ریشه های رواج تمسخر در بین منتظران
استهزاء در ظاهر یک گناه ولی در باطن چند گناه است، در مسخره کردن، گناهان تحقیر، خوار کردن، کشف معیوب، اختلاف افکنی، غیبت، کینه، فتنه، تحریک، انتقام و طعنه به دیگران نهفته است.
برای آنکه انتظار ما به درجه برترین اعمال برسد، نیازی نیست که حتماً کارهای سخت و طاقت فرسا یا خرق عادت انجام دهیم بلکه می توان با تلاش برای پرهیز از گناهان ریز و درشت و نهادینه کردن فضایل اخلاقی در سبک زندگی، این رنگ را به انتظار زد.
ازجمله رذایل اخلاقی که آیات و روایات آن را نهی کرده اند و پرهیز از آن به برخورداری از سبک زندگی منتظرانه کمک می کند «تمسخر و استهزاء» است.
خدای متعال در آیه ۱۱ سوره مبارکه حجرات می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى زنان [دیگر] را [ریشخند کنند] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند».
استهزاء در ظاهر یک گناه ولی در باطن چند گناه است، در مسخره کردن، گناهان تحقیر، خوار کردن، کشف معیوب، اختلاف افکنی، غیبت، کینه، فتنه، تحریک، انتقام و طعنه به دیگران نهفته است.
ریشه های تمسخر
۱-گاهی مسخره کردن برخاسته از ثروت است، که قرآن می فرماید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ؛ واى بر هر بدگوى عیبجویى (۱) که مالى گرد آورد و برشمردش»(همزه، ۱ و ۲)
۲-گاهی ریشه استهزاء، علم و مدرک تحصیلی است که قرآن می فرماید: «فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ؛ و چون پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند به آن چیز [مختصرى] از دانش که نزدشان بود خرسند شدند و [سرانجام] آنچه به ریشخند مى گرفتند آنان را فروگرفت»(غافر، ۸۳)
۳-گاهی ریشه استهزاء، توانایی جسمی است. کفار می گفتند: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّهً؛ کیست که قدرت و توانایی او از ما بیشتر باشد».
۴- گاهی انگیزه مسخره دیگران، عناوین و القاب دهان پرکن اجتماعی است. کفار فقرایی را که همراه انبیاء بودند، تحقیر می کردند و می گفتند: «وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا؛ ما پیروان تو را جز افراد اراذل نمی بینیم».
۵-گاهی به بهانه تفریح و سرگرمی، دیگران به تمسخر گرفته می شوند.
۶-گاهی به طمع مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از دیگران می شود. گروهی از پیامبر اکرم(ص) درباره زکات عیبجویی می کردند، قرآن می فرماید: «وَمِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ؛ و برخى از آنان در [تقسیم] صدقات بر تو خرده مى گیرند پس اگر از آن [اموال] به ایشان داده شود خشنود مى گردند و اگر از آن به ایشان داده نشود بناگاه به خشم مى آیند»(توبه، ۵۸) ریشه این انتقاد طمع است، اگر از همان زکات به خود آنان بدهی راضی می شوند؛ ولی اگر ندهی همچنان عصبانی شده و عیبجویی می کنند.
۷-گاهی ریشه مسخره، جهل و نادانی است. هنگامی که حضرت موسی(ع) دستور کشتن گاو را داد، بنی اسرائیل گفتند: آیا ما را مسخره می کنی؟ موسی(ع) گفت: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ به خدا پناه می برم که از جاهلان باشم»(بقره، ۶۷) . یعنی مسخره برخاسته از جهل است و من جاهل نیستم.
یکی از کارهای مبارک رسول خدا(ص) تغییر نام افراد و مناطقی بود که دارای نام زشت بودند. زیرا نام بد، وسیله ای برای تمسخر و تحقیر است.
عقیل، برادر امیرالمومنین علی(ع) بر معاویه وارد شد، معاویه برای تحقیر او گفت: درود بر کسی که عمویش ابولهب لعنت شده خداوند است و سپس خواند: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ» عقیل فوری پاسخ داد: و درود بر کسی که عمه او چنین است و خواند: «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ» (زن ابولهب، دخترعمه معاویه بود).