همراه شدن فرشتگان بدر با یاران منجی موعود
فرشتگان بدر در سپاه حق
حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: هنگامی که جاه طلبان بمیرند، زمامداران منحرف شوند، و دل ها به افراط و تفریط بگرایند، آنها که با حق در افتند، نابود می شوند و فقط مۆمنان باقی می مانند که تعدادشان در حدود سیصد و کمی بیشتر است، که همراه آنها گروهی جهاد می کنند، که در جنگ بدر همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله) جنگیدند و کشته نشدند و به اجل طبیعی نیز از بین نرفتند.
منظور امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) از این گروه، فرشتگانی است که در جنگ بدر از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) حمایت کردند و در دولت حق از سپاه حق، حمایت خواهند نمود. (۱)
پا در رکابانِ صاحب شمشیر
اولین مأموریت یاران حضرت، جنگی تمام عیار با مستکبران عالم است، که در آغاز انقلاب بزرگ حضرت، در رأس همه کارها قرار دارد. یاران خاص حضرت مهدی (عجل الله فرجه) در این جنگ سربازانی شجاع و فداکار در رکاب امام زمان(عجل الله فرجه) و گوش به فرمان آن حضرت هستند.
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: قائم آل محمد (علیه السلام) شباهت هایی با پنج تن از پیامبران دارد … اما شباهت او به جد خود (پیامبر صلی الله علیه و آله) قیام با شمشیر است و کشتن دشمنان خدا و پیامبر، و نیز جباران و سرکشان، او با (نیروی) شمشیر و (نیروی) ترس، (که در دل جباران انداخته می شود) مدد می گیرد. (۲)
در این روایت به دو شباهت اصلی حضرت مهدی(عجل الله فرجه) با جد بزرگوارش اشاره شده، که یکی از آنها، قیام با شمشیر و دیگری، پشتیبانی خدا از او به وسیله ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان است.
هنگام ظهور، خداوند متعال چنان ترس و وحشتی در دل دشمنان آن امام می اندازد، که عقل آنان را مختل می کند و آنان را از تصمیم گیری درست و به موقع در مقابل سپاه حضرت مهدی (عجل الله فرجه) باز می دارد. تا جایی که به هر عملی دست می زنند به ضررشان تمام می شود
روایات فراوانی وجود دارد که قیام حضرت(عجل الله فرجه) را با شمشیر، صراحتاً بیان می کند. و در آن روایات حضرت مهدی(عجل الله فرجه) را «قائم بالسیف» یا «صاحب السیف» نامیده اند. مانند روایتی از امام صادق(علیه السلام) که در جواب فردی که در مورد حضرت مهدی(عجل الله فرجه) از ایشان سۆال پرسیده بود، فرمودند:
همه ما یکی پس از دیگری، برپا دارنده امر خداییم، تا اینکه صاحب شمشیر ظهور کند. پس آن گاه که صاحب شمشیر ظهور کند، شیوه ای غیر از آنچه پیش از آن بوده است، در پیش می گیرد. (۳)
وحشت در دل دشمنان حق
روایات فراوان دیگری در باب پشتیبانی خداوند از حضرت(عجل الله فرجه) به وسیله ایجاد رعب و وحشت، نیز وجود دارد و این ویژگی یکی از ویژگی های قیام حضرت مهدی(عجل الله فرجه) می باشد که مانند ویژگی انقلاب پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می باشد.
در آیات متعددی از قرآن کریم، به این مسئله اشاره شده است که خداوند با ایجاد ترس و وحشت در دل کافران و مشرکان، به یاری پیامبر اسلام و سپاه او برخاسته و آنها را بر دشمنانشان غالب ساخته است. مانند آیه ۱۲ سوره انفال که می فرماید:
«(به یاد آور) آن هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد، من با شمایم. مۆمنان را ثابت قدم بدارید که همانا من در دل کافران ترس خواهم افکند.»
مردمی برتر از مردم هر زمان
امام سجاد(علیه السلام) درباره منتظران و یاران حضرت مهدی(عجل الله فرجه) به یکی از دوستانش به نام ابوخالد(رحمه الله علیه) چنین فرمود:
مردمی که در زمان غیبت امام زمان(عجل الله فرجه) به سر می برند و معتقد به امامت و رهبری آن حضرت بوده و منتظر ظهور و قیامش هستند، از مردم هر زمانی برترند؛ چرا که خداوند آنها را آن چنان از عقل و فهم و شناخت برخوردار کرده که غیبت امام زمان(عجل الله فرجه) برای آنان همچون ظهور آن حضرت است. خداوند آنها را در این زمان همچون مجاهداتی قرار داده که با شمشیر در پیشاپیش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با دشمن می جنگیدند، در حقیقت مردان خالص و شیعیان راستین ما چنین افرادی هستند که در آشکار و پنهان به سوی خدا دعوت کنند. (۴)
اولین مأموریت یاران حضرت، جنگی تمام عیار با مستکبران عالم است، که در آغاز انقلاب بزرگ حضرت، در رأس همه کارها قرار دارد. یاران خاص حضرت مهدی(عجل الله فرجه) در این جنگ سربازانی شجاع و فداکار در رکاب امام زمان(عجل الله فرجه) و گوش به فرمان آن حضرت هستند
وقتی دشمن به دست و پا می افتد
با توجه به مطالب فوق می توان نتیجه گرفت که هنگام ظهور، خداوند متعال چنان ترس و وحشتی در دل دشمنان آن امام می اندازد، که عقل آنان را مختل می کند و آنان را از تصمیم گیری درست و به موقع در مقابل سپاه حضرت مهدی(عجل الله فرجه) باز می دارد. تا جایی که به هر عملی دست می زنند به ضررشان تمام می شود.
«اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه و صدق النیه»
پی نوشت:
۱. غیبت نعمانی، صفحه ۱۰۳.
۲. کمال الدین و تمام النعمه، جلد۱، صفحه۳۲۷.
۳. بحارالأنوار، جلد۲۳، صفحه۱۸۹.
۴. کمال الدین، صفحه۳۲۰.