رهبری امام خمینی – ره – در دوره ی اختناق / انقلاب اسلامی

بطور کلی هدایت و رهبری نهضت اسلامی از سوی امام را به سه دوره می توان تقسیم کرد.دوره ی اول از اعتراض به لایحه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شده و تا تبعید امام به ترکیه ادامه دارد. دوره ی دوم از تبعید به ترکیه و عراق آغاز شده و تا ورود به ایران و دوازده بهمن ۱۳۵۷ است.دوره ی سوم از ورود امام به تهران آغاز شده و تا هنگام رحلت ایشان در سال ۱۳۶۸ ادامه دارد.در این درس فقط به دوره ی دوم رهبری امام – ره – و نقش ایشان را در اعتراض به تصویب لایحه ی کاپیتولاسیون تا آغاز شعله های جدید انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶ مورد بررسی قرار می دهد.هرچند امام در این سالها دور از کشور و پیروان خود و در ترکیه و عراق به سر می بردند،ولی از همان جا به رهبری و هدایت مردم علیه رژیم شاه ادامه داده و در مراحل مختلف با پیامها و رهنمودهای روشنگر خود،مردم را ز آن چه در پشت پرده سیاست ایران می گذشت،آگاه می کردند.

#رهبری#امام#اعتراض#تبعید#ورود#تهران

تصویب لایحه ی کاپیتولاسیون و آغاز مرحله ی جدید مبارزه لایحه ی مصونیت مستشاران نظامی امریکا و خانواده های آنها،ابتدا در سال ۱۳۴۲ و در زمان نخست وزیری (اسدالله اعلم) به تصویب رسیده بود و در سال ۱۳۴۳ و در زمان نخست وزیری (حسنعلی منصور) دوباره در مجلس شورای ملی و سنا به تصویب رسید.به موجب این لایحه،مستشاران نظامی امریکا و تکنسینهای وابسته و اعضای خانواده و خدمه ی آنها اعم از نظامی و شخصی از شمول قوانین قضایی ایران معاف شده و با آنها همانند دیپلماتها و اعضای سیاسی سفارت خانه های خارجی رفتار می شد.تصویب این لایحه در مجالس ایران که به معنای قانونی شدن سند اسارت و بندگی ملت و دولت ایران به دست امریکا بود،مورد اعتراض شدید امام قرار گرفت.
امام خمینی (رحمت الله علیه) در چهارم آبان ۱۳۴۳ به محض اطلاع از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجالس ایران،سخنان کوبنده ای را ایراد کرد و رسوایی جدید رژیم شاه را برای مردم ایران تشریح کردمعظم له طی سخنان شدیداللحن خود نفوذ گسترده ی امریکا در ایران را به همه اعلام خطر کرده و گفت که امروز تمام گرفتاریهای ما از امریکا و اسراییل است.
به دنبال سخنرانی تند امام،اعلامیه ای نیز از سوی ایشان در تیراز بالا و در سطح وسیعی پخش شد. امام در این اعلامیه،تصویب کاپیتولاسیون را نشانه ی مستعمره بودن ایران نامید و رأی مجالس ایران را خلاف اسلام و قرآن شمرده،آن را از اعتبار قانونی ساقط دانست.وی بیگانگان را تهدید کرد که اگر بخواهند از این رأی سوء استفاده کنند،تکلیف ملت ایران را در برابر آنها مشخص خواهد کرد.ایشان تأکید کرد که تمام گرفتاریهای مردم ایران و سایر ملتهای جهان بر اثر دخالت بیگانگان و بویژه امریکاست و از ملت ایران خواست که اجازه ی اجرای چنین کاری را در ایران ندهند.
سخنان شدی و تند امام در حضور گروههای زیادی از مردم قم و اعلامیه هیجان انگیز ایشان که با تیراژ وسیع و بی درنگ در سراسر ایران پخش شد،بار دیگر موجی از اعتراضهای شدید امت مسلمان ایران را علیه رژیم شاه برانگیخت.شاه که از نفوذ شگفت انگیز سخنان امام در توده های مختلف مردم به وحشت افتاده و وجود مبارک رهبر نهضت اسلامی ایران را سد بزرگی بر سر راه مقاصد ضد دینی خود می دانست،بار دیگر به فکر بازداشت و تبعید امام افتاد.به همین منظور،نیروهای امنیتی شاه در شب سیزدهم آبان ۱۳۴۳ به منزل معظم له یورش برده،پس از دستگیری شبانه ایشان را به تهران منتقل کردند.چون بازداشت امام در داخل موجب اعتراض شدید قرار می گرفت،ایشان را در همان روز به ترکیه تبعید کردند.
به دنبال دستگیری و تبعید امام موجی از اعتراضها و اعتصابها در سراسر کشور آغاز شد.مردم قم و تهران که سابقه ی شقاوت و بی رحمی نیروهای شاه را در پانزده خرداد مشاهده کرده بودند دست به مبارزه منفی زده و با بستن مغازه ها و بازار،نفرت و انزجار شدید خود را از شاه اعلام داشتند هم چنین سیل تلگرافها،اعلامیه و طومار از سوی قم و ترکیه سرازیر شد و بدین وسیله اقشار مختلف مردم پیوند مستحکم و ناگسستنی خود را با معظم له اعلام داشتند.

استمرار رهبری از تبعیدگاه وضع بحرانی و در حال انفجار ایران که از ادامه ی تبعید رهبر نهضت اسلامی ایران ناشی می شد از یکسو و عدم تمایل کشور ترکیه به حالت تبعید ماندن امام در آن کشور از سوی دیگر باعث شد که رژیم شاه محل تبعید امام را تغییر دهد.در همین راستا و بدنبال مذاکراتی که با رژیم عراق انجام گرفت امام در تاریخ سیزدهم مهرماه ۱۳۴۴ از ترکیه به عراق تبعید شده و مورد استقبال گرم و پرشور مردم و علمای نجف قرار گرفت و از آنجا رهبری نهضت اسلامی ایران را با شیوه ای خاص به دست گرفت. هدف رژیم از تغییر محل تبعید امام این بود که به مردم ایران وانمود کند که ایشان دیگر در حال تبعید نیست. هم چنین حکومت شاه تصور می کرد که امام با آغاز درس حوزوی از سیاست کناره گیری کرده یا در میان علمای فراوان نجف حذف می شود.
رهبر قیام اسلامی ایران،متجاوز از سیزده سال در عراق به حالت تبعید به سر برد.در این مدت سراسر ایران را اختناق و استبداد خشن فرا گرفته،ترس و وحشت در همه جا سایه افکنده بود.ساواک و سایر دژخیمان رژیم،عرصه را بر مردم تنگ کرده،زندانها و سیاه چالها پر از مبارزان مسلمان بود.جلادان و شکنجه گران ساواک هر روز عده ی زیادی را با وسایل مدرن شکنجه اهدایی از اربابان خود به قتل رسانده،یا معیوب و ناقص العضو می کردند.با این حال،امام هیچ گاه دست از مبارزه با رژیم برنداشته و در موقعیتهای مناسب با پیامهای روشنگر خود به هدایت و رهبری مردم و افشاگری رژیم می پرداخت.

طرح تئوری،حکومت اسلامی (ولایت فقیه)رهبری قیام که پس از حوادث اسفار پانزده خرداد و مسأله کاپیتولاسیون،مصمم به سرنگونی رژیم شاه و تشکیل حکومت اسلامی شده بود،تصمیم گرفت که ابتدا طرح تئوریک حکومت اسلامی را ارایه داده و بر مبنای آن اقدام به تشکل و سازماندهی و رهبری نیروهای طرفدار حکومت اسلامی کند،چرا که برای انجام هر کار ساده ای نیاز به طرح و برنامه دقیق می باشد و براندازی ساختار سیاسی موجود و ارزشهای حاکم بر آن و پی ریزی یک نظام سیاسی،اجتماعی و اقتصادی بر مبنای ارزشها و اصول حاکم بر اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله) خود ایجاب می کرد که بررسی دقیق و همه جانبه ای صورت گیرد تا به کمک آنها بتوان اسلام را به عنوان یک راه و روش سودمند اجتماعی و سیاسی و مفیدتر از طرحهای محصول تفکر انسانها،نشان داد.
تبعید در نجف و شروع درس حوزه،فرصت مناسبی برای امام پیش آورد تا در بحث فقهی (مکاسب) به موضوع اصلی و زیربنای (ولایت فقیه) پرداخته،طرح نظری حکومت اسلامی را بیان کند.این بحث علمی در دوران اختناق و خفقان محمدرضا پهلوی نه تنها حوزه های علمیه و محافل روحانیت را با بیانی مستند و فقهی به اصل تفکیک ناپذیری دین و سیاست متوجه کرد،بلکه محیط های دانشگاهی را با نظام سیاسی اسلام به عنوان طرح تئوریک حکومت اسلامی آشنا کرد،تا روح خودباختگی روشن فکران مسلمان و متعهد را در برابر فرضیه های غربی تشکیل حکومت،از بین ببرد و آنها احساس بی نیازی فکری و سیاسی نسبت به بیگانگان داشته باشند.
نظرات فقهی امام درباره ی ولایت فقیه یا تشکیل حکومت اسلامی پس از جمع آوری و تدوین به صورت کتاب درآمده و در ایران در سطح وسیعی توزیع شد تا پیروان و مریدان ایشان را به عنوان یک الگو و راهنمای تشکیل حکومت در آینده در اختیار دیگران قرار داده،اقدام به تشکیلات و سازماندهی نیروهای مسلمان و مذهبی کنند.این نظرات امام،رهنمود مناسبی برای طرفداران حکومت الله در ایران شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، به صورت واقعیت در کشور اسلامی ایران به تبلور و عینیت رسید و نظام مقدس جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه تشکیل شد.

نقش امام در رهبری و تشکل گروههای مسلمان تجربه ی سرکوبی قیام ۱۵ خرداد،نشان داده بود که برای سرنگونی رژیم شاه نیاز به اتحاد و ارتباط و سازماندهی گروههای مختلف مسلمان است.در فاصله ی بین زندان و تبعید،گروه هابی از دانشجویان و بازاریان که با امام در ارتباط بودند،رهبر نهضت اسلامی آنها را به هم نزدیک ساخته و (هیأتهای موتلفه) تشکیل شد.هدف از تشکیل این گروهها از سوی امام،این بود که در مقابل اقدامات ضد دینی شاه،واکنش فوری نشان داده،اعلامیه ها و سخنرانیها بطور همزمان در سراسر ایران پخش شوند و اقدامات شاه و رژیم او را بی اثر سازند.پس از تبعید امام به عراق،این گروه شاخه نظامی نیز تشکیل داده،و به فعالیت خود تحت هدایت و رهبری امام ادامه داد.
یکی دیگر از گروههایی که در دوران اختناق و تبعید امام تشکیل شد و زیر نظر ایشان به فعالیت پرداخت،حزب (ملل اسلامی) بود.این حزب که از عده ای از جوانان دبیرستانی و دانشگاهی تشکیل شده بود،دست به اقدامات مسلحانه علیه رژیم زد.هدف از تشکیل این گروه مسلح،براندازی رژیم شاه و برقراری حکومت توحیدی به رهبری امام بود.هرچند عده ی زیادی از اعضای این دو گروه دستگیر،زندانی یا اعدام شدند،اما گروههایی از آنان به صورت مخفی به فعالیتهای خود تحت رهبری امام ادامه دادند.
رژیم شاه با تبعید رهبری قیام به عراق و سرکوب گروههای مسلحانه،تبعید و زندانی کردن گروههای زیادی از مردم،جوانان و روحانیون،تصور می کرد که با خیال راحت به دیکتاتوری خود ادامه خواهد داد،ولی عده ی زیادی از شاگردان و مریدان امام،هر کدام به شیوه ای خاص با ارتباط با رهبر خود،ادامه مبارزه جدیدی را برای سرنگونی رژیم آغاز کردند.افرادی مانند آیت الله طالقانی،مرحوم ربانی شیرازی،آیت الله مشکینی،آیت الله منتظری،آیت الله آذری قمی و شهدای بزرگواری هم چون بهشتی،مطهری،باهنر و مفتح هرکدام در گوشه ای مانند حوزه،مسجد،مدرسه و دانشگاه به روشنگری و آگاه سازی مردم پرداختند و با پخش نوارهای سخنان افشاگرانه و بیدار کننده ی امام در جهت تضعیف و فروپاشی رژیم تلاش می کردند.

پیامهای مهم امام از نجف نخستین پیام امام در سال ۱۳۴۶ ه.ش پس از تشکیل مجلس موسسان و تغییر اصول ۳۸ و ۴۱ و ۴۲ قانون اساسی و اعطای عنوان (نایب السلطنه) به (فرح پهلوی) همسر شاه،به وسیله ی اعلامیه ای از نجف،خطاب به حوزه های عمیه صادر شد.در این هنگام که رژیم شاه در حال برگزاری مراسم جشنهای تاجگذاری بود،امام خطاب به طلاب و حوزه های علمیه و مردم ایران فرمود:
(… نقشه آن است که قدم به قدم پیشروی کنند هرقدر شما عقب نشینی کنید آنها پیشروی می کنند آنها کمر به نابودی شما بسته اند گمان نکنید با ملایمت و تسلیم دست بردار هستند بلکه با استقامت و ایستادگی و اظهار عقاید و فریاد مظلومانه عقب می نشینند…)
امام – رحمت الله علیه – به دنبال سخنان خود اظهار داشت اینها رفتنی هستند و شما باقی خواهید ماند.سرنیزه در مقابل عواطف یک ملت دوام نخواهد داشت.به دنبال این پیام معظم له نامه ای سرگشاده ای خطاب به هویدا فرستاد و در این نامه پرده از جنایت رژیم برداشته،دلایل عقب ماندگی ایران را یک به یک بیان کرد و آنها را متوجه خیانتهای رژیم شاه دانست و در پایان تهدید کرد که از خدا و ملت ایران بترسید.

پیام امام به دانش آموزان و دانشجویان و بسیج آنها از سال ۱۳۴۸ رهبر نهضت اسلامی ایران،توجه بیشتری به بسیج جوانان و طبقه تحصیل کرده نمود و پیامهایی چه برای داخل و چه برای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا فرستاد.ایشان در یکی از نامه های خود خطاب به آنها فرمود:
(این جانب اکنون روزهای آخر عمر را می گذرانم و امیدوارم که خداوند تعالی به شما طبقه ی تحصیل کرده توفیق دهد که در راه مقاصد اسلامی که یکی از آن،قطع ایادی ظلمه و پرداختن ریشه ی استبداد و استعمار است،کوشش کنید.)
پیامهای امام به قشر تحصیل کرده باعث بیداری و جنبش این گروه از مردم ایران شده بود و به همین دلیل در روز اول مهرماه ۱۳۴۹،دانش آموزان سال ششم دبیرستانهای تهران به بهانه ی اعتراض به آیین نامه جدید امتحانی تصمیم به اعتصاب گرفتند و در روز ۲۶ همان ماه دست به راهپیمایی زده،به سوی دانشگاه تهران حرکت کردند و در آنجا دانشجویان نیز به آنها پیوستند.درگیری دانش آموزان و دانشجویان با مأموران رژیم باعث تیراندازی آنها به سوی دانش آموزان و دانشجویان شد و در نتیجه عده ی زیادی از آنها زخمی شده یا دستگیر و راهی زندان شدند.
دانشجویان دانشگاه تهران در آذرماه همین سال به بهانه تقلیل مدت امتحانات آخر ترم،دست به راهپیمایی و اعتراض زده،تظاهرات بزرگی را در محوطه ی دانشگاه به نمایش گذاشتند.آنها در پایان رهپیمایی خود،قطعنامه ای قرائت کردند و در آن خواستار آزادی دانشجویان زندانی شدند.رژیم شاه پس از این اقدام به مدت یک هفته دانشگاه تهران را تعطیل کرد،اما پس از بازگشایی دوباره ی آن یکبار دیگر با تظاهرات و اعتراضهای دانشجویان روبرو شد که با درگیری و دخالت پلیس پایان یافت.فردای آن روز تظاهرات دیگری انجام شد که در آن دانشجویان شعارهایی مبنی بر (درود بر خمینی بت شکن) ، (مرگ بر جلاد) ، (مرگ بر حکومت فاشیستی) ، (مرگ بر امریکا) ، (مرگ بر اسراییل) و (خمینی بت شکن خدا به همراه تو)،سر دادند.حکومت شاه دوباره دانشگاه را تعطیل کرده عده ای از دانشجویان را زندانی یا به سربازخانه ها فرستاد.
رهبر قیام در این زمان به مناسبت پیامی که به مراسم حج فرستادند،سرکوبی تظاهرات دانش آموزان و دانشجویان را محکوم کرده،آن را نمونه دیگری از نقشه های استعمار گران دانست.

پیام امام به مناسبت جشنهای شاهنشاهی سالهای ۱۳۵۰ ه.ش تا ۱۳۵۴ تراک برپایی جشنهای شاهنشاهی بود.در این زمان چندین جشن با هزینه های گزاف برپا شد و میلیونها تومان از بودجه ی عمرانی کشور صرف این مراسم شد.هزاران نفر از خارج با هزینه ی سنگین جهت شرکت در این جشنها به ایران آمدند و در مراسم بزم شاهنشاهی شرکت کردند.۱۳۵۰ سال کورش نام گرفت و یک سال برای آن جشن گرفتند.سال ۱۳۵۱ یکمین سال جشنهای ۲۵۰۰ ساله،جشنهای نخستین دهه ی انقلاب سفید،پنجاهمین سال سلطنت پهلوی و صدمین سال تولد رضاخان و جشن تاجگذاری از جمله این جشنها بود.در آستانه ی این عیاشیها،امام خمینی اعلامیه ای را از نجف برای مردم فرستاد و اعلام کرد:
(آیا ملت ایران باید برای کسی که به اسلام و اساس اسلامی خیانت می کند جشن برپا کند؟… جنایت پادشاهان تمام تاریخ را سیاه کرده است… از نظر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) کلمه شاهنشاه نفرت انگیزترین کلمه است.اصول اسلامی با سلطنت مخالف است…سلطنت از شرم آورترین و زشت ترین ارتجاع هاست…)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.