انحلال نظریه پلورالیسم دینی در عصر ظهور
پس از ظهور امام زمان(عج) و با بر طرف شدن موانع روشنگری و کنار رفتن غبار از چهره حقیقت، ادیان و مذاهب مختلف به اسلام گرایش پیدا کرده و اسلام و عنوان اندیشه حاکم مطرح خواهد شد.
روزی خواهد آمد که آیه «هُوَ الَّذی أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَدینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَو کَرِهَ المُشرِکونَ» تحقق پیدا میکند و این از قطعیات اعتقادات شیعه است. با ظهور ولی عصر (عج) غبار از آینه فطرت انسانها گرفته میشود و نه با شمشیر که با جان و دل پذیرای اسلام میشوند؛ آنگاه جهان به وحدتی بی مثال در حوزه اندیشه دینی خواهد رسید.
اما نکته مهم در مباحث مهدویت و دانستن آنچه امام زمان در عصر ظهور انجام میدهند، این است که بتوانیم این معارف را چراغ راه دینداری خود و انجام وظایف دینی خود و جامعه قرار دهیم. بنابر این پس از بررسی وضعیت ادیان در عصر ظهور به بررسی وظیفه امروز جامعه خواهیم پرداخت.
تعالی اسلام در عصر ظهور
یکی از آیاتی که مفسرین قرآن آن را به عصر ظهور نسبت دادهاند آیه ۳۳ سوره مبارکه توبه است: «اوست کسی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر هرآنچه دین است پیروز گرداند، اگرچه مشرکان از این مطلب ناخشنود باشند.»
امام زمان کثرت ادیان را به وحدت اندیشه دینی تبدیل میکند، اما نه با زور و خشونت؛ وگرنه حمایت اسلام با زور و اجبار نه ارزشی دارد و نه با آیاتی نظیر « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»[۵] سازگار است.
در ذیل این آیه روایاتی وجود دارد که خبر از انحلال کثرت ادیان و حاکم شدن اسلام در عصر ظهور میدهند. به طور مثال از امیر المؤمنین (ع) درباره این آیه روایت شده است که فرمود: «آیا خداوند مصداق این آیه را اکنون آشکار ساخته است؟ هرگز، سوگند به کسی که جانم بهدست اوست هیچ آبادی نمیماند مگر اینکه هر صبح و شام در آن شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمدى (ص) بدهند»[۱]
همچنین از ابن عباس روایت شده است که گفت: «هیچ یهودی و نصرانی و یا پیرو دینی نمیماند مگر آنکه به اسلام گرایش پیدا میکند. تا اینکه جزیه (مالیات سرانه) برداشته شود و صلیب شکسته و خوک کشته میشود و آن مصداق فرمودهٔ خداوند است که: «اسلام را بر تمام ادیان جهان پیروز میگرداند هرچند کافران ناراضی و مخالف باشند» و این امر در زمان قیام قائم (ع) پدید میآید»[۲]
تعالی اسلام با تفکر و نه شمشیر
از مجموع روایات مهدویت و همچنین سبک و روش تبلیغی معصومین، میتوان نتیجه گرفت که امام عصر(ع) با خشونت و زور اسلام را توسعه نمیدهند؛ اکنون به چند فاکتور گسترش دهنده اسلام در عصر ظهور اشاره میشود:
۱. برگشت مردم به فطرت: ما در کلام خواندهایم که دین از خواستهای فطری بشر است و در جای خود به این موضوع پرداخته شده. بنابر حدیث نبوی «مَا مِنْ مَوْلُودٍ إِلاَّ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهِ، فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ أَوْ یُنَصِّرَانِهِ أَوْ یُمَجِّسَانِهِ»[۳] فطرت متفاوت نمیشود، بنابر این امام زمان تنها فطرت انسانها را بیدار خواهد کرد و در حقیقت انسانها را به اصل خود باز میگردانند.
خارج از رویکرد عقلی و فلسفی نسبت به نقد پلورالیسم دینی، میتوان از حرکت امام عصر(ع) نیز بطلان پلورالیسم را استنباط کرد.
۲. قیام عدالتخواهانه: یکی از مطالبات جدی مردم امروز جهان، عدات و مساوات است. با توجه به افزایش روز افزون بی عدالتیها در سطح جهانی تا عصر ظهور که البته معلوم نیست دقیقاً چه زمانی باشد این مطالبه نیز گستردهتر خواهد شد. بنابر این قیام مهدوی که قوامش بر عدالت خواهی است، انگیزهای برای همراهی مردم با آن حضرت را ایجاد خواهد کرد.
۳. همراهی مسیح: بنابر روایات حضرت مسیح یکی از یاران امام عصر خواهد بود و این موضوع در متمایل شدن بسیاری از مذاهب به اسلام مؤثر خواهد بود.
۴. احتجاج با ادیان و مذاهب: بنابر روایات، حضرت مهدی (علیه السلام) در ابتدای ظهور خود، با پیروان هر دینی با کتاب آسمانیشان احتجاج خواهد کرد، از جمله: «یستخرج التوراه وسائر کتب الله [عزّ وجل] من غار بأنطاکیه ویحکم بین أهل التوراه بالتوراه وبین أهل الإنجیل بإلانجیل و…[۴]؛ تورات و دیگر کتابهای آسمانی را از غاری در انطاکیه بیرون خواهد آورد و میان پیروان تورات با تورات و میان پیروان انجیل با انجیل داوری خواهد کرد.»
بنابر آنچه گذشت، حضرت کثرت ادیان را به وحدت اندیشه دینی تبدیل میکند، اما نه با زور و خشونت. احادیثی هم که درباره خشونت و کشتار مخالفین وجود دارد منصرف به کسانی است که مقابل امام زمان بایستند و بخواهند بجنگند وگرنه حمایت اسلام با زور و اجبار نه ارزشی دارد و نه با آیاتی نظیر « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»[۵] سازگار است.
قدم زدن در مسیر امام زمان(ع) با گفتوگوی ادیان و مذاهب
مباحث مهدویت نباید به آرمان و آرزویی ذهنی که در آیندهای نامعلوم خواهد آمد تبدیل شود، بلکه باید برای امروز ما کاربرد داشته باشد و چراغ راه امروزمان باشد.
تلاش امام عصر در جهت وحدت ادیان را باید سرلوحه کار خود قرار دهیم. گرچه نمیشود حاکمیت تفکر اسلامی را به وجود آورد، اما میتوان در جهت گسترش گفتمان وحدت ادیان تلاش کرد. جریانی که البته چند سالی است آغاز شده اما باید با قدرت و سرعت بیشتری انجام شود.
اما وحدتی که امام عصر به دنبال آن است مصداق آیه «ان الدین عند الله الاسلام» است. به دیگر سخن گفتمان وحدت اسلامی نه به معنای کوتاه آمدن از اعتقادات، بلکه به معنای تاکید بر اشتراکات است.
نفی پلورالیسم با توجه به اهداف مهدوی
در کلام دینی جدید، و به خصوص به وسیله جان هیک، نظریه پلورالیسم یا کثرت ادیان بسیار مورد تاکید قرار گرفت. گرچه پلورالیسم قرائتهای مختلفی دارد، اما در قرائت مشهور گفته میشود که همه ادیان و مذاهب به جهت تجربه دینی و خدامحوری بهرهای از حقانیت دارند و به همین دلیل همه آنها اهل نجات خواهند بود.
گرچه اصل و اساس ادیان یکی است، اما پر واضح است که نمیشود همه ادیان و مذاهب حق باشند؛ اگر به این گزاره باور پیدا کنیم، گرفتار تناقضها و تضادهایی خواهیم شد که در متن مذاهب مختلف وجود دارد.
خارج از رویکرد عقلی و فلسفی نسبت به نقد پلورالیسم دینی، میتوان از حرکت امام عصر(ع) نیز بطلان پلورالیسم را استنباط کرد. اگر بنا بود ادیان و مذاهب همه حق باشند مبارزه حضرت با مذاهب خرافی و تلاش برای جهانی شدن اسلام بی معنا و عبث میشد.