ریشهیابی معضل اعتیاد افراد زیر ۱۶ سال به مصرف “گل”
“اعتیاد”، “طلاق”، “خشونت اجتماعی”، “بزهکاری” و دهها هنجارشکنی دیگر، تنها گوشهای از آسیبهای اجتماعی محسوب میشوند که نتایج آن در بلند مدت آسیبهای دوچندانی را به جامعه تحمیل میکند و با فراگیری در لایههای دیگر اجتماع، پایههای جامعه را به لرزه در خواهد آورد.
جوانان و نوجوانان، سرمایههای اصلی هر جامعهای بهشمار میروند که آیندهساز کشور بوده و از این رو، روند زندگی و نوع نگرش آنها اهمتی دوچندان مییابد. امروزه بنا به دلایل متعددی از جمله “تهاجم فرهنگی”، “تمایل به مصرفگرایی” و “ظهور ابزار نوین ارتباطی” در کشور؛ شاهد افزایش چشمگیر انواع آسیبهای اجتماعی و مشکلات گستردهای در زوایای مختلف زندگی قشر جوان هستیم. موضوعی که با سرعت گرفتن در فراگیری، بسیاری از روانشناسان اجتماعی و جامعهشناسان را به نگرانیهای بسیاری همراه کرده است.
“اعتیاد”، “طلاق”، “خشونت اجتماعی”، “بزهکاری” و دهها هنجارشکنی دیگر، تنها گوشهای از آسیبهای اجتماعی محسوب میشوند که نتایج آن در بلند مدت آسیبهای دوچندانی را به جامعه تحمیل میکند و با فراگیری در لایههای دیگر اجتماع، پایههای جامعه را به لرزه در خواهد آورد.
بهترین جا برای ترک اعتیاد، کمپهای ترک اعتیاد است که از سوی معتادانی که مواد را ترک کردهاند راهاندازی شده است.
“مصطفی اقلیما” (پدر مددکاری اجتماعی ایران) با اشاره به روند فزایندهی انواع آسیبهای اجتماعی در ایران، اعتیاد به مواد مخدر جدید را یکی از مخاطرهآمیزترین عوامل بروز معضلات اجتماعی عنوان کرد و گفت: در سالهای اخیر، آمارهای فاجعهباری از گرایش افراد به مواد مخدر داشتهایم که در میان آنها، گرایش افراد زیر ۱۶ سال به ماده مخدر “گُل” جای تامل دارد. بسیاری از افراد جامعهی ما، تصور میکنند که گل و دیگر مواد توهمزای جدید، اعتیادآور نبوده و بدن انسان را محتاج نمیکند.
اعتماد بیمنطق
دکتر اقلیما دلایل مختلفی را در حوزههای متفاوت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، دخیل بر گرایش افراد به مواد مخدر میداند، اما مهمترین آنها را عدم وجود سرگرمی و تفریحات سالم بر شمرده و معتقد است که اشتغال والدین بهعلت مشکلات اقتصادی باعث کاهش مراودات و تعامل بین این دو قشر شود، از این رو فرزندان کمتر میتوانند مشکلات، دغدغهها، احساسات و عواطف خود را به پدر و مادر خود بازگو کنند و این روند، آنها از بدنهی خانواده دور و به سمت دوستان و همسن و سالانشان نزدیکتر کرده است و این پاشنه آشیل جوانان و نوجوانان بهشمار میرود چرا که اعتماد به دوستان در اولویت نسبت به خانواده و پدر و مادر قرار میگیرد و همین اعتماد بیمنطق جرات “نه” گفتن را از افراد سلب میکند.
در واقع بیاعتمادی اجتماعی نقش بسزایی در فردگرایی و دوری از جمعهای خانوادگی است. بر اساس پژوهشی میدانی که اخیرا صورت گرفت، ۷۵ درصد از جوانان نسبت به والدین خود بیاعتماد بوده و دوستان خود را جایگزین آنها قرار داده دهند.
از سوی دیگر “تورم”، “بیکاری” و”فقر” مشکلات و تنشهای فراوانی را در خانواده ایجاد کرده است که همین موضوع، باعث سلب آرامش از خانه و خانواده شده و فرزندان را از این “کانون امن” فراری میکند. فشارها و اختلافات والدین به موازات عدم درک پدر و مادر از خواستههای روحی-روانی فرزندان، بسترساز گرایش جوانان و نوجوانان به انواع مواد مخدر توهمزا برای کسب آرامش واهی شده است.
باید بدانیم که در کشوری که سالانه چند میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی دارد، ولی در برابر آن تنها چند صد نفر استخدام میشود، بیکاری بیداد میکند. از طرف دیگر، اکثر کارخانهها و کارگاهها نیز دچار ورشکستگی و تعطیلی اجباری شدهاند و این موضوع در افزایش افراد بیکار نقش بسزایی دارد و خود، زمینهساز گرایش افراد به مواد مخدر است.
به زعم این کارشناس اجتماعی، گرایش به انواع مواد مخدر، ریشه در مسائل و مشکلات اقتصادی دارد و تا زمانی که این مشکلات مرتفع نشده و یا به حداقل نرسد، نمیتوان امیدی به کاهش آمار اعتیاد در جامعه داشت.
ماده مخدر گل، بیخطر است!
این مددکار اجتماعی، معتقد است که “گل” یکی از ارزانترین و سهلالوصولترین مواد مخدر امروزی است و بسیار از مردم آن را کمخطر میدانند، در حالی که این ماده مخدر جزو خطرناکترین مواد مخدر در سراسر جهان بوده بیشترین آسیبها به سلولهای مغزی وارد میکند و ترک آن زمانبر و دارای دشواریهای مختص به خود است.
متاسفانه امروزه خانوادهها بیش از آن که به فکر پیشگیری از اعتیاد فرزندان خود باشند، پس از اعتیاد سعی بر ترک دادن دارند و از آنجایی که اطلاعرسانیهای عمومی در این حوزه بسیار پایین است، اغلب فرزندان خود را به مراکز درمانی گرانقیمت و یا توصیه شده میبرند که بعضا بسیاری از این مراکز فاقد صلاحیت درمانی هستند چرا که برای دور کردن افراد از مواد مخدر، اقدام به تزریق گونههای دیگری از مواد و یا دوز پایین آن میکنند و همین روند نامطلوب، باعث ترک موقتی و جلوگیری از ریشهکن شدن اعتیاد از بدن فرد و گرایش مجدد به این مواد در برهههای خاص و مشکلدار زندگی میشود. بر اساس آماری که از این مراکز گرفته شده است، تنها ۲ درصد افراد مراجعهکننده، بهطور کامل درمان شده و تاکنون به سمت موارد مخدر نرفتهاند.
به نظر بنده، بهترین جا برای ترک اعتیاد، کمپهای ترک اعتیاد است که از سوی معتادانی که مواد را ترک کردهاند راهاندازی شده است. آنها در این جمعها مواد مخدر را ترک میکنند و پس از آن اغلب، به کارآفرینی میپردازند و بهصورت منظم در زمانهای مقرر گرد هم میآیند و از احساسات و مشکلات خود میگویند و یکدیگر را راهنمایی میکنند. در واقع این قبیل محیطها نه به الزام، که افراد را از سر خواستهی قلبی به ترک مواد سوق میدهد و از آنجایی که کمپها، شبیه به کانون خانوداه هستند، اعتماد جمعی را جلب و ابزار بازدارندهای برای مصرف مجدد مواد مخدر به حساب میآیند.
اگر مسئولین بهجای شعار، به وعدههای خود در راستای رفع مشکلات و موانع اقتصادی و فراگیر کردن امید اجتماعی بپردازند، میتوانیم به آیندهای روشن امیدوار باشیم
در این میان، برخی انگشت اتهام را تنها بهسوی مسئولین دراز میکنند و علت اصلی گسترش اعتیاد در جامعه را عدم نظارت مسئولین مربوطه میدانند در حالی که امروزه نظارت بر فضای عمومی (پارکها) و مدارس کافی نیست چرا که بیشتر مواد مخدر جدید در خانهها درست میشوند. بهطور مثال؛ بسیاری در گلدان و یا باغچهی منازل خود به کاشت و برداشت ماده مخدر گل (برگ گیاه شاهدانه) میپردازند که هم، هزینهی کمتری دارد و هم خطر افشای آن بسیار کم است.
ریشهیابی معضل اعتیاد
دکتر اقلیما علت افزایش سطح انواع آسیبهای اجتماعی را در اگر در برنامهریزی غیرتخصصی و نامطلوب دستگاههای دولتی دانسته و میگوید: اگر در جامعه آدمهای شایسته در موقعیت اجتماعی درست خود قرار گیرند، هرگز ما شاهد این حجم از آسیبها و معضلات اجتماعی نخواهیم بود چرا که هر کجا “عدالت اجتماعی”، “رفاه اجتماعی” و “توزیع موقعیتها” بهدرستی اِعمال شود، رضایت فردی و جمعی حاصل از شایستهسالاری حاکم شده و افراد را از آسیبها دور میکند. اینکه فردی در جامعه معتاد میشوند، بهدلیل شرایطی است که ما بهوجود آوردهایم، شرایطی که حاصل کمکاریها در حوزه آموزشی، اشتغالزایی و عدالت اجتماعی است.
اگر مسئولین بهجای شعار، به وعدههای خود در راستای رفع مشکلات و موانع اقتصادی و فراگیر کردن امید اجتماعی بپردازند، میتوانیم به آیندهای روشن امیدوار باشیم و در غیر اینصورت، باید در انتظار جامعهای آسیبزا و آسیبپذیر باشیم که از امنیت و ثبات بهدور است و خانواده نقش چندانی در آن ندارد.