شکست دیپلماسی آمریکایی در مقابل انقلاب اسلامی / اشغال سفارت آمریکا در ایران

ریشه‌های تیرگی روابط ملت ایران با آمریکا به حوادثی نظیر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، واقعه‌ی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تصویب لایحه‌ی کاپیتولاسیون و … باز می‌گردد، اما اشغال سفارت آمریکا در ایران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، توسط دانشجویان، فصل نوینی در روابط ایران و آمریکا گشود. فصلی که ره‌آورد آن، پوشانیدن جامه‌ی عمل به خواست عمومی مردم زخم‌خورده‌ی ایران بود.

#عدم_موفقیت#دیپلماسی#آمریکا#مقابل#ایران


هر چند ریشه‌های تیرگی روابط ملت ایران با دولت آمریکا به حوادثی نظیر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، واقعه‌ی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تصویب لایحه‌ی کاپیتولاسیون و … باز می‌گردد، اما اشغال سفارت آمریکا در ایران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، توسط دانشجویان، فصل نوینی در روابط ایران و آمریکا گشود. در این میان فروردین‏ ماه سال ۱۳۵۹ از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. در این برهه، اتفاق‌هایی به وقوع پیوست که در نهایت منجر به اعلام قطع روابط دیپلماتیک آمریکا با ایران شد. در این مقال به اختصار وقایع منجر به این واقعه، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در آستانه‌ی سال ۱۳۵۹، برخی دولت‌مردان آمریکایی، برای حل مسأله‌ی گروگان‏های آمریکایی که در جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی به دست دانشجویان افتاده بودند، خواستار فشارهای بیش‌تر و شدیدتر برضد ایران شدند. در این راستا، «جرج بوش»، نامزد ریاست جمهوری آمریکا، از حزب جمهوری‏خواه، از «کارتر»، رییس جمهور این کشور خواست مناسبات دیپلماتیک با ایران را قطع نماید هم‌چنین «ریچارد لوگار» سناتور جمهوری‏خواه ایالت «ایندیانا» نیز از رییس جمهور ایالات متحده درخواست کرد ایران را در محاصره‌ی دریایی قرار دهد.
در چنین فضایی و در حالی که کارتر، اقدام نظامی برضد ایران را به طور سرّی و کاملاً جدی پیگیری می‏کرد و نیز در پی ایجاد و افزایش فشارهای اقتصادی برضد ایران بود، نیم نگاهی به تحولات داخلی ایران داشت. کارتر درصدد بود با ترفندهای سیاسی ایران را وادار به تسلیم گروگان‏ها نماید. موفقیت چنین رویه‏ای می‏توانست موجد توفیق سیاسی بزرگی برای کارتر که در آینده‏ای نزدیک انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو داشت، شود. به هر حال رییس جمهور آمریکا در روز اول فروردین ماه ۱۳۵۹ اظهار امیدواری کرد که «بعد از انتخابات پارلمانی ایران، دولتی که بتواند از عهده‌ی افراطیون اشغال‏گر سفارت آمریکا در تهران برآید، تشکیل بشود.» سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی ایالات متحده نیز گفت: «کابینه‌ی کارتر امیدوار است زمانی که ایران ۵۰ گروگان آمریکایی را آزاد کند، روابط آمریکا با تهران به حالت عادی بازگردد.»
همزمان با این اظهارنظرها، مقام‌های کاخ سفید طرح‏های مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی برضد ایران را مورد بررسی قرار می‏دادند. در همین رابطه در جلسه‏ای که با حضور تعدادی از مقام‌های بلند پایه‌ی سیاسی ـ نظامی و تصمیم‏گیران مسایل خارجی آمریکا به همراه رییس جمهور این کشور در «کمپ دیوید» برگزار شد، ضمن این که راه‏های فشارهای سیاسی و اقتصادی مجدد مورد بررسی قرار گرفت و موضوعاتی نظیر قطع رابطه با ایران طرح گردید، راهکار نظامی نیز با جدیّت از سوی اکثریت شرکت کنندگان در جلسه طرح، بررسی و انجام مقدمات آن مورد تأیید قرار گرفت.
با این حال در ۲۷ مارس ۱۹۸۰م. (۷/۱/۱۳۵۹)، رهبران سنای آمریکا پیشنهاد کردند که گزارشی درباره‌ی روابط ایران و آمریکا در زمان سلطنت شاه مخلوع منتشر شود. بر اساس پیشنهاد یاد شده، این گزارش می‏بایست یک سند تاریخی از روابط بین دو کشور بوده و شرحی باشد از نقش آمریکا در ایران از تمام دیدگاه‏ها؛ از کمک‏های قابل ملاحظه‌ی این کشور به ملت ایران تا شرکت در کودتای نظامی سال ۱۹۵۳م. وزارت امور خارجه‌ی آمریکا نیز با این پیشنهاد سنا موافقت کرد. این در حالی بود که دولت کارتر در گذشته با هرگونه اقدام کنگره درباره‌ی ادعای ایران مبنی بر دخالت آمریکا در امور ایران در زمان شاه مخلوع مخالفت کرده بود. اما طرح چنین پیشنهادهایی بیش از آن که ناظر بر ارایه‌ی راه‏حلی منصفانه باشد، اقدامی نمایشی و سیاستی فریب‌کارانه بود چرا که که یک روز بعد از انتشار خبر یاد شده، رادیو آمریکا خبر داد که «ونس» گفته است: «دولت آمریکا به پیشنهاد سناتور فرانک چرچ، رییس کمیته‌ی روابط خارجی سنا مبنی بر رسیدگی به روابط ایران و آمریکا در دوران شاه سابق ایرادی ندارد؛ ولی با انتشار بیانیه‌ی رسمی درباره‌ی اعتراف به خلاف‌کاری در دوران حکومت شاه، مخالف است.»

در چنین فضایی که آمریکا به نوعی به یکه‏ تازی سیاسی و رسانه‏ای در خصوص مسأله‌ی گروگان‏ها و روابط با ایران می‏پراخت، شب نهم فروردین ماه ۱۳۵۹ خبری از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد که بلافاصله خبرگزاری‏های جهان با قید «فوری فوری» آن را به سراسر دنیا مخابره کردند. این خبر که اوضاع روابط ایران و آمریکا را به کلی تحت تأثیر قرار داد در واقع یک نوع افشاگری بود که با ابتکار امام خمینی(ره) انجام شده بود. ماجرا از این قرار بود که جیمی کارتر، رییس جمهور ایالات متحده‌ی آمریکا، پیامی را از راه سفارت سوئیس در تهران برای امام ارسال کرده بود. کارتر، در بخشی از این پیام به نسبت مفصل و با این عبارت که «مزیت بزرگ دموکراسی آمریکایی این است که همیشه توانسته است اشتباهات خود را شناسایی نموده و یا آن را محکوم کند!» موافقت خود را برای تشکیل یک کمیسیون تحقیق جهت حل بحران موجود بین طرفین اعلام کرده بود.
رییس جمهور آمریکا در نامه‌ی یاد شده تصریح نموده بود که تمام تلاش خود را برای حل بحران موجود به کار خواهد گرفت. در این نامه هم‌چنین به مسأله‌ی شاه مخلوع ایران به عنوان یکی از مسایل مطرح در روابط ایران و آمریکا اشاره شده بود؛ کارتر در این رابطه با ارایه‌ی توضیحاتی در خصوص بیماری شاه سابق ایران، سفر وی به پاناما و مصر را امری شخصی قلمداد کرده و دخالت آمریکا در آن را منکر شده و اعلام کرده بود به عنوان رییس جمهور آمریکا با ورود شاه به آمریکا برای معالجه توسط پزشکان آمریکایی مخالفت کرده است.
انتشار این پیام که به مثابه یک بمب خبری در فضای رسانه‏ای جهان انفجاری مهیب ایجاد کرد، ضمن این که ابتکار عمل مسأله‌ی روابط دو کشور ایران و آمریکا را از دست سیاستمداران آمریکایی خارج کرد، مقام‌های آمریکایی را وادار به تناقض گویی نمود. در این رابطه، «جودی پاول» سخنگوی کاخ سفید اساساً ارسال پیام برای هر مقام ایرانی را منکر شد، اما مقام‌های دیگر این کشور از جمله وزیر خارجه‌ی ایالات متحده به ارسال پیام برای رییس جمهور ایران اعتراف کردند ولی ارسال نامه به امام را انکار نمودند. اما در ایران، علاوه بر دفتر امام به عنوان منتشر کننده‌ی خبر، تمامی مقام‌ها و مطلعین از جمله رییس جمهور، وزیر امور خارجه و سید احمد خمینی، صحت ارسال پیام را تأیید کردند. «سید احمد خمینی» در خصوص چرایی و چگونگی ارسال و انتشار پیام گفت: «از بابی که امام فرمودند هیچ چیز نباید از ملت دور باشد، ما این پیام را برای انتشار در اختیار رسانه‏ها قرار دادیم.»
پس از فرو نشستن گرد و غبار خبری حاصل از انتشار پیام کارتر به امام و نیز تکذیبیه /‏های مکرر مقام‌های آمریکایی، ناظران سیاسی، منتظر روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۹، روز رسمیت حقوقی جمهوری اسلامی بودند و اطمینان داشتند مواضع ایران راجع به گروگان‌ها، در مراسمی که در این روز به مناسبت سالگرد رفراندوم جمهوری اسلامی، در میدان آزادی برگزار خواهد شد، بیان می‏گردد. به هر حال مراسم در روز مقرر برگزار شد و همان گونه که انتظار می‏رفت هم در پیام امام و هم در سخنان رییس جمهور، مواضع ایران در قبال مسأله‌ی گروگان‏ها بیان شد.
در پیام امام، سیاست‏های ضد ایرانی آمریکا به ویژه برخورد دولت آمریکا با مسأله‌ی بازگرداندن شاه به ایران، تقبیح شده بود. هم‌چنین در خصوص پیام اخیر کارتر به امام آمده بود: «این نیرنگ جدید کارتر شبیه همان نیرنگی است که شاه مخلوع در اواخر سلطنت ننگینش زد و در مقابل ملت و روحانیون به چاپلوسی و حلیه‏گیری پرداخت و دسیسه‌ی او نقش بر آب شد. آقای کارتر باید بداند که فرستادن شاه مخلوع به مصر و عذرخواهی از اشتباهات گذشته و اعتراف به خیانت‏های آمریکا به ملت‏های مظلوم ـ از جمله ایران ـ و راه‏حل لانه‌ی جاسوسی را از من که یک نفر از ملت بزرگ ایران هستم خواستن، به بیراهه رفتن است. حل این مسأله به دست هیچ کس جز ملت شریف ایران و مجلس شورای اسلامی منبعث از آرای ملت نیست.»


رییس جمهور نیز قسمت عمده‏ای از سخنان خود را به مسأله‌ی گروگان‏ها اختصاص داد. وی ابتدا گزارشی از آنچه در مورد این مسأله روی داده بود، ارایه کرد و سپس با قرائت دومین پیام کارتر که خطاب به وی ارسال شده بود گفت: «بعد از این که این پیام آمد، در شورای انقلاب مورد بحث قرار گرفت و شورا تصمیم گرفت که اگر آمریکا طبق یک بیان رسمی اعلام کند که تا تشکیل مجلس و اتخاذ تصمیم از سوی مجلس، درباره‌ی گروگان‏ها نه تبلیغی کند، نه ادعایی کند، نه حرفی بزند و نه تحریکی کند، شورای انقلاب می‏پذیرد که گروگان‏ها را تحت نظارت خود در آورد.»
مواجهه‌ی آمریکا با آنچه به عنوان مواضع ایران در روز ۱۲ فروردین در قبال مسأله‌ی گروگان‏ها بیان شده بود به صورت پیامی خطاب به رییس جمهور ایران انعکاس یافت. در این پیامِ دولت ایالات متحده، نشانه‏ای از پذیرش شرایط مطرح شده از سوی ایران یعنی؛ اعلام رسمی عدم تبلیغ، تحریک و تحرک در مورد گروگان‏ها وجود نداشت. در این برهه، آنچه در صحنه‌ی روابط ایران و آمریکا اتفاق افتاده بود، دو موضع متفاوت بود در حالی که خواسته‌ی منطقی ایران یعنی سپردن تعهد رسمی از سوی دولت آمریکا مبنی بر عدم تحریک و تحرک، آشکارا بیان شده بود. دولت ایالات متحده در صدد بود بدون سپردن هرگونه تعهدی به خواسته‌ی خویش یعنی تحویل گروگان‏ها به دولت ایران نایل شود. سیاستمداران آمریکایی تصور می‏کردند با فشارهای سیاسی و برخی ترفندها قادر خواهند بود بدون هیچ تضمینی از سوی خویش سرنوشت گروگان‏ها را به دست دولت ایران بسپارند. موفقیت این سیاست آمریکا با پیروزی قطعی دیپلماسی آمریکایی برای حل و فصل مسأله، مترادف بود. چرا که در صورت تحقق خواسته‌ی دولت آمریکا، وضعیت گروگان‏ها از گرفتاری در یک وضعیت انقلابی، به اسارت در دست دولتی یاغی تغییر می‏یافت و دولت آمریکا به سهولت قادر بود با فشارهای سیاسی و از مجاری بین‏ المللی بدون آن که کوچک‏ترین قدمی در راستای برآوردن خواسته‌ی اولیه تسخیر کنندگان لانه‌ی جاسوسی برداشته باشد، اتباع خویش را آزاد ساخته و ضمن اعاده‌ی حیثیت بین‏المللی خود، ضربه‏ای مهلک بر حیثیت سیاسی نظام نوبنیاد ایران وارد آورد.
در ایران هر چند برخی از عناصر حاکمیت از جمله رییس جمهور و وزیر امور خارجه با خوش‌بینی خاصی مسأله را دنبال می‏کردند. اما اکثر تصمیم‌گیران سیاسی کشور در رأس آن‌ها امام به نیات واقعی دولت ایالات متحده وقوف داشتند. از این رو به هیچ وجه در مقابل نمایش‏های سیاسی دولت‌مردان آمریکایی فریب نمی‏خوردند.
به هر تقدیر، اطلاعیه‏ای که از سوی دفتر امام در روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۹، انتشار یافت ضمن آن که به بلاتکلیفی ماجرای گروگان‏ها پایان داد، قدرت دیپلماسی ایران را به رخ آمریکا کشید و باعث آشکار شدن نیات واقعی دولت آمریکا و به اجرا درآمدن طرح‏ها و توطئه‏هایی شد که طراحی آن‌ها در طول مدتی انجام شده بود که دولت آمریکا به ظاهر در پی حل و فصل سیاسی مسالمت‏آمیز مسأله بود. اطلاعیه‌ی یاد شده که پس از تشکیل جلسه‏ای با شرکت رییس جمهور و عده‏ای از اعضای شورای انقلاب در حضور امام، منتشر شد، نظر نهایی امام در مورد گروگان‏ها را به این شرح اعلام داشت: «… گروگان‏ها و سفارت تا تشکیل مجلس شورای اسلامی و تعیین سرنوشت آنان به دست وکلای محترم ملت، به دست دانشجویان مسلمان مبارز باقی می‏ماند. ما بارها تذکر داده‏ایم که حال گروگان‏ها و مکان آنان از هر حیث خوب می‏باشد. برای اثبات این موضوع اگر کسانی بخواهند از سلامت و رفاه آنان مطلع گردند، با نظارت مقامات مسؤول بلامانع است.»
دولت آمریکا که خود را شکست خورده‌ی صحنه‌ی دیپلماسی یافته بود، به سرعت نسبت به اعلامیه‌ی یاد شده واکنش نشان داد؛ از همین رو کارتر، رییس جمهور ایالات متحده، شب هنگام بر صفحه‌ی تلویزیون ظاهر شد و طی سخنانی اعلام کرد که دستور این اقدام‌ها را صادر کرده است: «قطع رابطه‌ی دیپلماتیک با ایران، اعمال مجازات‏های اقتصادی حتی در زمینه‌ی مواد غذایی و دارو، فراهم آوردن امکان شکایت مالی برای استفاده از دارایی‏های مسدود شده‌ی ایران و لغو صدور روادید جدید و عدم تمدید روادید قبلی ایرانیان.» به این ترتیب و با اعلام رسمی وزارت امور خارجه‌ی آمریکا، در روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹، روابط سیاسی آمریکا با ایران قطع شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.