چگونگی آراستگی محاسن در سبک زندگی اسلامی
دین اسلام جهت آراسته بودن مسلمانان مجموعه کاملی از دستورات را در سه محور ارائه کرده است که یکی از مهمترین آنها آراستگی سر و صورت است. آراستگی محاسن، یکی از مهمترین مصادیق آراستگی در سبک زندگی اسلامی است. در دین مبین اسلام، فقط به گذاشتن محاسن توصیه نشده، بلکه در کنار دستور به گذاشتن ریش و حرام دانستن تراشیدن آن به رعایت نظافت و پیراستگی آن توجه ویژه ای شده است.
داشتن محاسن، یکی از شاخص های آراستگی در سبک زندگی اسلامی شناخته می شود.
چکیده : دین اسلام جهت آراسته بودن مسلمانان مجموعه کاملی از دستورات را در سه محور ارائه کرده است که یکی از مهمترین آنها آراستگی سر و صورت است. آراستگی محاسن، یکی از مهمترین مصادیق آراستگی در سبک زندگی اسلامی است. در دین مبین اسلام، فقط به گذاشتن محاسن توصیه نشده، بلکه در کنار دستور به گذاشتن ریش و حرام دانستن تراشیدن آن به رعایت نظافت و پیراستگی آن توجه ویژه ای شده است.
آراستگی محاسن (ریش)
برای روشن شدن دیدگاه اسلام درباره آراستگی محاسن، لازم است چند موضوع بررسی شود؛
اول: فلسفه وجود ریش در خلقت مردان
اولین سؤالی که ممکن است ذهن را به خود مشغول کند آن است که، چرا خداوند متعال خلقت مردان را به گونه ای قرار داده که ریش در می آورند، اما زنان مانند مردان ریش در نمی آورند؟
امام صادق (ع) درخصوص علت این مسئله به چند دلیل اشاره کرده اند:
۱. خلقت ریش در مردان علامت بلوغ و مردانگی است که به وسیله آن از کودکان متمایز می گردند.
۲. خلقت ریش در مردان یکی از وجوه تمایز بین زنان و مردان است، به گونه ای که این امر موجب می شود مردان از شباهت به زنان بیرون آیند.
۳. از آنجا که انسان برای بقای نسل خود نیاز به ازدواج و تولید مثل دارد خداوند متعال خلقت زنان را بدون ریش قرار داده تا طراوت و زیبایی زن موجب میل مردان به ازدواج گردد.[۱]
دوم: گذاشتن محاسن ارزش است، نه ضد ارزش
جابه جایی ضد ارزشها با ارزش ها از خطراتی است که پیامبر خدا (ص) بارها درباره آن هشدار دادند و مسلمانان را از پی آمدهای آن برحذر داشتند. ایشان در این باره فرمودند:
کَیْفَ بِکُمْ إِذَا فَسَدَ نِسَاؤُکُمْ وَ فَسَقَ شُبَّانُکُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ فَقِیلَ لَهُ وَ یَکُونُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعْرُوفاً؛[۲]
چگونه خواهید بود، زمانی که زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند، نه امر به معروف کنید و نه نهی از منکر؟ عرض کردند: یا رسول الله! آیا این چنین خواهد شد؟ فرمودند: آری، از این هم بدتر خواهد شد. چه حالی خواهید داشت هنگامی که امر به منکر و نهی از معروف کند؟! عرض کردند: یا رسول الله آیا چنین خواهد شد؟ فرمودند: آری، از این هم بدتر می شود. چگونه خواهید بود وقتی که ببینید کار خوب، زشت و کار زشت، خوب شمرده شود؟
از بارزترین مصادیق امروزی این حدیث، ریش گذاشتن مردان است، چرا که در جامعه کنونی تراشیدن ریش، نوعی نظافت و رعایت بهداشت تلقی می گردد و ریش گذاشتن، پلشتی و عدم رعایت نظافت و بهداشت مطرح میگردد. حال آنکه بر اساس سبک زندگی اسلامی، یکی از مصادیق آراستگی داشتن ریش است.
البته نباید فراموش کنیم که در دین مبین اسلام، فقط به گذاشتن محاسن توصیه نشده، بلکه در کنار دستور به گذاشتن ریش و حرام دانستن تراشیدن آن،[۳] به رعایت نظافت و پیراستگی آن توجه ویژه ای شده و در این زمینه توصیه هایی ذکر شده که عبارتند از:
۱. متعارف نگه داشتن اندازه محاسن
یکی از توصیه های اسلام درباره ریش آن است که اندازه آن از حد متعارف خارج نگردد. پیغمبر چشمش به مردی افتاد که ریش بلند و درهمی داشت، سپس فرمودند: چه ضرر داشت اگر این مرد ریش خود را اصلاح می کرد؟ آن مرد شنید و ریش خود را به طور معتدل اصلاح کرد و نزد حضرت آمد. پیغمبر چون او را دید فرمود: این طور اصلاح کنید.[۴]
امام صادق (ع) نیز در خصوص اندازه محاسن فرمودند: تقبض بیدک على اللّحیه و تجُزُّ ما فضلَ؛[۵]
حضرت صادق(ع) فرمود: ریش های خود را با مشت بگیر، و اضافه را بچین. و در روایت دیگری بیان داشتند: ریش بیشتر از این مقدار در آتش است.[۶] [۷]
۲. توجه به نظافت و بهداشت
علاوه بر کوتاه کردن محاسن و نگه داشتن حد متعارف آن، که خود موجب رعایت نظافت و بهداشت است، در دین مبین اسلام درباره نظافت محاسن نیز توصیه شده است؛ به عنوان نمونه از اموری که نقش مهمی در رعایت نظافت و بهداشت دارد و درباره آن توصیه های گوناگونی شده، شانه زدن محاسن است. در روایات متعددی درباره نحوه شانه زدن محاسن و همچنین تعداد شانه زدن فرمایشاتی از سوی معصومین (ع) ذکر گردیده است. امیر مؤمنان (ع) در این باره فرمودند: چون صورت را شانه می زنی، شانه را از زیر به بالا ببر چهل مرتبه، و «إنّا انزلناه» بخوان و از بالا به پایین هفت بار بکش و سوره «والعادیات» بخوان و بعد بگو: اللهم فرّج على الهُموم و وحشته الصّدور و وسوسه الشَّیطان؛[۸] خداوندا غمها و وحشت دل و وسوسه شیطان را از من ببر.
۳. مرتب کردن و پیراستگی محاسن
در سیره و گفتار معصومین (ع) پیراسته و مرتب نگه داشتن محاسن، از دیگر عوامل آراستگی محاسن محسوب می گردد.
راوی می گوید: حضرت باقر (ع) را دیدم که موی اطراف صورت را کوتاه می کرد، و موی چانه را پرپشت می گذاشت.[۹] در نقل دیگری راوی می گوید: رأیت أبا جعفر (ع) و الحجّام یأخذ من لِحیتِهِ فَقالَ لَهُ دَوِّرها؛[۱۰]
حضرت باقر (ع) را دیدم که حجامتگر[۱۱] ریش او را اصلاح می کرد و به او دستور داد که آن را گرد بسازد.
در روایتی حضرت علی (ع) در خصوص چگونگی آراستگی موی سر و صورت فرمودند تا موهای گیج گاه و اطراف محاسن و هم چنین موهای میان لب و چانه کوتاه و مرتب گردد.[۱۲]
پی نوشت :
[۱] امام صادق (ع) فرمودند: «و کان ذکرا طلع الشغر فی وجهه فکان ذلک علامه الذکر و عز الرجل الذی یخرج به من جد [حد ] الصبا و شبه النساء و إن کانت أنتی یبقى وجهها نقیا من الشعر لتبقى لها البهجه و النضاره التی تحرک الرجل لما فیه دوام النسل و بقاوه» توحید المفضل، ص ۴۹.
[۲] بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۸۱.
[۳] بنا به نظر اکثر مراجع، تراشیدن ریش، خواه با تیغ باشد یا ماشین، بنابر احتیاط واجب حرام است، ولی تراشیدن زیر گلو و روی گونه ها در حد اصلاح مانعی ندارد که برای اطلاع بیشتر به رساله مرجع تقلید خود مراجعه کنید.
[۴] مکارم الأخلاق، ص ۶۷
[۵] همان، ص ۶۸
[۶] آن حضرت فرمودند، «من زاد من الخیه على القبضه فی التار»؛ «ریش بیشتر از یک قبضه در آتش است، مکارم الأخلاق، ص ۶۸ .
[۷] در این جا باید این نکته را یادآوری کنیم که این روایت مربوط به مقدار بلندی ریش است، اما نظر مراجع تقلید در خصوص حداقل میزان ریش برای مردان آن است که صدق ریش نماید، به این معنا که در عرف مردم به آن ریش دار بگویند و نگویند که ریش را تراشیده است.
[۸] مکارم الأخلاق، ص ۷۲.
[۹] همان، ص ۶۸
[۱۰] همان.
[۱۱] ظاهرا در آن دوران، حجامت کننده ها وظیفه اصلاح سر و صورت را نیز بر عهده داشتند.
[۱۲] «خُذُوا مِنْ شَعْرِ الصُّدْغَیْنِ وَ مِنْ عَارِضِ اللِّحْیَهِ وَ مَا جَاوَزَ الْعَنْفَقَهَ مِنْ مُقَدَّمِهَا»، مستدرک الوسائل؛ج ۱، ص ۴۰۴