شیوه های اصلاح الگوی مصرف در سبک زندگی اسلامی

یکی از چالش های امروز جامعه ما در سبک زندگی، مسئله الگوی ناصحیح مصرف و مصرف گرایی است که نیازمند اصلاح جدی و اساسی است. این موضوع از طریق تعمیق باورهای دینی، تذکر مداوم و متقابل میان آحاد جامعه، فرهنگ سازی الگوی صحیح در رسانه ها، تقویت ابزارهای تنبیهی و تشویقی قانونی و فاصله گیری از آداب و رسوم ناصحیح قابل اصلاح خواهد بود.

#روش#ارتقای#الگوی#مصرف

شکل گیری و روند تغییر و تحولات فرهنگی، مقوله ای آنی و دفعی نبوده و مشمول فرایند تدریج است. فرهنگ هر جامعه دارای متغیرات متعددی در درون خود است که از درون و بیرون سیر صعودی یا نزولی آن را تعیین می کنند و باعث می شوند که فرهنگ عمومی جامعه در یک بازه زمانی غیر معین، تغییر کند. نمی توان انتظار داشت که در بازه زمانی کوتاه، تغییرات عمده فرهنگی در یک جامعه چه در جانب ارزشی و چه در چانب ضدارزشی پدید آید. زیرا هر کنش مثبت یا منفی در میان افراد جامعه تا به صورت «عادت» در نیامده و تا از جنبه فردی و خانوادگی به جنبه اجتماعی و عمومی تبدیل نگردد، نمی توان آن را به عنوان یک تغییر فرهنگی برشمرد. پس اگر رفتاری به صورت خرد و جزئی در بخشی از جامعه مشاهده گردید، لزوماً یک مسئله فرهنگی شمرده نمی شود؛ اما اگر این رفتار، رو به افزایش بود و در حال گسترش روزافزون بود، می توان آن را به عنوان یک مسئله فرهنگی دانست.

فرهنگ امروز ما ایرانیان، در عین برخورداری از نقاط مثبت فراوان، دارای نقاط منفی متعددی نیز هست. اصلاح آن نقاط منفی، همت و تلاش سیاستگذاران و برنامه ریزان فرهنگی را از یک سو و التفات آحاد جامعه به اهمیت آن را از سوی دیگر می طلبد. یکی از بارزترین نقاط منفی جامعه ایرانی، در الگوی مصرف مشاهده می شود که به صورت گسترده، دچار نقص است. الگوی مصرف امروز ما ایرانیان، نه با الگوهای دینی و معنوی و آنچه فرهنگ اسلامی آموخته سازگار است و نه حتی با الگوهای مادی و دنیوی در تعیین شاخص های مصرف بهینه و بهره وری قابل انطباق است. از این رو هم از لحاظ دینی و هم از لحاظ دنیوی، نیازمند بازاندیشی در این موضوع هستیم و باید به اقدامات جدی در این مسئله مهم سبک زندگی توجه نماییم.

در نگاهی اجمالی و گذرا به شیوه های اصلاح الگوی مصرف که می تواند ارتقادهنده سبک زندگی ما در این بخش باشد، می توان به موارد ذیل توجه نمود:

۱ . تعمیق باورهای دینی

فرهنگ دینی در ارائه الگوی صحیح مصرف، هیچ گونه کمبودی ندارد. آموزه های دینی از ابعاد گوناگونی مسئله مصرف افراطی و آفات آن را مورد توجه قرار دادند. آیات کتاب وحی و پیشوایان دین همواره مسلمانان را از رفتارهای ناصحیحی که با صرفه جویی در مصرف در تعارض است، نهی نموده اند. نهی از اسراف در خوراکیها که مورد نهی مکرر قرآن کریم است[۱]، نمونه روشنی است که عموم جامعه دینی از آن آگاه است.

قرآن اصطلاح «تبذیر» را یکی از مصادیق مصرف ناصحیح می شمارد و از آن نهی می کند.[۲] تبذیر از ماده بذر به معنی پاشیدن دانه است و در مواردی به کار می رود که انسان اموال خود را به صورت غیر منطقی و فساد مصرف می کند که می توان در فارسی آن را به ریخت و پاش معنی نمود. در واقع تبذیر آن است که مال شخص در غیر مورد مصرف شود هرچند کم باشد.[۳] امام صادق (ع) فرمود: کسی که در غیر اطاعت فرمان خدا مالی را خرج کند، مبذّر است و کسی که در راه خدا خرج کند، مقتصد و میانه رو است.[۴] پس به روشنی می توان فهمید که قرآن الگوی ناصحیح مصرف را مورد توجه قرار داده و حتی نسبت بدان گفتمان سازی نموده است. زیرا تبذیرکنندگان را «برادران شیاطین» شمرده است[۵] که متون تفسیری به بیان شرح آن پرداخته اند.

دیگر آموزه اصلاح گر الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی، مفهوم «اقتصاد» است که در ادبیات فارسی به معنای وضعیت و مسائل مالی شناخته می شود. اما معنی آن در زبان عربی میانه روی در مسائل مالی است. امیرالمومنین (ع) فرمود: «هنگامی که خدا خیر بنده ای را اراده فرموده باشد، به او اقتصاد و حسن تدبیر الهام نموده و او را از سوء تدبیر و اسراف دور می نماید».[۶] با این رویکرد، الگوی صحیح مصرف، بعد توحیدی نیز پیدا کرده و در رابطه میان انسان و خدا نیز جایگاه ارزشی می یابد. انسان با باور به این آموزه دینی درک خواهد کرد که اگر در مصرف خود و مخارج زندگی مشی میانه روی داشته باشد، از یکی از خیرهای الهی برخوردار خواهد بود؛ چرا که از برخی گناهان مرتبط با مصرف، فاصله گرفته است.

۲ . تذکر مداوم و متقابل

اصلاح الگوی مصرف هرچند از طریق ابزارهای حکومتی و فرهنگ سازی رسانه ای قابل پیاده سازی است، در بعدی وسیع تر و مردمی نیازمند نظارت همگانی و عمومی در مراودات خانوادگی و اجتماعی است. در میان مردم هستند کسانی که ضوابط الگوی صحیح مصرف را رعایت نموده و متلزم به پرهیز از مصرف ناصحیح هستند. اینان بایستی با نقش فعال خود در میان مردم، این الگو را گسترش داده و دیگران را نیز از ابعاد مثبت رفتار خود آگاه سازند.

همان گونه که قرآن کریم ویژگی مؤمنان صالح را تواصی به حق معرفی نموده، توصیه به پرهیز از مصرف نابجا، مصداق روشنی از آن شمرده می شود. آحاد جامعه آن گاه که رفتار نادرست در حوزه مصرف را از یکدیگر مشاهده می نمایند، بایستی خود را مقید به تذکر دانسته و از باب امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به آن واکنش نشان دهند تا این معضل اجتماعی، کاهش پیدا کرده و یا لااقل کمتر شایع گردد.

متاسفانه گاهی ما با آن که نسبت به مصرف درست خود تقید داریم، اما نسبت به دیگران چنین حساسیتی را نداشته و ممکن است حتی، این گونه مصرف را نشانه ای از گشاده دستی و سخاوت اشخاص انگاشته و آن را مثبت بیانگاریم و همین مسئله باعث رواج بیشتر آن گردد و اسراف و تبذیر را در جامعه افزایش دهد.

۳ . فرهنگ سازی در رسانه ها

یکی از مهم ترین شیوه ها در اصلاح الگوی مصرف، ناظر به نقشی است که رسانه ها با خاصیت فرهنگ سازانه خود نشان می دهند. محتوای رسانه خاصیت الگوپذیری در جامعه ایجاد می نماید و باعث می شود افراد جامعه زندگی خود را تا حدود زیادی، بر اساس آن وفق دهند. در این بخش نقش برنامه های نمایشی در رسانه ها و همزاد پنداری مخاطبان با شخصیت های نمایشی بسیار زیاد است. اگر اصلاح الگوی مصرف به عنوان یک شاخصه جدی و نه شعاری، در محتوای فیلم ها و سریال ها لحاظ گردد، به صورت طبیعی اثر مثبت خود را بر اصلاح مصرف جامعه خواهد گذارد. هم چنین سبک زندگی شخصیت های چهره و مشهور رسانه ای موضوع دیگری است که می تواند با الگوی مصرف جامعه در ارتباط بوده و در بعد مثبت یا منفی نقش آفرینی کند.

علاوه بر این مسئله تبلیغات و پیام های بازرگانی در رسانه، موضوعی پررنگ در اثرگذاری بر الگوی مصرف است که اگر ابعاد منفی آن در نظر گرفته نشود، نه تنها در اصلاح الگوی مصرف نقش مثبتی نخواهد داشت؛ بلکه مروج مصرف گرایی و مصرف زدگی در بعد کلان جامعه خواهد بود.

فارغ از این امور، رسانه ها و به خصوص رسانه ملی بایستی با افزایش محتوای آموزشی در انتقال سبک زندگی صحیح و بیان راه های بهینه سازی مصرف در بعد همگانی، الگوی صحیح مصرف را بیش از پیش ترویج نماید.

۴ . تقویت ابزارهای تشویقی و تنبیهی در قانون

قانون در هر جامعه، مهم ترین ابزار کنترل و محدودسازی رفتارهای ضد فرهنگی در تمام ابعاد اجتماع است. هرچند که بسیاری از ابعاد الگوی مصرف هر خانواده ناظر به حریم خصوصی است و ممکن است ارتباطی با قانون پیدا نکند، اما بخشی از آن هم می تواند از طریق ابزارهای قانونی قابل کنترل باشد. برای مثال مصرف انرژی که الگوی مصرف آن در کشور ما با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارد، بایستی از طریق اهرم های قانونی علاج گردد. بخشی از این موضوع به سبک زندگی غلط ما در محیط خانه باز می گردد؛ بخشی از آن به نظام مهندسی و کیفیت بنا و ساختمان باز می گردد و بخشی از آن نیز به کیفیت کالاهای مصرفی در حوزه انرژی مرتبط است که تمامی این امور می تواند از مسیر قانون، مورد نظارت قرار گرفته و از ایجاد بستر مصرف ناصحیح انرژی و یا کالا، جلوگیری گردد.

جریمه های مالی و محدودیت برخورداری از انرژی در مورد کسانی که الگوی مصرف را رعایت نمی کنند؛ و در سمت مقابل تشویق های مالی و تعریف امتیازات ویژه برای کسانی که الگوی صحیح مصرف را رعایت نموده و بلکه فراتر از آن نیز تقید دارند، می تواند زمینه مناسبی برای تصحیح مصرف در میان عموم جامعه از طریق ابزار قانون انگاشته شود.

۵ . فاصله گیری از آداب و رسوم ناصحیح

مصرف ناصحیح کالا و انرژی در جامعه، لزوماً در اشخاص و اقشار ثروتمند و پردرآمد دیده نمی شود. ممکن است بسیاری از افراد در قشر متوسط و حتی کمتر برخوردار جامعه، به علت سبک زندگی نادرستی که در منش و عادت ایشان شکل گرفته و یا نسل به نسل به ایشان منتقل شده، مصرف صحیح را نیاموخته و دچار سوء مصرف مواد خوراکی و غیر خوراکی باشند و اساساً اعتقادی به اصلاح آن نداشته باشند.

شیوه برگزاری میهمانی های خانوادگی، شیوه برگزاری مراسم جشن و عزا، شیوه خرید و تأمین کالا و خدمات، وقتی با نگاه دقیق الگوی مصرف ملاحظه شود، ملاحظه می کنیم که ابعاد متعددی از آن معیوب است و نیازمند بازبینی و اصلاح می باشد.

شیوه های پیش گفته هر کدام نقش مهمی در فاصله گیری از آداب مصرف گرایانه دارند. اما مهم تر از همه آنها، دغدغه ای است که بایستی در شخص و خانواده نسبت به این موضوع ایجاد شده و مسئولیت پذیری همگانی در آن ایجاد گردد.

پی‌نوشت:
[۱] . انعام ۱۴۱ و اعراف ۳۱
[۲] . اسراء ۲۷
[۳] . تفسیر نمونه ج ۱۲ ص ۸۶.
[۴] . تفسیر العیاشی ج ۲ ص ۲۸۸.
[۵] . اسراء ۲۸
[۶] . غرر الحکم ص ۲۹۱.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.