اندیشه مهدویت و آسیبها و پیامدهای آن / برداشت انحرافی از انتظار فرج

برداشت‏هایی انحرافی از مقوله انتظار فرج، افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر(عج)، طرح مباحث غیرضروری، شتاب‌زدگی و تعجیل، توقیت و تعیین وقت ظهور، تطبیق نادرست نشانه ‏های ظهور، افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت، ملاقات‌گرایی، آرزوگرایان بی‌عمل، عاشق‌نمایان دنیاخواه، مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه، پیروی نکردن از ولایت فقیه و نواب عام، فعالیت‏های غرب و مستشرقان از آسیب‌های است که فرهنگ مهدویت را تهدید می‌کنند.

#اندیشه#مهدویت#آسیب#پیامد#انتظار#فرج

مقوله مهم مهدویت، به دلیل اثرات بسیار حیاتبخش وبهجت زایى که دارد؛ در معرض خطرات وآسیب هایى است. نوشتار حاضر بدنبال طرح برخى آسیب ها، با ذکر پیامدها وخاستگاه هر یک بوده ودر پایان به مبارزه ودرمان آن همّت گمارده است.

برداشت هایى انحرافى از مقوله انتظار فرج

۱ـ۱ـ برخى انتظار فرج را در دعا براى فرج، امر به معروف ونهى از منکرهاى جزئى منحصر دانسته وبیش تر از آن، وظیفه اى براى خویش قائل نیستند.

۱ـ۲ـ گروهى دیگر، حتى امر به معروف ونهى از منکرهاى جزئى را نیز بر نمى تابند. چون معتقدند در دوران غیبت، کارى از آن ها بر نمى آید وتکلیفى به عهده ندارند، وامام زمان علیه السلام خود، هنگام ظهور کارها را اصلاح مى کند.

۱ـ۳ـ پندار گروه سوم چنین است که جامعه بایستى به حال خود رها شود وکارى به فساد آن نباید داشت تا زمنیه ظهور ـ که دنیایى پر از ظلم وفساد است ـ فراهم آید.

۱ـ۴ـ گروه چهارم، انتظار را چنین تفسیر مى کنند: نه تنها نباید جلوى مفاسد وگناهان را گرفت، بلکه بایستى به آن ها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجّت هر چه بیش تر فراهم گردد.

۱ـ۵ ـ دیدگاه پنجم، هر حکومتى را به هر شکل ، باطل وبرخلاف اسلام مى داند ومى گوید: (هر اقدامى براى تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع ومخالف نصوص وروایات معتبر است) به این استدلال که در روایات آمده است: (هر عَلَم وپرچمى قبل از ظهور قائم علیه السلام باطل است).

پیامدها

پیش از طرح منشأ وعلل چنین دیدگاه هایى، لازم است برخى از پیامدهاى این نظریات گفته شود تا مشخص گردد که چرا این برداشت ها، برداشت انحرافى (انتظار تلخ یا منفى) نامیده مى شود:

۱- قانع بودن به وضع موجود وعدم کوشش براى تحقق وضعى برتر

۲- عقب ماندگى توده

۳- تسلّط بیگانگان وزبونى در مقابل آن ها (نبودن استقلال وآزادى)

۴- ناامیدى وپذیرش شکست در حوزه فرد واجتماع

۵- ناتوانى دولت ونابسامانى کشور

۶- فراگیر شدن ستم وانفعال وبى تحرّکى در مقابل ظلم

۷- قبول ذلّت وبدبختى در حوزه فرد واجتماع

۸- تنبلى وبى مسؤولیتى

۹- مشکل تر ساختن حرکت وقیام امام زمان علیه السلام چرا که هر چه فساد وتباهى بیش تر شود، کار امام علیه السلام در مبارزه سخت تر وطولانى مى گردد
۱۰- تعطیلى محتواى بسیارى از آیات وروایات مانند: امر به معروف ونهى از منکر، سیاست داخلى وخارجى، چگونگى برخورد با کفار ومشرکان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و… .

خاستگاه

منشأ برداشت هاى انحرافى عبارت است از:

۱- کوته فکرى وعدم بصیرت کافى نسبت به دین

۲- انحرافات اخلاقى (برخى از قائلان دیدگاه دوم)

۳- انحرافات سیاسى (برخى از قائلان دیدگاه چهارم وپنجم)

۴- توهم این که امام زمان علیه السلام کارها را به وسیله اکراه واجبار یا فقط از طریق معجزه انجام مى دهد؛ پس نیاز به مقدمات وزمینه سازى نیست.

۵- توهم این که غیر از امام زمان علیه السلام هیچ کس نمى تواند همه فسادها وتباهى ها را به صورت کامل بر چیند وتمامى خیرها وصلاح ها را در همه ابعاد وزمنیه ها حاکم سازد؛ پس کارى از دیگران بر نمى آید.

۶- هدف، وسیله را توجیه مى کند: (الغایات تبرّر المبادى؛ هدف ها، وسیله هاى نامشروع را مشروعیت مى بخشد). پس بهترین کمک به تسریع در ظهور وبهترین شکل انتظار، ترویج واشاعه فساد است.

۷- عدم فهم صحیح روایت هایى که ظلم وجور آخرالزمان را مطرح مى کنند واین اشتباه که پس بایستى، یا کارى به فساد وتباهى نداشت ودر قبال آن، موضعِ بى طرفى اتخاذ کرد (دیدگاه چهارم) یا حتى دیگران را به گناه فرا خواند (دیدگاه پنجم).

۸- جداى از مسایل سیاسى واهل سیاست که به دنبال رکود جوامع اسلامى اند، عدم فهم روایات (بطلان هر عَلَمى قبل از ظهور) نیز، زمینه ساز دیدگاه پنجم است.
مبارزه ودرمان

قبل از پاسخ تفصیلى به دیدگاه ها وعلل اشتباهات، چند نکته را که در حل زیربنایى مطالب مذکور مفید است، یادآورى مى کنیم:

۱- علم وبصیرت در دین، در مقابل کج اندیشى ها وبرداشت هاى غلط

۲- تقوا در مقابل هوى وهوس

۳- علم وبصیرت در حوزه سیاست واجتماع براى تشخیص دوستان ودشمنان وروشن شدن عملکرد سیاست بازان

۴- تبیین وروشنگرى اندیشمندان وعلما در حوزه مسائل دینى وسیاسى واجتماعى

۵- پیروى از علماى راستین که مصداق نایبان عام امام زمانند

۶- به حاشیه راندن تفکرات متحجرانه وجمودگرا.

پاسخ تفصیلى

۱. حرکت امام زمان علیه السلام مانند امور دیگر، روال طبیعى دارد وقرار نیست همه امور، معجزه آسا صورت پذیرد. امام صادق علیه السلام فرمود:

(لو قد خرج قائمنا علیه السلام لم یکن الا العلق والعرق والنوم على السروج؛ قائم ما که قیام کند، جز عرق ریختن وخواب (از فرط خستگى ومبارزه پى در پى) بر روى زین ها نیست).

۲. قیام امام زمان علیه السلام زمینه سازى وآمادگى مى طلبد. چنان که در روایات، عده ای به عنوان زمینه سازان حکومت مهدى علیه السلام نام برده شده اند: (فیُوطِئُون لِلمهدىّ یَعنى سُلطانه).

در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعى آمده است: انّ اهل زمان غیبته والقائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان… اولئک المخلصون حقّاً وشیعتنا صدقاً والدُّعاه الى دین الله سرّاً وجهر. …آنان خستگى ناپذیر، در آشکار ونهان دیگران را به دین خدا فرا مى خوانند.

۳. اگر اصلاح به صورت کامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.

۴. این دیدگاه (هدف، وسیله را توجیه مى کند) از نظر دین کاملا اشتباه است؛ زیرا همان طور که حکومت حضرت مهدى علیه السلام ریشه کن کننده ظلم وجور وبرپا کننده عدل است واز قلدرى وقساوتْ تهى مى باشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستى چنین باشد: از ظلم وجور دور، از قساوت وقلدرى برکنار واز دروغگویى وریاکارى خالى باشد. قداستْ مجوّز گناه نمى شود؛ چرا که گناه جز گناه نمى زاید وبا ظلم نمى شود عدل به پا کرد وبا عقیده انتقام نمى توان دادگرى کرد.

۵. بدیهى است که لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا (ظلم فراگیر) به وجود آید. آرى، نگاهى کوتاه وگذرا به جهان نشان مى دهد که ظلمْ عالم را فرا گرفته است، عده اى ظالمند وبسیارى مظلوم. از طرفى هیچ منافاتى ندارد که در کنار این ظلم وجور، دوستان ومنتظران آن حضرت با زمینه سازى مثبت وآینده ساز، در اندیشه مقدمه چینى براى انقلاب جهانى ایشان باشند. پس ظلم وفساد به صورت نسبى در جهان شیوع دارد. امام صادق علیه السلام مى فرماید:

(…لاوالله لایأتیکم حتّى یشقى من شقى ویسعد من سعد این امر (فرج) تحقق نمى پذیرد تا این که هر یک از شقى وسعید به نهایت کار خود برسند).

پس سخن در این است که گروه سعادتمند وشقاوتمند هر کدام باید به نهایت کار خود برسند. نه این که (سعید)ى در کار نباشد وفقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.

از سوى دیگر، بدیهى است که آیات وروایات ما را به مبارزه با ظلم وستم فرا خوانده اند. پیامبر گرامى اسلام فرموده اند:

یکون فى آخر الزمان قوم یعملون المعاصى ویقولون انّ الله قد قدرها علیهم، الرادّ علیهم کشاهر سیفه فى سبیل الله؛ در آخرالزمان، گروهى معصیت مى کنند ومى گویند: (خدا براى آنان چنین مقدّر کرده است). (کنایه از جبر) کسى که این ها را رد کند مانند کسى است که در راه خدا شمشیر کشیده است.

۶ . در مورد (بطلان هر عَلَمى قبل از ظهور) گفتنى است که این روایات مانند احادیث دیگر لازم است بر قرآن، سنّت وعقل عرضه گردند تا مواردى مانند: (حکومت)، (تخصیص)، (تخصّص) و(ورود) وراه هاى دیگرِ جمع، اِعمال شود. حتى در روایات آمده است که اگر روایتى مخالف صریح قرآن بود، بایستى کنار نهاده شود.

به هر حال آنچه آیات وروایات وعقل ما را به آن رهنمون مى شوند، بطلان همه قیام ها، فعالیت ها وجریان هاى قبل از ظهور نیست، بلکه منظور از بطلان قیام وعَلَم در روایات، بطلان قیامى است که به نام حضرت مهدى علیه السلام صورت گیرد ـ چنان که قیام زید وامثال آن در روایات معتبر، تأیید شده اندـ به عنوان نمونه به ذکر روایاتى بسنده مى کنیم:

امام کاظم علیه السلام فرمود: رجل من اهل قم یدعو الناس الى الْحقِّ یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف ولایملّون من الحرب ولا یجبنون وعلى الله یتوکلون والعاقبه للمتقین؛ مردى از اهل قم، مردم را به حق دعوت مى کند. طرفداران ویاران او، مردمى استوارند وآهنین که از جنگ خسته نمى شوند واز دشمن نمى هراسند وتنها به خدا توکل مى کنند وعاقبت نیز از آن کسانى است که اهل تقوا هستند.

در روایت دیگر، امام باقر علیه السلام کشتگان مبارزان قبل از ظهور را به عنوان شهید یاد مى کند: (…قَتْلاهْم شُهَداء).

دیدگاه صواب

در مقابل دیدگاه هاى مطرح شده، نگرش دیگرى هم وجود دارد که انتظار را به معناى فراهم آوردن زمینه هاى ظهور، ظلم ستیزى به مقدار توان وآمادگى براى ظهور حضرت مى داند.

در این دیدگاه، فرد بایستى عالم را براى آمدن حضرت مهیا کند ونه تنها امر به معروف ونهى از منکر نماید، بلکه باید به دنبال تشکیل حکومت صالح وحفظ وحراست از کیان اسلامى نیز باشد.

حضرت امام(ره) در این باره مى فرماید: البته پرکردن دنیا از عدالت، این را ما نمى توانیم بکنیم. اگر مى توانستیم مى کردیم. اما چون نمى توانیم باید ایشان بیایند. الان عالم پر از ظلم است، اگر ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام وقرآن (است) و… باید چنین کنیم. اما چون نمى توانیم باید وبیاید. اما باید فراهم کنیم کار را . فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک کنیم. کارى کنیم که عالم مهیا شود براى آمدن حضرت.

این هایى که مى گویند هر عَلَمى بلند شود وهر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتى باشد. این برخلاف انتظار فرج است. این ها نمى فهمند چه مى گویند. این حرف ها را به این ها تزریق کردند، امّا خودشان نمى دانند دارند چه مى گویند. نبودن حکومت، یعنى این که همه مردم به جان هم بریزند. بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهى رفتار کنند. ما اگر فرض کنیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار مى زدیم. براى این که برخلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید که نهى از منکر نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایات قابل عمل نیست.

شما باید زمینه را فراهم کنید براى آمدن او. فراهم کردن این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان شاء الله ظهور مى کند ایشان.

اکنون که دوران غیبت امام علیه السلام پیش آمده وبناست احکام حکومتى اسلام باقى بماند واستمرار پیدا کند وهرج ومرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم مى آید. عقل هم به ما حکم مى کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آورند، بتوانیم جلوگیرى کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم.

از غیبت صغرا تا کنون که هزار وچند صد سال مى گذرد ـ وممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد ومصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند ـ در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند واجرا نشود؟! وهر که هر کارى خواست بکند؟! وهرج ومرج است؟!

اعتقاد به چنین مطلبى یا اظهار آن ها بدتر از اعتقاد واظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمى تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود وثغور وتمامیت ارضى وطن اسلامى دفاع کنیم یا امروز مالیات وخرید وخراج وخمس وزکات نباید گرفته شود، قانون کیفرى اسلام ودیات وقضا باید تعطیل شود. هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامى ضرورت ندارد منکر ضرورت اجراى احکام اسلام شده وجامعیت احکام وجاودانگى دین مبین اسلام را انکار کرده است.

اکنون که شخص معینى از طرف خداى تبارک وتعالى براى احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمى خواهیم؟ اسلام فقط براى دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین کرده است، ولى تکلیف حکومتى نداریم؟

معناى نداشتن حکومت این است که تمام حدود وثغور مسلمین از دست برود وما با بى حالى دست روى دست بگذاریم که هر کارى مى خواهند بکنند وما اگر کارهاى آنها را امضا نکنیم رد نمى کنیم. آیا باید این طور باشد؟

دلایل عقلى ونقلى که معیار درستى دیدگاه هاى متفاوت در انتظار فرج مى باشند بیانگر مطالب زیر مى باشند:

از سویى سخن آیات وروایات درباره امر به معروف ونهى از منکر، حدود، دیات، دفاع، جهاد،کمک به محرومان ، چگونگى برخورد با ظلم وعدم تسلیم در برابر ستم (مانند پیمان خداوند از دانشمندان که بر شکم بارگى عده اى وگرسنگى عده اى دیگر آرام نگیرند وحق مظلومان را از ظالمان بستانند و…) ودیگر مواردى که دین مورد تأکید قرار داده، ما را به انتظار مثبت رهنمون مى شود.

از سوى دیگر، پیامبر درون یعنى عقل، نیز تکلیف ما را کاملاً مشخص نموده است:

الف) آیا مى شود همه احکام ودستورهاى الهى در دوران غیبت تا زمان ظهور، تعطیل وبدون متولى ومجرى بماند؟ بدیهى است کسى بایستى عهده دار وحافظ شریعت الهى بوده وپناهگاه ایتام آل محمد صلى الله علیه وآله وسلم باشد. بایستى به قدر توان کوشید وزمینه را فراهم کرد وعالم را براى آمدن حضرت مهیا نمود: (فیوطئون للمهدىّ یعنى سلطانه).

ب) برنامه امام زمان علیه السلام بسیار عالى، امّا دشوار است؛ زیرا باید تمام جهان را اصلاح کند. از سوى دیگر، از روایات استفاده مى شود که امام زمان علیه السلام ویارانش به وسیله جنگ وجهاد بر کفر ومادّیگرى وبیدادگرى غلبه مى کنند وبه واسطه نیروى جنگى، سپاه دشمن وطرفداران بى دینى وستم را مغلوب مى سازند.

با توجه به این دو مطلب، وظیفه مسلمانان این است که:

اولاً: در اصلاح خود بکوشند وبه اخلاق اسلامى آراسته گردند. وظایف فردى واحکام ودستورهاى قرآن را عمل کنند.

ثانى: دستورهاى اجتماعى اسلام را استخراج وبین خود به طور کامل اجرا کنند تا نتایج درخشان آن را عملاً در پیش جهانیان مجسم سازند.

آرى، منتظر مصلح، خود بایستى صالح باشد وکار بزرگ امام زمان علیه السلام انتظارى گسترده مى طلبد وبرنامه ریزى هاى کلان وجهانى: (انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است وباید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند ومقدمات ظهور ان شاء الله تهیه شود).

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.