح نموده است:
أمّا وجوده؛ فقد شاهده جماعه کثیره فی زمان أبیه علیه السّلام. (۲۷)
گروه زیادی وجود مبارک آن حضرت را در زمان پدرش مشاهده نموده بودند.
هم چنین در برخی منابع روایات فراوان مبنی بر اینکه کسانی در خانه امام عسکری و در دوره حیات آن حضرت، فرزندش امام مهدی(عج) را ملاقات نموده، نقل شده است. (۲۸)
سرانجام اینکه با تدبیر خردمندانه امام عسکری (علیه السلام)، گرچه مسئله ولادت مهدی از دید خلفا جور و اطرافیانش و نیز بسیاری از شیعیان مخفی بود، اما از جانب دیگر امام برای نجات مردم از تحیر در امر امامت، اقدام و تدبیر دیگری داشت و آن اینکه با یک مدیریت سنجیده، جریان ولادت فرزندش و نیز امامت آن حضرت را با افراد مورد اطمینان در میان گذاشت. در اثر همین تدبیر خردمندانه امام، شیعیان اثنی عشری در امر ولادت و امامت مهدی موعود از سردرگمی نجات پیدا کردند.
از جهت تاریخی پیروان مکتب امامت، بدون تردید و ابهام، جریان تولد امام زمان (عج) را در زمان حیات پدرش امام عسکری (علیه السلام) نقل نموده اند و در باب ولادت آن حضرت مشهور این است که در نیمه شعبان سال ۲۵۵ دیده به جهان گشوده است. (۲۹) در برخی منابع پس از تبیین جریان امامت در منظومه اعتقادی شیعیان اثنی عشری درباره امام دوازدهم آمده است.
و مولده علیه السّلام لیله النصف من شعبان سنه خمس و خمسین و مائتین. (۳۰)
ولادت آن حضرت در شب نیمه شعبان ۲۵۵ است.
در کتاب احقاق الحق در این زمینه آمده است:
ولادته یوم الجمعه منتصف شعبان سنه خمس و خمسین و مأتین. (۳۱)
ولادت ایشان در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ است.
در برابر قول مذکور که نزد بزرگان شیعه مشهور است، اقوال دیگری نیز گفته شده است (۳۲) که ما به جهت قابل اعتنا نبودن آن اقوال از نگارش آنها خودداری و بر این امر تأکید می کنیم که جریان ولادت آن حضرت در نیمه شعبان سال ۲۵۵ از طرف محدثان و مورخان امامیه و نیز بسیاری از اهل سنت، یک جریان معروف و پذیرفته شده است که این، یک امتیاز برای شیعه نسبت به جریان مهدویت است. چون طبق این اندیشه، مهدویت در نزد تشیع مانند مهدویت در دیگر فرقه های اسلامی دارای ابهام نیست تا سر از مهدویت موهوم درآورد.
پینوشتها:
۱. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۱۳، ص ۹۰.
۲. کفایه الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر،ص ۱۷.
۳. الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص ۹۵؛ کشف المراد، ص ۲۳۹.
۴. النجاه فی القیامه، ص ۱۶۷.
۵. تذکره الخواص، ص ۳۲۵.
۶. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۱۳؛ ص ۹۱؛ الباب الحادی عشر مع شرحیه، ص ۲۰۱.
۷. محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۱۲.
۸. الغیبه، ص ۲۶۴؛ ابن صباغ، فصل المهمه، ص ۲۹۲.
۹. بحارالانوار، ج۵۱،ص ۱۵.
۱۰. تحفه الابرار فی مناقب الائمه الابرار، ص ۱۷۹.
۱۱. انوار البهیه، ص ۵۱.
۱۲. کمال الدین، ج۲، ص ۹۴.
۱۳. مفاتیح الجنان.
۱۴. روضه الواعظین، ص ۲۵۲؛ دلائل الامامه، ص ۲۶۳.
۱۵. سید بن طاووس، مصباح الزائر، ص ۴۱۳؛ شهید اول، المزار، ص ۲۴۴.
۱۶. جوادی آملی، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۶۵.
۱۷. کفایه الاثر، ص ۲۶۰، الکافی، ج۱، ص ۲۷۹.
۱۸. الارشاد، ج۲، ص ۳۴۰.
۱۹. مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص ۴۵۵.
۲۰. بحارالانوار، ج۵، ص ۱۱۳.
۲۱. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۴۵.
۲۲. کشف الغمه، ج۲، ص ۳۴۵.
۲۳. مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص ۲۸۱.
۲۴. الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص ۳۵۱.
۲۵. کشف الغمه، ج۲، ص ۴۵۰.
۲۶. إعلم الوری بأعلام الهدی، ص ۴۴۲؛ اثبات الهداه، ج۵، ص ۱۰۱؛ احقاق الحق، ج۱۹، ص ۶۴۱.
۲۷. الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص ۹۹.
۲۸. الاضواء علی عقائد الشیعه الامامیه، ص ۲۲۴.
۲۹. مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۳۹؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص ۵۱۴.
۳۰. ابهی المراد، ج۲، ص ۵۷۷.
منبع مقاله: مظفری ورسی،
۳۱. احقاق الحق وازهاق الباطل، ج ۱۳، ص ۹۰.
۳۲. اثبات الوصیه مسعودی، ص ۲۳۱؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۳۷.