عامل مهم تداوم انقلاب اسلامی سبک زندگی صحیح است
آقای رامین طیاری نژاد کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث در یادداشتی به بررسی بند هفتم توصیههای رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب با موضوع سبک زندگی اسلامی ایرانی پرداخته است.
طرحِ «سبکِ زندگی» به عنوان توصیهی هفتم حضرت آیتالله خامنهای در بیانیهی گامِ دومِ انقلاب، تفاوتِ محسوسی با سایر توصیهها داشت؛ آن اینکه شرحی مفصلی مانند بندهای قبل ارائه نشد و تنها به خطر و زیانهای ناشی از ترویج سبکِ زندگیِ غربی و لزوم مقابلهی جهادی، همهجانبه و هوشمندانه با آن پرداختند. ایشان تشریح این توصیه را به دلیل اینکه «سخن لازم در این باره بسیار است»، به فرصت دیگری موکول کردهاند. از این رو، بنظر میرسد بحث و تبادل نظر درباره این آسیبشناسی، باید اولویت پیدا کند و شروع بحثهای مفید در این باره، بهتر است با بررسی مباحث مربوط به سبک زندگی اسلامی ایرانی در اندیشه و بیانات رهبر انقلاب اسلامی باشد. مطلب زیر به این مروری بر این مسأله خواهد پرداخت.
۱. سبک زندگی صحیح؛ عاملِ تداومِ انقلاب
قبل از انقلاب اسلامی، تمرکز اصلیِ آیتالله خامنهای بر «تجدید انقلاب اسلامی» پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله و تلاش علمی و عملی برای برانگیختنِ آگاهانهی مردم در جهت تحقق همین اصل بوده است.[۱] با وقوع انقلاب اسلامی ایران، طرح اساسی ایشان با توجه به عبرتهای تاریخ اسلام و وقایعِ رخداده برای انقلاب اسلامی پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله و ائمه هدی علیهمالسلام، بر «تداوم انقلاب» به عنوان مهمترین مسئولیتِ پس از انقلاب تمرکز یافت. انقلاب اسلامی در ساحتِ ایجاد خود، همچنانکه از اسلام منشأ یافته است، در عین حال متّکی به مردم بوده و از آنجا که عاملِ بقای آن همان عاملِ ایجاد کنندهی آن خواهد بود،[۲] لذا برخورداریِ مردم از سبکِ زندگیِ دینی و رواج ارزشهای اخلاقیِ اسلام در جامعه به نحوی که ارزشهایِ اصلیِ جامعه محسوب شود، یکی از ارکانِ تداومِ انقلاب اسلامی است.[۳] در این میان، سبکِ زندگی در ارتباط با جوانان از اهمیّت مضاعفی برخوردار است. چه آنکه «پیشرانِ حرکتِ انقلاب، جوانها هستند».[۴] همّت گماشتن آیتالله خامنهای قبل و حتی بعد از انقلاب اسلامی به تربیتِ نسلهای نوجوان و جوان با تکیه بر قرآن کریم، نشان میدهد ایشان از همان روزهای آغازین انقلاب اسلامی، به آیندهی انقلاب و تداومِ آن میاندیشیدند.
۲. بیّنه؛ حجّتِ ورود به وادی دینداری
در اندیشه رهبر انقلاب، ورود به وادیِ دینداری از طریق «معرفت ایمانی» امکانپذیر و کفایتکننده است بلکه این نوع معرفت از «معرفت استدلالی» کاراتر و برانگیزانندهتر به عمل هم هست.[۵] به همین دلیل «وقتی که ابوذر مسلمان شد، پیامبر اسلام نرفته بود برهان نظم و برهان خلف و برهان علّت اُولی را برای او بیان کند و بگوید به این دلیل خدایی هست و خدا یکی است و این بتها خدا نیستند. نخیر؛ با آن بیان پُرجاذبه خودش، ایمانی را در دل ابوذر انداخته بود. میدانید، آن بیانی که بر اثر نورانیّتِ ایمان در دل انسان به وجود میآید چقدر ارزشمند است.»[۶] تحقق چنین معرفت ایمانی که ظرف آن دل انسان است[۷]، میتواند از راههای مختلفی صورت بگیرد؛ یعنی «چه آن را پدر و مادر به انسان بدهند، چه یک بزرگتر دیگر، چه یک حادثه که گاهی آن ایمان ناب را به انسان میبخشد»،[۸] در هر صورت، «آن [معرفت ایمانی] برای انسان، خیلی بیشتر به کار میآید، تا آن استدلالها.»[۹] البته اهمیت و کارکرد معرفت استدلالی نفی نمیشود. معرفت استدلالی بهلحاظ استحکام ایمان و مقابله با شبهات و وسوسهها و خاصیت تردیدزداییاش هم لازم است.[۱۰] دقت در قرآن کریم، همین معنا را تأیید میکند؛ در فرهنگ قرآن به موجب آیات متعدد از جمله آیه «إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَهِ الدُّنْیا وَ هُمْ بِالْعُدْوَهِ الْقُصْوى وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ»[۱۱] اگر منظور از هلاکت و حیات یافتن را همان گراییدن به کفر و پذیرش ایمان بدانیم[۱۲]، آنچه در پذیرش دین و ورود به وادی دینداری معیار و حجت است، «بَیِّنه» است. بیّنه به معنای دلالت و راهنمایی آشکار است؛ و هر آنچه که موجب آشکار شدن حق از باطل گردد و بوسیله آن بتوان به آسانی و بدون مشقت به حق آگاهی پیدا کرد، بیّنه نامیده میشود.[۱۳]این بیّنه منحصر به براهین مشهور کلامی و فلسفی نیست، مشاهده یک کرامت و اعجاز از اولیاء الهی[۱۴] یا دریافت فطری[۱۵] یا مشاهده حادثه غلبه غیرعادی[۱۶] سپاه اسلام بر سپاه دشمن[۱۷] و یا حتی مشاهده تحقق وعدهای از وعدههای الهی[۱۸] نیز مصادیق بیّنه هستند. بر این اساس اصلِ تحقق انقلاب اسلامی یا پیروزی در هشتسال دفاع مقدس، خود مصادیق و مظاهری از بیّنات الهی هستند.
۳. دلالتِ سبک زندگی بر نوع رفتارها
عبارت سبک زندگی را باید أخصّ از زندگی دید. با دقت در معنای واژهی «سَبک»، میتوان مراد از سبکِ زندگی را دقیقتر یافت. سَبک مترادف واژهی «سیره» بر وزن «فِعلَه» در زبان عرب است. در این وزن، واژه نه بر نفْس عمل که بر نوعِ عمل دلالت دارد و اهل لغت آن را همان طریقه، هیئت، رفتار و روش و حالتی دانستهاند که انسان و غیر انسان بر آن حالت باشند.[۱۹] شهید مطهری نیز «سیره» را نوع و سبک رفتار دانسته است.[۲۰] حضرت آیتالله خامنهای آنجایی که سخن از سبک زندگی به میان آوردهاند، همردیف آن عبارات «روشِ زندگی» و «عاداتِ زندگی» را نیز به کار بردهاند[۲۱] که میتواند حکایت از دلالتِ سبکِ زندگی بر رفتارهایی داشته باشد که به عادتِ یک فرد یا جامعه تبدیل شدهاند و از آنجا که در توضیح سبک زندگی، از عبارت «چگونگیِ مشیِ زندگی»[۲۲] استفاده نمودهاند، استفاده میشود که اساساً سبک زندگی، نه بر نَفس عمل و رفتار، بلکه بر کیفیت، شیوه و چگونگی رفتارها دلالت دارد. بر این اساس در سبک زندگی، چگونگی آن دسته از رفتارهای فردی و اجتماعی مورد نظر است که برای انسان به یک عادت یا حالتِ پایا تبدیل شده باشند و از نوعی تداوم برخوردار باشند.
۴. اثرِ قطعیِ سبک زندگی بر تلقیّات و تعلّقات
یکی از اصول تربیتی در نظام فکری آیتالله خامنهای، اصل تأثیرِ متقابلِ رفتارها، باورها و گرایشها است. بر این اساس، تعلّقات و تلقیّات انسان از رفتارهای خوب و بد او اثر میپذیرد. کار اگر بد باشد، «…روی دل ما اثر میگذارد، روی اخلاق ما اثر میگذارد، گاهی روی برداشتها و تلقیهای ما اثر میگذارد. دلبستگی که پیدا میکنیم، این دلبستگی روی ذهنیات ما اثر میگذارد» (رهبر انقاب: ۳ تیرماه ۱۳۸۸). در باب عملِ خوب هم همین اصل وجود دارد. چنانکه ایمان «انسان را مىکشاند و به عمل صالح دلالت مىکند…عمل صالح هم انسان را به ایمان دلالت مىکند. یعنى یک تأثیر و تأثر متقابل وجود دارد»[۲۳]. این اصل ما را به یک راهبرد مهم میرساند و آن اینکه اصلاح و تغییر تمایلات و اندیشهها میتواند بواسطهی همین رفتارهای ظاهری صورت بگیرد؛ پس باید مراقب عملِ جامعه و سبک زندگی جامعه بود. تأثیرِ عمل بر باور، قطعی و اجتنابناپذیر است: «عمل بد، به تغییر باورها منتهی میشود»[۲۴]. البته در منظومهی فکری معظمله، آنچه میتواند «مادهی خام» وجود انسان را به «شکلهای برتر» تبدیل بکند، استمرارِ عمل است[۲۵] و همین استمرار عمل است که میتواند ادراک و آگاهی را به ایمان که همان باورِ قلبی است تبدیل کند.[۲۶] در منطق قرآن نیز عملِ بد میتواند باور را ایجاد، متأثر و حتی متحول نماید: «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ»[۲۷] همین اصل در سبکِ زندگی نیز جاری است. در سبک زندگیِ دینی، تداوم عمل با معرفت دینی توأم است: «مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ…»[۲۸] در این آیه، منظور از کلام طیّب همان عقاید حقّ است. علامه طباطبایی با عنایت به عبارت «الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»، مرجع ضمیر در «یرفعهُ» را عقاید حقّ میداند و معتقد است به میزانی که عمل مکرر شود، اعتقاد راسختر، روشنتر و در تاثیرش قوىتر مىگردد.[۲۹] بر این اساس، سبکِ زندگی به عنوان راهبردی برای تغییر نگرشها و باورها مطرح است.
۵. راهبردِ مروّجان سبک زندگی غربی
خطرِ ترویجِ سبکِ زندگیِ غربی در توصیهی هفتم از بیانیهی گام دوم انقلاب گوشزد شد. آیتالله خامنهای قبلاً تصریح کرده بودند که عدهای در داخلِ کشور درصدد ترویج اخلاق و سبک زندگی غربی با هدفِ به انحراف کشاندنِ انقلاب اسلامی هستند.[۳۰] مروّجان سبک زندگیِ غربی تحت عناوینی چون «تحولِ شخصیّت ایرانی»، به هدفِ خود تصریح کردهاند. آنها با هدفِ پیوستن به جهانیشدن به عنوان یک فرایندِ غربی ـ آمریکایی، درصدد اصلاحِ حاکمیت ایران و تغییر مسیرِ انقلاب هستند. معتقدند راهِ اصلاحِ حاکمیت از تغییر باورها و تغییر باورها از طریقِ تغییر سبکِ زندگی و مطابقتِ نظمِ رفتاریِ مردم با نظمِ غربی میگذرد. در این صورت خواستِ مردم با خواستِ انقلاب متفاوت میشود و در نتیجه انقلاب اسلامی تابع خواستِ جامعه تغییر مسیر خواهد داد. واقعیت این است که دشمن فهمیده که راهِ اثرگذاری بر باورهای مردم، تغییر نظمِ رفتاریِ ظاهری و به اصطلاح تغییر سبکِ زندگی است. تدوین أسناد بینالمللی همچون سندِ آموزش ۲۰۳۰ و تولیدات و تبلیغاتِ بیشمار رسانهای را میتوان در همین چهارچوب تحلیل کرد.
۶. راهبردِ جریان فرهنگیِ انقلاب اسلامی
همچنانکه در سطور پیشین عرض شد، دشمن راهبردِ خود را بر تغییرِ سبکِ زندگی با هدفِ تغییر باورها متمرکز کرده است. این راهبرد البته از پشتوانهی نظری برخوردار است و آن اینکه «واقعیّتهای زندگی، در فکر انسان اثر میگذارد؛ رفتار روزانه در دل و روح انسان اثر میگذارد ـ هم روح خود انسان، هم روح مخاطبان و معاشران انسان ـ اینها میخواهند این [سبک زندگی] را تغییر بدهند».[۳۱] راهِ مقابله با این تهاجم نیز از ترویجِ سبکِ زندگیِ دینی و تعمیق و گسترش آن در متن جامعه میگذرد. علمای دینی در حوزهی تربیت نیز بر همین شیوه تأکید دارند. انسان موجودی است که نیازمند تربیتِ عقل، نفس، قلب و آداب ظاهریِ خود است. در این میان انسان اگر بخواهد عقل و نفسِ خود را تربیت کند، ابتدا باید از ادب ظاهری شروع کند. ادب ظاهری، اثرِ تربیتی خود را در نفس و قلبِ انسان خواهد گذاشت.[۳۲]همچنانکه رهبر انقلاب در توصیهی هفتم بیانیه هم تأکید کردند و قبلاً در دیدار دانشجویان هم خطاب به جوانانِ دانشجو گفته بودند[۳۳]، مسئولیتِ اصلیِ این جهاد، برعهدهی جوانان است. جوانان به مثابه پیشرانِ حرکتِ انقلاب، اگر خود به رعایتِ سبکِ زندگیِ دینی ملتزم باشند، جامعه را هم دنبال خود حرکت خواهند داد. تأکید حضرت آیتالله خامنهای بر مظاهرِ دینی در میانِ جوانان همچون اعتکاف، رونقیافتن فضاهای دینی، اردوهای جهادی، صحنههای عبادت، پیادهرویهای زیارت اربعین و… اهمیت همین مطلب را میرساند.
پینوشت:
[۱]. حضرت آیتالله خامنهای: دو امام مجاهد، صص۲۶۹ تا ۲۷۲
[۲]. حضرت آیتالله خامنهای: ۲۹ دی ماه ۱۳۸۸
[۳]. حضرت آیتالله خامنهای: ۲۶ مهرماه ۱۳۶۸
[۴]. حضرت آیتالله خامنهای: ۳ آذر ۱۳۹۵
[۵]. حضرت آیتالله خامنهای، گفت و شنود با جمعی از جوانان و نوجوانان، در تاریخ: ۱۴ بهمن ۱۳۷۶
[۶]. همان
[۷]. حضرت آیتالله خامنهای، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۱۰۳
[۸]. حضرت آیتالله خامنهای، گفت و شنود با جمعی از جوانان و نوجوانان، در تاریخ: ۱۴ بهمن ۱۳۷۶
[۹]. همان
[۱۰]. همان
[۱۱]. سوره أنفال، آیه ۴۲: «آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه]، و سوارانِ [دشمن] پایینتر از شما [موضع گرفته] بودند، و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید، قطعاً در وعدهگاه خود اختلاف مىکردید، ولى [چنین شد] تا خداوند کارى را که انجام شدنى بود به انجام رساند [و] تا کسى که [باید] هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد و کسى که [باید] زنده شود، با دلیلى واضح زنده بماند و خداست که در حقیقت شنواى داناست.»
[۱۲]. محمدتقی مدرسی، من هدی القرآن، ج۴، ص۶۵
[۱۳]. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۱۴
[۱۴]. سوره طه، آیه ۲۲
[۱۵]. سوره روم، آیه ۳۰
[۱۶]. غیرعادی یا غیرطبیعی متفاوت است؛ مراد از غیرعادی، یعنی کاری که با عادات ظاهری و محاسبات معمولی مادّی جور در نیاید و در عین حال خلاف طبیعت هم نباشد.
[۱۷]. سوره أنفال، آیه ۴۲
[۱۸]. سوره أحزاب، آیه ۲۲
[۱۹]. طریحی، مجمعالبحرین، ۱۳۷۵، ج۳، ص۳۴۰ و راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۳۶۲، ص۲۴۷
[۲۰]. مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ۱۳۸۹، صص۴۵و۴۶
[۲۱]. حضرت آیتالله خامنهای: ۱۴ دی ماه ۱۳۹۴ و ۲۳ مهرماه ۱۳۹۱
[۲۲]. حضرت آیتالله خامنهای: ۵ مهرماه ۱۳۹۵
[۲۳]. حضرت آیتالله خامنهای: ۲۰ آبان ۱۳۸۳
[۲۴]. حضرت آیتالله خامنهای: ۲۳ خرداد ۱۳۹۰
[۲۵]. عبدالحسین خسروپناه، منظومه فکری آیتالله خامنهای، ۱۳۹۶، ص۳۸۳
[۲۶]. امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۳۹۱، صص۸۷ و ۸۸ و آیتالله خامنهای، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ۱۳۹۳، ص۱۰۳
[۲۷]. سوره روم، آیه ۱۰: «آن گاه فرجام کسانى که بدى کردند [بسى] بدتر بود، [چرا] که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به ریشخند مىگرفتند».
[۲۸]. سوره فاطر، بخشی از آیه ۱۰: «هر کس سربلندى مىخواهد، سربلندى یکسره از آنِ خداست. سخنان پاکیزه به سوى او بالا مىرود، و کار شایسته به آن رفعت مىبخشد…»
[۲۹]. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷، ج۱۷، ص۲۳
[۳۰]. حضرت آیتالله خامنهای: ۱۷ خرداد ۱۳۹۶
[۳۱]. آیتالله خامنهای: ۱۴ دی ماه ۱۳۹۴
[۳۲]. مجتبی تهرانی، ادب الهی(تربیّت مربی)، ص۷۷
[۳۳]. حضرت آیتالله خامنهای: ۱۷ خرداد ۱۳۹۶