آموزش مهدویت به نسل نوجوان در مدرسه / روحانیت و مدرسه
از دیدگاه شیعه، ظهور منجی از جمله تغییرات اجتماعى است که سرچشمه اى الهى دارد و انقلاب مهدی موعود(عجّ الله تعالی فرجه) از نظر اجرا همانند همه انقلابها به زمینه هاى عینى و خارجى بستگى دارد و بایستى فضاى مناسب موجود باشد.
خداوند، توانایى دارد همه مشکلات و همه سختیها را هموار و بوسیله اعجاز فضاى مناسب ایجاد کند، ولی این روش را انتخاب نکرده است؛ زیرا امتحان و ابتلا و رنجى که مایه تکامل انسان مى شود در صورتى تحقق مى یابد که تحولات، طبیعى و مطابق با شرایط خارجى باشد. امام باقر می فرماید:
«إذا اجتمع للإمام عدّه أهل بدر ثلاثمائه و ثلاثه عشر وجب علیه القیام و التغییر.»
بنابراین مهمترین رکن در زمینه سازی ظهور و تغییر جامعه به سمت آمادگی برای حضور حجت خدا، توجه به عوامل فرهنگی و اهتمام به رشد، توسعه و ارتقای شخصیت انسانها و پرورش کمالات انسانی است که در پرتو گزینش ایده آل برتر از راه تعلیم و تربیت امکان پذیر است. شهید صدر می نویسد:
«همه مى دانند که حضرت مهدى کارش محدود به یک منطقه و یک بخش از جهان است و بایستى همه بشریت را از تاریکى ستم به روشنایى عدل، رهنمون گردد. براى اجراى چنین تحول بزرگى تنها وجود رهبر صالح کافى نیست و گرنه در همان زمان پیامبر این شرط وجود داشت. پس این تحول بزرگ، فضاى مناسب جهانى مى طلبد که همه زمینه هاى خارجى لازم براى انقلاب عمومى در آن وجود داشته باشد.»
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در بیان علائم آخر الزمان از گروه هایی خبر داده است که خود را از قبل برای قیام حضرت مهدی آماده ساخته اند. ایشان می فرماید:
«مردمی از مشرق زمین قیام میکنند و زمینه را برای قیام مهدی(عجّ الله تعالی فرجه) فراهم میسازند.»
بدون شک آموزش مباحث مهدوی و تربیت مبتنی بر مقوله انتظار و مهدویت یکی از بایسته های نظام جمهوری اسلامی ایران است.
رویکرد آموزش و پرورش به مقوله مهدویت
در طول ۳۰ سال از حکومت جمهوری اسلامی ایران راهی را که مراکز آموزش ما پیموده اند طبق این رویکرد بوده است که آموزه مهدویت و انتظار همچون سایر مباحث دینی در مدارس با اختصاص چند درس از متون، آموزش داده شود.
با اینکه در نظام آموزشی جمهوری اسلامی، براساس اعتقادات اسلامی ملت و قوانین و لوایح موجود (مصوّب شورای عالی آموزش و پرورش)، اولویت و جهتگیری کلی تمام برنامهها و فعالیتها، تقویت ارزشهای الهی و معنوی در دانشآموزان میباشد، مثلاً در اصل چهارم از اصول حاکم بر نظام آموزش و پرورش آمده است:
«در آموزش و پرورش نه تنها تعلیمات دینی خاص، بلکه همه برنامهها و آموزشها باید به عنوان اجزای یک مجموعه هماهنگ اسلامی، برحسب اقتضاء و گنجایش، جنبه و جهت دینی داشته باشد. برنامهریزان و معلمان باید در همه برنامهها و فعالیتها، بنا بر مقتضیات خاص هر موضوع، به جنبههای الهی و تقویت بینش دانشآموزان توجه کنند»
فقط در برخی از متون درسی فصل هایی را به تبیین آموزه مهدویت اختصاص داده شده است و معلم نیز همچون سایر دروس به توضیح آنچه در کتاب آمده است اشتغال داشته و دانش آموز نیز موظف بوده در پایان سال از آنها امتحان پس دهد. آسیب شناسی این رویکرد از چند جهت قابل طرح است: به لحاظ کیفیت محتوای دروس؛ کمیت مطالب، نحوه پردازش و نگارش، چگونگی تدریس معلمان و میزان تأثیر پذیری دانش آموزان.
تحلیل وضع موجود و آسیب شناسی دقیق، نیازمند تعیین شاخصهای عملکردی در حیطهی تربیت مهدوی و پژوهشهای آماری است. متأسفانه پژوهشهای آماری چندانی در باب اعتقاد به مهدویت وجود ندارد. اما با توجه به برخی از کاردکردهای تربیتی آموزه مهدویت و انتظار و میزان تأثیر پذیری دانش آموزان از آن می توان گفت:
یکى از شاخصه هایى که مى تواند نمایانگر سلامت یا بیمار بودن اندیشه جامعه نسبت به مهدویت باشد، مسئله اهتمام جدى افراد در انجام تکالیف و وظایفى است که یک فرد منتظر نسبت به امام زمان(عجّ الله تعالی فرجه) دارد. با چشم پوشی از کمیت مطالب ارائه شده در دروس مداراس و پیامد ناچیز بودن اطلاعات و ضعف معرفت دانش آموزان از آموزه مهدویت و انتظار، نظام آموزشی در ساحت تربیت دینی و اخلاقی چندان موفق نبوده است و تأثیر پذیری دانش آموزان در رفتارهای فردی و اجتماعی از معارف دینی و مباحث ارائه شده در مدارس بسیار ناچیز و حتی منفی بوده است.
براساس نتیجه بسیاری از تحقیقات، در عملکرد دینی و اخلاقی، هیچ برتری و تفوقی را در گروه تحصیلکرده نسبت به گروه با تحصیلات پایین تر یا بی سواد نشان نمی دهد. حتی در برخی از موارد، عملکرد پایین تری را نشان می دهد. به بیان دیگر، حداقل می توان پذیرفت که عملکرد نظام آموزشی در ساحت تربیت دینی و اخلاقی نقطه قوت بر جسته ای ندارد و شاید بتوان نتیجه گرفت که عملکرد آن ضعیف یا نسبتا ضعیف است.