فرهنگ مهدویت و انتظار چیست؟

انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو و کسانی که آشنایی کمتری با امام عصر، حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) دارند، کار بسیار سخت و در عین حال، باظرافتی است و کمترین کج­سلیقگی در آن، باعث وازدگی از این فرهنگ خواهد شد. زیرا فرهنگ مهدویت، فرهنگ ارزش ­ها و همان فرهنگ دین است و همان­طور که انتقال ارزش­ های دینی بدون ظرافت­ های خاص خود، ممکن نیست، انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو و تربیت آنها به عنوان نو منتظران ظهور حضرت (علیه السلام) نیز، بدون شیوه‏ های خاص خود ممکن نخواهد بود.

#فرهنگ#مهدویت#انتظار

اولین هدف

سعادتمند شدن فرزندانمان در آخرت است. زیرا سعادت اخروی نسل نو، با اعتقاد به امامت امامی که الآن در غیبت بوده و دسترسی به او برای ما ممکن نیست، گره خورده است.

دومین هدف

تربیت زمینه ­سازان ظهور است.  بدون تردید ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مرهون زمینه ­سازی و آمادگی عمومی مردم جهت پذیرش امر ظهور است. مردمِ معقتد به امام زمان (علیه السلام)، باید زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم کنند و این امر، به شناساندن وضعیت مطلوب و ایده ­آل، به جهانیان ممکن خواهد بود. زیرا اگر جامعۀ بشری وضعیت مطلوب و حیات برتری را که در جامعۀ مهدوی به مردم وعده داده شده است، بشناسند، زودتر از مکاتب دیگر مأیوس شده و مشتاق تحقّق جامعۀ آرمانی مهدوی می‏شوند.

سومین هدف

یکی از اصلی ‏ترین اهداف انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو، شناساندن کاستی‏ های وضعیت موجود به آنها و جلوگیری از رضایت به حال کنونی جامعه است.

نسل نو بعد از شناخت کاستی ‏های وضعیت موجود، تلاش می‏کند تا وضعیت ایده­ آل بشری را برای جهانیان تبیین نماید و تبیین وضعیت ایده­ آل برای جهانیان باعث پیدایش شوق و رغبت در آنها نسبت به تحقّق چنین وضعیت خواهد شد و پیدایش این اشتیاق جهانی، یکی از مقدّمات ظهور صاحب الزّمان، مهدی موعود (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.

در غیر این صورت امام مهدی (علیه السلام) می ‏بایست بیشتر از نیمی از مردم جهان را سرکوب نماید. و چنین امری با هدف ظهور آن حضرت همخوانی ندارد.

چهارمین هدف

همسان ­سازی شخصیت آنها با ایده­ آل ­های جامعۀ آرمانیست. نسل نو با شناخت شاخص‏ های انسان عصر مهدوی، تلاش می‏کند خود را با این شاخص ‏ها هماهنگ و با انسان­ های عصر ظهور همگون نماید و این، همان چیزی است که امروزه از آن به عنوان تربیت مدیر و نیروی انسانی یاد می‏ شود.

بدون شک یاران حضرت مهدی (علیه السلام) و مدیران حکومت آن حضرت، از بین همین منتظران ظهور خواهند بود، بنابراین لازم است نسل نو، هماهنگ با شاخص‏ های انسان عصر مهدوی تربیت شود زیرا در غیر این صورت هرگز ظهوری رخ نخواهد داد.

شناسایی نسل نو با وضعیت ایده آل در جامعه مهدوی

نسل نو باید وضعیت ایده­ آلی را که در جامعۀ مهدوی تحقّق خواهد یافت، بشناسد، تا بتواند جایگاه و وضعیت موجود را مورد نقد و بررسی قرار دهد. زیرا کسی که وضعیت ایده­ آل را نشناسد، کاستی ‏های وضعیت موجود را نیز نخواهد شناخت و در این صورت، چه بسا ممکن است مانند آن با اصطلاح اندیشمند آمریکایی، وضعیت موجود را بهترین وضعیتی بداند که برای بشریت دست یافتنی است.

چگونه می ‏توان فضا را فضای تربیت مهدوی نمود؟

مرحله اول

باید در منزل فضای تربیت مهدوی حاکم باشد یعنی فرزندانمان باید پایبندی به ارزش­های انتظار را در خانه لمس کنند در غیر این صورت، ارزش ­های انتظار به درستی به او منتقل نخواهد شد. همانطور که فرهنگ مسواک زدن هنگام خواب بدون پایبندی والدین به این امر، به درستی به بچه منتقل نمی ‏شود، فرهنگ انتظار نیز در وجود کودک بدون پایبندی والدین به لوازم این فرهنگ، شکوفا نخواهد شد.

مرحله دوم

فضا های آموزشی و در نگاه کلان ‏تر، فضای جامعه است. فضا های آموزشی اعم از مراکز نگهداری کودکان و دبستان­ها و مدارس راهنمایی و دبیرستان ­ها و حتّی دانشگاه ‏ها باید عطر و بوی فرهنگ مهدویت داشته باشند تا هر کسی که در این فضاها قرار می‏گیرد، معطّر به این عطر گردد. و اگر فضاهای آموزشی ما با فضای منزل هماهنگ نباشد، اثرات مثبت فضای منزل را نیز از بین خواهد برد.

و مهم­ ترین مسئله‏ ای که در این مرحله قابل دقّت و تأمّل است، مسئله لزوم هماهنگی نظام آموزشی با نظام ارزشی است. متون آموزشی مراکز علمی، باید با فرهنگ مهدویت همخوانی داشته باشد. در غیر این صورت تربیت هم ­سو با فرهنگ مهدویت، بسیار سخت و بلکه غیرممکن خواهد بود.

مرحله سوم

فضای جامعه است. جامعه ‏ای که در انتظار حکومت مهدی (علیه السلام) است با جوامع دیگر تفاوت بسیاری دارد. در این جامعه ارزش­ های انتظار و ویژگی ‏های عصر ظهور به فراوانی یافت می‏شود. حال اگر فضای حاکم بر جامعه، فضای فرهنگ انتظار نباشد، تربیت نسل نو و آشنا کردن آنها با فرهنگ انتظار در این فضا، بسیار مشکل خواهد بود.

مسئلۀ دیگری که در انتقال فرهنگ انتظار حائز اهمیت است، مسئلۀ توجّه به مخاطب است. مسلماً مخاطبان گفتمان مهدویت و فرهنگ انتظار به گروه ­های مختلف سنی و علمی تقسیم می ‏شوند.

 گروه اول

کودکان هستند. که انتقال فرهنگ مهدویت و انتظار به آنها، تنها به روش عملی ممکن است. زیرا نمی‏ توان برای تفهیم فرهنگ مهدویت به کودک، از استدلال کمک گرفت بنابراین برای آشنا کردن کودکان با فرهنگ انتظار کافیست فضای منزل و مدرسه، به فضای انتظار و ارزش ­های آن تبدیل شود.

مسئلۀ دیگری که در انتقال فرهنگ مهدویت به کودکان اهمیت دارد، گره زدن این فرهنگ با علایق کودکانه است.

مثلاً کودکان به عیدی گرفتن و قصّه، علاقه زیادی دارند. در انتقال فرهنگ مهدویت می ‏توان از همین علاقۀ کودک استفاده کرده و این فرهنگ را در قالب قصّه ‏های جذّاب کودکانه به او منتقل نمود و یا می ‏توان به مناسبت ­های مختلفی مثل روز نیمۀ شعبان یا روز به امامت رسیدن امام مهدی (علیه السلام)، به کودکان عیدی و هدیه داد و البته عیدی و هدیه ‏ای که در این روز به کودک داده می ‏شود، باید حداقل با هدایایی که کودک به مناسبت ­های دیگر دریافت می‏کند، هم ­سنگ و هم­ شأن باشد. و به عبارت دیگر باید کاری کرد که کودک به انتظار آمدن این روزها لحظه ­شماری کند.

گروه دوم

نوجوانان و جوانان هستند که می ‏توان با تهیه درس­ نامه ‏های مهدویت که متناسب با این سن و سال است و همچنین رمان­های جذّاب با اقتباس از فرهنگ مهدویت، و فیلم و مانند این امور، آنها را با فرهنگ مهدویت آشنا کرد. و عمده‏ ترین چالش، در انتقال فرهنگ انتظار به این گروه، ایجاد نیاز در آنهاست. ما باید در برخورد با این گروه سنی، پرسش ­هایی را که تنها گفتمان مهدویت جواب­ گوی آنهاست، در ذهن آنها ایجاد کنیم و سپس از آنها بخواهیم جواب آنها را پیدا کنند و خود ما نیز در رسیدن به پاسخ­ های درست، آنها را یاری کنیم.

گروه سوم

فرهیختگان جامعه هستند. این گروه به دلیل مطالعات که دربارۀ آخرالزّمان و آیندۀ بشریت دارند، با چالش هایی در زمینۀ مهدویت مواجه هستند. در انتقال فرهنگ مهدویت به این گروه، کافیست این چالش ‏ها را برطرف کنیم و این مهم با نوشتن کتاب­ ها و مقالات علمی و مدّ نظر قراردادن سؤال ­ها و شبهات جدیدی که در عرصۀ مهدویت و آخرالزّمان مطرح شده، حاصل می‏ شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.