دشمن شناسی شیعیان منتظر در غیبت مصلح

بشر امروز، با پشرفت‌های شگفت‌انگیز در زمینه‌های گوناگون زندگی مادی خود، در بعد معنوی و اخلاقی مغلوب گرداب هواپرستی است. این جهالت مدرن تا بدان‌جاست که سردمداران تمدن هر نوع تلاشی در جهت خلاصی از این گرداب را با تهمت‌های ناروا پاسخ می‌دهند و از تشعشع نور معنویت در میان ملت‌های خود جلوگیری می‌کنند. مصداق بارز این نابخردی‌ها در عصر امروز توهین به رحمه العالمین و دین مبین اسلام و گوهرهای پاک نبی اکرم صلوات‌الله‌علیه یعنی قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام در قالب فیلم، نشریه، کتاب، سیاست، عملیات‌های نظامی و انتحاری و غیره است.

#شناسایی#ضعف#قدرت#دشمن#دوران#انتظار

حال در این شرایط وظیفه هر مسلمانی مقابله با این اقدامات شیطانی است، اما هر اقدامی اگر بر اساس مدل علمی بنا نشود، نتیجه‌ای جز شکست در انتظار آن نیست. بنابراین این نوشتار سعی دارد به صورت فهرست‌وار به این مدل به عنوان استراتژی عملیاتی اشاره کند. در این مدل دشمن شناسی به عنوان ایده اصلی برای پاسخ به سه سوال “چه دست‌هایی پشت پرده  این بی‌حرمتی‌هاست؟”، “وظیفه یک مسلمان بیدار چیست؟” و “چه راه‌هایی برای مبارزه با این توطئه‌ها وجود دارد؟” در نظر گرفته شده است. امید است این تلاش ناچیز مورد قبول حضرت رسول اعظم صلوات‌الله‌علیه قرار گیرد.

وظیفه ما شیعیان در دوران غیبت انتظار است و این نه انتظاری بی‌امید و بی‌حرکت است بلکه باید این انتظار کاملاً پویا و مطابق با شرایط باشد.

  • دشمن شناسی

شاید کلمه “دشمن شناسی” در این نوشتار باعث ایجاد جوی نظامی گردد ولی دشمن شناسی عرصه‌ای وسیع در زندگی ما را شامل می‌شود که از شخصی‌ترین محدوده‌ها با شناخت شیطان و نفس اماره آغاز و در کلان‌ترین سطح خود به دشمنان ملی در روابط بین الملل ختم می‌شود، دشمن شناسی در حالت کلی شامل سرفصل‌هایی مانند:

۱- شناسیایی وسعت عمل و حوزه عملیاتی دشمن

۲- شناسایی امکانات و تجهیزات دشمن

۳- شناسایی طرح‌ها و تئوری‌های فلسفی و عملیاتی دشمن

۴- شناخت نقاط ضعف و قدرت دشمن و غیره است

اما نکته مهمی که شاید در دشمن شناسی به آن توجهی نشود و مهمترین قسمت دشمن شناسی است خودشناسی است یعنی قبل از تعیین مشخصات دشمن باید امکانات، نقاط ضعف و قوت و دیگر مشخصه‌های خود را بدانیم مثلاً باید میزان توانایی و دقت خود، در زمینه اطلاعات بدست آمده از دشمن و تحلیل آنها را بدانیم در غیر اینصورت یا اطلاعات غلطی از دشمن بدست می‌آوریم یا از اطلاعات صحیح، تحلیل‌های غلط کرده که در هر دو حالت چیزی جز شکست انتظارمان را نمی‌کشد. مطلب مهم دیگر توانایی تطبیق نقاط ضعف و قوت خود و دشمن و طراحی استراتژی‌های مناسب است یعنی در صورت تطبیق نقطه قوتی از دشمن بر نقطه ضعفی از ما باید به دنبال استراتژی هجومی از آن نقطه بود. حال با این پیش زمینه پاسخ به سوالات مطروحه در مقدمه را آغاز می‌کنیم.

ما امت حضرت رسول اعظم صلوات‌الله‌علیه هستیم و بزرگترین دارایی ما ایمانمان به آن حضرت و قرآن معجزه اوست. تمام تئوری‌های فلسفی و عملی ما نشات گرفته از ایمانمان است این نقطه قوت ما همواره مورد هجوم دشمن بوده، دشمن با ایجاد شبهات و تردید در این اصول این نقطه قوت را مورد هدف قرار داده است به عنوان مثال با انتشار کتابی با نام “فرقان الحق” عقاید مسلمانان را زیر سوال می‌برند و جالب اینجاست دولت غیرمسلمان هند ورود این کتاب را به کشورش ممنوع کرده است اما در بعضی کشورهای اسلامی، حتی در بعضی مدارس تدریس می‌شود. استراتژی دیگر ارائه تفسیرهای نادرست از قرآن کریم و همچنین تطابق رفتارهای غلط مسلمانان با این تفاسیر برای نیل به اهداف شوم خود است. نمونه تازه این گونه رفتار، فیلم سراسر فتنه ی “فتنه” است. راهکارهای مقابله با این گونه رفتارها به چند بخش تقسیم می‌شود.

شاید اولین و مهمترین وظیفه این است که بی تفاوت از کنار این اتفاقات نگذریم و در اولین حرکت، حلقه‌های اعتراض را به صورت راهپیمایی تشکیل دهیم چرا که طبق تئوری‌ها بعضی از رفتارها برای تست کردن وضعیت حساسیت جامعه است و اگر این اعتراض اولیه به قدر کافی قدرتمند نباشد مطمئناً باید منتظر حمله‌های سنگین‌تر باشیم.

اما برای عملیات‌های سازماندهی شده که در درازمدت جواب می‌دهند باید به استراتژی‌های فلسفی آنها حمله کرد این حمله در چند رده تعریف می‌شود چرا که دشمن اصلی زیر لایه‌های مختلف پنهان شده است و هر لایه فلسفه اجرایی خاص خود را دارد، اولین لایه و دشمن اصلی طبق صریح آیه ۸۲ سوره مبارکه مائده (هر آینه می‌یابی یهود و مشرکین را دشمن‌ترین مردم نسبت به کسانی که ایمان آورده اند) یهودیان هستند البته به تعبیر امروزی‌تر صهیونیسم که بخشی سیاسی یهودیان را تشکیل می‌دهند، استراتژی اصلی این گروه در قالب پروتکل‌هایی است که به عنوان پروتکل‌های صهیون در جهان معروف هستند. در این پروتکل‌ها که آینه تمام نمای نژادپرستی است صراحتاً به تصمیم این گروه برای تسلط بر جهان با هر وسیله‌ای که دارد به عنوان مثال در قسمتی از پروتکل شماره ۱ می‌خوانیم “میان سیاست و اخلاق هیچگونه وجه اشتراکی نیست. فرمانروایی که متکی به اخلاق باشد، نمی‌تواند سیاستمداری کارکشته و ماهر از آب درآید و نتیجتاً پایه‌های قدرت سیاسی او متزلزل خواهد گشت. آنهایی که می‌خواهند گام در وادی سیاست بگذارند، باید هم نیرنگ باز باشند و هم بتوانند دیگران را متقاعد کنند. صفاتی چون درستکاری و راستگویی خطری بزرگ برای سیاست بشمار می‌روند. زیرا چنین صفاتی شدیدتر از هر دشمنی، فرمانروا از اریکه حکمرانی به زیر می‌کشند. البته فرمانروایان جوامع غیرصهیونیست باید چنین صفاتی را دارا باشند تا هرچه زودتر از پای درآیند و تسلیم ما شوند. ولی در نظام سیاسی جوامع صهیونیستی، قیودات اخلاقثی نباید وجود داشته باشد. به اعتقاد ما حق یعنی اعمال زور. واژه حق واژه‌ای ذهنی است که به هیچ وجه جنبه عینیت به خود نمی‌گیرد. در نظام سیاسی ما حق این چنین تعبیر می‌شود: هرآنچه را که می‌خواهم به من بده زیرا من از تو قوی ترم. نیازی نیست که ثابت کنم حق از آن کسیت.”

تحلیل و بررسی این پروتکل‌ها خارج از حد این مقاله است نکته قابل توجه این است که هر مسلمانی وظیفه دارد اولاً این برنامه را به اطلاع دیگر مسلمانان برساند و از قرار گرفتن در مسیر اهداف این دشمنان هم خود پرهیز و هم دیگران را برحذر دارد.

لایه دوم دولت‌های مسیحی‌اند که در پروتکل‌ها آنها به عنوان یکی از ارکان اجرایی پیشبرد اهداف معرفی شده‌اند. فلسفه کلی حاکم بر رفتارهای این لایه، دو اصل کلی اومانیسم و سکولاریسم است. این فلسفه‌ها مانند طبل‌های توخالی هستند سر و صدای زیادی دارند اما از لحاظ تئوری بسیار پایه‌های ضعیفی دارند. وظیفه ما به عنوان یک مسلمان در برابر این لایه دو وجه دارد اول آنکه با مبانی عقلی پوچ بودن این تئوری‌ها را برای ملت‌های غیر مسلمان تبیین کنیم و در مرحله دوم اسلام را به عنوان جایگزینی مناسب به آنها معرفی کنیم. یکی از نقاط قوت ما در این ملت ها، تغییر ترکیب جمعیتی ملل اروپایی است؛ به عنوان مثال روزنامه کلنر اشتادت انسایگر چاپ آلمان طی یک گزارش مفصل آمار جمعیت مسلمان اروپا را اعلام کرده است و می‌نویسد: “پس از سوء قصدهای تروریستی در لندن توجه جوامع غرب به صورت خاص به حضور مسلمانان در اروپا جلب شده است. بر اساس آخرین آمار از مجموع ۴۵۵ میلیون نفر جمعیت اروپا، ۱۵ میلیون (۳/۳ درصد) آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند. این نسبت در کشورهای آلمان، فرانسه، اتریش و هلند بیش از سایر نقاط اروپاست.” این بدان معنی است که اگر بتوانیم اصول اسلام اصیل را بین همین جمعیت مسلمان ترویج کنیم به دو هدف بسیار استراتژیک می‌رسیم اول آنکه از خود این جمعیت رو به گسترش می‌توان به عنوان یک مبلغ استفاده کرد و توسط همین افراد اهداف مقابله‌ای خود با دول غربی را که در بالا به آن اشاره شد پیاده سازی کرد. دوم آنکه با نگاه به ترکیب جمعیتی پی می‌بریم که مسلمانان قشر عظیمی از طبقه کارگر اروپا را شامل می‌شوند از این خاصیت نیز می‌توان برای فلج کردن اقتصادی دول غربی به صورت اعتصابات و غیره بهره برد و ترس از همین موضوع باعث شده است تبعیض نژادی در میان مسلمانان اروپا برای بدست آوردن کار خود را به وضوح نشان دهد.

بدلیل وسعت عملیات از قسمت‌های تقابل فلسفی عبور کرده به تقابلات فرهنگی می‌پردازم. در این قسمت رسانه‌ها بیشترین نقش را دارند، هر کسی که به طور موثرتری در این زمینه فعالیت کند به جد می‌توان گفت طرف دیگر را تا حد زیادی مغلوب خواهد کرد. متاسفانه قسمت اعظم رسانه‌های دنیا به طور مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به آژانس یهود هستند و سعی در جهت دهی افکار عمومی در راستای اهداف شوم خود دارند و در این بین از هر رفتار کثیفی نیز ابایی نداشته تا آنجا که به رسول رحمت صلوات‌الله‌علیه نیز اهانت‌های بسیار کرده‌اند و می‌کنند. در حال حاضر مهمترین رسانه‌ها شبکه‌های خبری و اینترنت هستند بعد از آنها مطبوعات و سپس صنعت سینما و بعد از آن کتاب‌ها. شاید ایجاد شبکه‌های خبری بزرگ که در دسترس همه و مهمتر مورد اطمینان همه باشند و دارای مخاطب نیز باشند کاری بس دشوار باشد و فقط از عهده دولت‌ها برآید مانند شبکه‌هایی چون پرس تی وی و سحر و الکوثر؛ اما شبکه‌های ماهواره‌ای شخصی مانند سلام و غیره نیز بی‌تاثیر نیستند اما باید سیستمی بر محتوای آن نظارت کند چون خطا در این سطح نتیجه‌ای بسیار مخرب بر اهداف دارد، به عنوان مثال اگر از پخش برنامه هایی مانند “نحوه کتک زدن زن در اسلام” که از شبکه LBC لبنان پخش شد و غیره جلوگیری نکنیم یا واکنشی نشان نداده، آنها را تایید کنیم به نوعی خودزنی پرداخته‌ایم. مطلب دیگر اینکه باید استقلال رسانه‌ای حفظ شود یعنی ما از لحاظ ماهواره و تجهیزات به استقلال برسیم چرا که در غیر اینصورت اتفاقی که برای شبکه سحر۱ و قطع سیگنال‌رسانی آن در ماهواره هات برد رخ داد برای هر شبکه دیگری نیز رخ می‌دهد و این استقلال اتفاق نمی‌افتد، مگر با کوشش علمی و نوآوری که از منویات مقام معظم رهبری بوده و این سال نیز به این نام نامیده شده تا این نیاز به صورت عام و در هر گستره علمی و مذهبی‌ای باعث پیشبرد اهدافمان شود.

اما در بعد اینترنت، این سیستم مانند یک شمشیر دو لبه است در صورت استفاده هدفمند و صحیح از آن شاید بتوان گفت اثری بیش از رسانه‌های خبری تصویری دارد اما عکس آن نیز صادق است در صورت استفاده ناصحیح موجب خوردن ضربه‌های جبران ناپذیر بر پیکره نسل جوان و تخدیر آنها با سکس و…. و خارج کردن آنها از گردونه فعالیت اجتماعی خواهد شد. دو نکته در استفاده از این رسانه قابل تامل است یک آنکه نباید به بهانه‌های واهی عرصه را خالی کرد و این فرصت طلایی را از دست داد و دوم آنکه باید بر استفاده از اینترنت مدیریت بسیار دقیق و هدفمندی داشت. باید با تبیین و ساخت سایت‌های اسلامی چون تبیان و الشیعه و… اسلام را برای دیگر مردم جهان تبیین کنیم ولی در این رهگذر نباید ظرافت‌های تبلیغاتی و خارج شدن از قالب‌های خشک فلسفی و… را در نظر داشت. به طور خلاصه در عرصه اینترنت دو عامل حرف اول را می‌زند یکی نوآوری و دیگری تبلیغات. نوآوری چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ تبیین و ایجاد جذابیت برای مخاطب و تبلیغ به عنوان شناساندن این سامانه به دیگران آن هم تبلیغی هدفمند برای جذب قشر جوان یعنی همان تاکتیک غربی‌ها را علیه خودشان استفاده می‌کنیم و با جذب کردن قشر جوان آنها، نیروی فعال آنها را در خدمت اسلام بگیریم.

مطلب دیگر اینکه آنها با نفوذ افرادی در جوامع مسلمان برخی رفتارهای افراطی را ترویج می‌کنند و با استفاده از سیستم تبلیغی خود آنها را به عنوان اسلام به مردم معرفی می‌کنند برای مقابله با این تهمت‌ها و افتراها به اسلام باید هر گروه و هر دسته‌ای که خلاف اسلام ولی به اسم اسلام عمل می‌کند شناسایی و به حرف برای گفتن در عرصه مطبوعات و صنعت سینما بسیار است اما بدلیل کوتاهی سخن از آن می‌گذرم و فقط به چند پیشنهاد اکتفا می‌کنم:

۱- در عرصه فیلم سازی جشنوراه‌ای در حد کشورهای اسلامی به طور خاص و به طور عام تمام مسلمانان و اسلام شناسان ترتیب یابد تا اولاً صنعت فیلم سازی از انحصار آژانس یهود خارج شود و ثانیاً با ساختن فیلم‌های مطابق با تفکرات اصیل اسلام و حمله به پایه‌های اومانیسم و سکولاریسم بی ریشه بودن این تفکرات را نشان دهیم. یکی دیگر از اثرات چنین کاری این است که آنها را مجبور به دفاع از اندیشه خودشان می‌کند و این یعنی مشغول شدن به خود و وقت کمتری برای حمله به مبانی اسلامی داشتن.

۲- طراحی سیستم اطلاع رسانی و هماهنگی در میان امت اسلامی برای اجرای واکنش‌ها و برنامه‌های یکسان در مقابل تهدیدات، اجزا این سیستم را می‌توان از حلقه شبکه‌های ماهواره ای، اینترنت، مطبوعات و اجتماعات اسلامی مانند نماز جماعات، جمعه و ایام حج تشکیل داد، این سیستم باید به صورت کاملاً غیردولتی تشکیل شود چرا که در غیر اینصورت بدلیل نفوذ کشورهای غربی بر بعضی از دول اسلامی این سیستم کارایی خود را از دست می‌دهد. پیاده سازی چنین سیستمی هرچند در ابتدا سخت به نظر‌اید اما ارزش چنین سختی را دارد زیرا می‌توان از آن به عنوان ابزار اعمال قدرت امت واحده اسلامی بهره برد. مدیریت این جریان نیز حتماً باید از مراجع و مفتی‌های درجه یک اسلامی نشأت بگیرد تا حد امکان از نفوذ بیگانگان در آن جلوگیری گردد.

چه دست‌هایی پشت پرده  این بی‌حرمتی‌هاست؟، وظیفه یک مسلمان بیدار چیست؟ و چه راه‌هایی برای مبارزه با این توطئه‌ها وجود دارد؟

هرچند کارها و فعالیت هایی از این دست در حوزه وبلاگ و کتاب و… بسیارند و یک نمونه موفق آن جشنواره الکترونیکی پیامبر اعظم صلوات الله علیه بود اما نیاز به گسترش این فعالیت‌ها به طور محسوسی احساس می‌شود. شاید بعضی از مطالب و پیشنهادات مندرج در این مقاله فراتر از حد حتی یک دولت باشد اما اگر این خواسته‌ها در ملل اسلامی ایجاد و احساس نیاز به چنین سیستم هایی درک شود ملت‌ها خود می‌توانند با اتکا به قدرت خود و سرمایه‌های شخصی این برنامه‌ها را پیاده سازی کنند. اما نیاز اصلی برای تمامی این حرکت‌ها همان طور که اشاره کردم امت واحده اسلامی است. یعنی وحدت نیاز اصلی و خمیر مایه تمام حرکات منسجم و برنامه ریزی شده است تا این حرکات شیعیان و برادران اهل تسنن راه به جایی برده و به ثمر برسد.

در پایان نیز اشاره‌ای خاص به وظیفه خطیر شیعیان در این بین می‌کنم. انتظار یک منجی عالم شمول نیاز فطری بشری است که در میان ادیان مختلف به گونه‌های مختلف ظهور کرده و مختص ادیان الهی نیز نمی‌باشد. طبق اعتقاد حقه شیعیان نهال سبز این انتظار به دستان مبارک رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه کاشته شد و با خون بهترین بندگان خدا در طول تاریخ آبیاری شد که بزرگترین آنها حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه می‌باشد. وظیفه ما شیعیان در غیبت انتظار است و این نه انتظاری بی‌امید و حرکت است بلکه باید این انتظار کاملاً پویا و مطابق با شرایط بوده و هماره از اصل “منتظران مصلح خود باید صالح باشند” پیروی کند. باید این انتظار را که در امت اسلامی زیر خروارها تعصب است بیرون آورد و چرا یکی از مشترکات بین شیعه و اهل سنت است و با تبیین درست آن فعالیت‌ها را به سمت انتظار صحیح سوق داد که این خود بذر امیدی در دل تمامی مستضعفان است.

برای ظهور یوسف زهرا(سلام الله علیها) صلوات.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.